کد خبر 118344
تاریخ انتشار: ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۱۶:۳۱

اقبال عمومی به مجموعه‌ی کلاه‌قرمزی نشانگر این واقعیت است که جامعه‌ی زمخت و سیاست‌زده و جداافتاده‌ی کنونی به این جنس فانتزی‌های خلاقانه برای تغییر ذائقه و دوپینگ نیاز دارد.

به گزارش مشرق، ایرج طهماسب و حمید جبلی با تجربه‌ای ۳۰ساله در این حوزه، با نوعی زمانه‌شناسی در نوروز امسال حضور دوباره داشتند. رسیدن از دو تیپ شخصیت نوستالژیک کلاه‌قرمزی و پسرخاله به این حضور تجمع‌یافته، نشانگر این است که دنیای کنونی از این تکثرگرایی خوشش می‌آید. درواقع خالقان اصلی این مجموعه با درکی درست متوجه شده‌اند که تنها آن نوستالژی جواب نمی‌دهد و لزوماً باید از جمع اضداد و وضعیتی مغشوش، به یک همدلی و همسرایی آرمانی رسید.



شاید حضور بسیار کمرنگ پسرخاله در دو – سه قسمت این مجموعه در عیدی که پشت سر گذاشتیم، مورد پسند نسل‌های قدیمی‌تر نباشد ولی این انبوه‌سازی جذاب و فاصله‌گرفتن از آن شمایل‌نگاری نوستالژیک، بخشی از قواعد بازی و جزء اقتضائات این زمانه است. حالا در این فانتزیِ کودکانه می‌باید با نگاهی جامعه‌شناسانه و اعمال سنجیده و هوشمندانه‌ی روانشناسی فردی و اجتماعی، به سادگی رسید و دوستی و همدلی و اتحاد و پرهیز از کینه‌توزی را (در دل بی‌نظمی و آنارشیسم) توصیه کرد.
 
بدون شک در محشورشدن با این دنیا و باورکردن عروسک‌های تیپیکی چون آقای همساده، جیگر، ببعی، فامیل دور و پسرعمه‌زا، لهجه و صدا و بداهه‌پردازی نقش مؤثری دارند. مردی که بدشانسی‌ها و اتفاق‌هایی را که برایش ردیف شده با حالتی غلوآمیز و لهجه‌ی شیرازی ادا می‌کند و تکیه‌کلامش «داغونِ داغونم» است و با وجود این به همه‌چیز می‌خندد (آقای همساده)، خری که با تحکم گفته‌هایش را تکرار می‌کند و عشوه‌هایش خرکی نیست (جیگر)، مرد خاکشیرمزاجی که به کلمه‌ی «در» حساسیت دارد و با شنیدن آن طبع شعرخواندنش گل می‌کند و دوست دارد توی دل آقای مجری جا باز کند (فامیل دور) و بره‌ی معصومی که عشق انگلیسی حرف‌زدن دارد (ببعی) و... در کنار کلاه‌قرمزی، مجموعه‌ی ناهمگونی هستند که می‌توانند تحت نظارت و مراقبت و توصیه‌های آقای مجری (ایرج طهماسب)، موقعیت‌های نمایشی کمیک و جذاب و درعین‌حال کنایه‌آمیزی را خلق کنند و فراتر از مخاطبان اصلی خود با نسل‌های دیگر نیز ارتباط برقرار کنند و در این روزگار تلخ خنده بر لبان آنها بنشانند.
 
ویژگی آقای مجری این است که با وجود جنس مجموعه و مخاطبان اصلی‌اش، دوز اخلاقگرایی‌اش بالا نیست و به موقع زیرسبیلی درمی‌کند و گاهی اوقات (عامدانه) حضوری منفعلانه در این جمع دارد و میزانسن را در بعضی قسمت‌ها (مثل برنامه‌اجراکردن گروه) طوری چیده که آمدنش حکم نوشدارو بعد از مرگ سهراب را دارد و اعضای ارکستر همه‌جوره خودشان را تخلیه کرده‌اند.
 
تنها در مجموعه‌ی کلاه‌قرمزی می‌توان دنیای پرعیب‌ونقص کنونی را با همان ریتم ناموزون ناشی از کثرت‌گرایی، تحمل‌پذیر و دیدنی نشان داد.

منبع: ماهنامه 24

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس