مشرق، ابوالقاسم طالبی یکی از پر سر و صداترین فیلمسازهای ایرانی در سال گذشته و البته امسال است.
مردی که با انگشت گذاشتن بر روی یکی از حساسترین مقاطع تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ایران یعنی "فتنه 88"، فیلم خوب قلاده های طلا را به سینمای ایران عرضه کرد.
فیلمی که با وجود برخی ضعفهایی که داشت اما توانست تصویری بسیار تا بسیار نزدیک به واقعیت از فتنه سال 88 در ایران را به نمایش بگذارد.
طبیعی است که انتظار افکار عمومی بویژه قاطبه ملت ایران از افرادی شبیه طالبی این است که در مسیر تعهدمدار خود، با نگرشی دقیق و بدون اشتباه راه را پیدا کنند و بر آن چراغ بتابانند.
در واقع امثال چنین هنرمندان متعهدی که راه صلاح و فلاح را در زمینه کاری خود به خوبی پیدا کرده اند و این مسئله در گفتار و رفتار و تولیدات آنها هویداست؛ باید که نگرشی دقیق تر و موشکافانه تر به اطراف خود داشته باشند و بویژه در کمینگاه های دشمن نیز با هوشیاری به آنچه که رخ داده و یا رخ خواهد داد نگاه کنند.
روی دیگر این سخن آن است که مشاهده رفتارها و گفتارهایی از این چهره های ارزشمند که خبر از قضاوت های نادرست احتمالی آنها در آینده می دهد؛ به هیچ وجه نباید یک گزینه معمولی تلقی شود و باید در قبال آن زنگ های خطر را به صدا درآورد.
ابوالقاسم طالبی اخیراً گفتگویی تفصیلی با نشریه سینمایی 24 انجام داده است.
گفتگویی که البته در لابه لای آن به فیلم "جدایی نادر از سیمین" نیز اشاره می شود و طالبی نظر خود را درباره این فیلم و اصغر فرهادی، کارگردان آن می گوید.
کارگردان قلاده های طلا در این قسمت از صحبت های خود می گوید: "مشکل این است که این دوستان ما می آیند به خودشان می گویند خارجی ها که از ما تعریف نمی کنند؛ اگر تعریف کنند یعنی کاسه ای زیر نیم کاسه است. چطور شده که این فیلم (جدایی) را اینقدر بالا می برند؟ خارجی ها همان کسانی هستند که دانشمند هسته ای ما را ترور می کنند. حالا با چه هدفی به هنرمند ما جایزه می دهند؟"
طالبی در ادامه می افزاید: "به همین خاطر می آیند و می گویند پس این هنرمندی که از خارجی ها جایزه گرفته یا خائن است یا چیزی در جهت امیال خارجی ها گفته. این تفسیر به اینجا می رسد که می گوید فیلم فرهادی سیاه نمایی کرده و جایزه گرفته. وارد مسائلی می شوند که بنده خدا اصغر فرهادی روحش هم از آنها اطلاع ندارد."
این کارگردان سینمای ایران صحبت های خود راجع به فرهادی و فیلمش را اینگونه ادامه می دهد: "بعضی سایت های اصولگرا با همان نگاهی که اول توضیح دادم در برابرش موضع گرفتند. این سایت ها می گویند هر فیلمی که غربی ها از آن تعریف کردند بد است و هر فیلمی که از آن بد گفتند خوب است. حتی عده ای از اینها می گویند خارجی ها به این دلیل به فیلم فرهادی جایزه دادند که دیده اند حرفی که خودشان می خواهند بزنند، اصغر فرهادی بیان کرده. اصلاً اینطور نیست."
طالبی در صحبت های خود درباره فرهادی، در واقع اینطور بیان می کند که او به هیچ وجه نگاهی که منتقدین ارزشی فیلم جدایی مطرح می کنند را نداشته و حتی حرف دشمن را نیز به زبان نیاورده است.
نگاهی دقیقتر به نحوه تأثیرپذیری از قدرت نرم
در فرآیندهای اعمال قدرت نرم و جنگ روانی، عناصری که تحت شستشوی مغزی دشمن قرار می گیرند به هیچ وجه قصد آنرا ندارند که با دشمن مصالحه ای داشته باشند. آنها ممکن است بارها و بارها شعار مرگ بر آمریکا و یا همانند زمان دولت مصدق شعار مرگ بر استبداد سر بدهند. مغزهای شستشو شده بر "ایرانیت" خود بیش از هرچیز دیگری تأکید می کنند و عزیزترین چیز در نزد آنها گویا مرز و بوم مادری است و بس.
به سخن دیگر، افرادی نظیر آقای طالبی نباید انتظار داشته باشند که افراد متأثر از اقدامات فرهنگی دشمن، مثلا رسماً و یا حتی در خفی اعلام کنند که با اسلام ناب ضدیّت دارند و یا در موضع گیری صریح، در مقابل نظام حکومتی کشور خود بایستند.
اتفاقا در هنگامه شبیخون فرهنگی دشمن، نه تنها هیچ "اَعلام واضحه ای" وجود ندارد بلکه دشمن سعی می کند تا با عناصری که نادانسته آنها را به خدمت خود درآورده است تئوری فروپاشی از درون را در یک نظام حکومتی سیاسی اجرا کند.
حتماً همه ما نیز با ضریب احتمال بالا و همانند طالبی فکر می کنیم که اصغر فرهادی در فیلم جدایی اش هیچ عمدی در تصاویر و بازی هایی که خلق کرده نداشته است.
اما اتفاقا بحثی که ما و غرب درباره مفهومی به نام "جنگ نرم" داریم بر سر همین غیر عمدها و کارهای سهوی است.
کارهایی که البته آقای طالبی باید بداند همانند آبی که در یک مسیر هدایت شده قرار می گیرد؛ به حوضی خواهد رسید که دشمن آن را در دستان خود نگه داشته است.
حتما امثال طالبی هم با ما هم عقیده اند که خیلی از آنهایی که در سال 87، دائماً بر سلامت! برگزار شدن انتخابات تأکید می کردند و یا با جدیت تمام، ایجاد ستادهای صیانت از آرا را در نقاط مختلف کشور پیگیری می کردند؛ افرادی نبودند که به عینه تلاش کرده باشند که چیزی به نام فتنه 88 در کشور طرح ریزی شود.
اتفاقاً کار خطرناک تر همین بود که اینان به هیچ وجه متوجه نبودند در پازلی بازی می کنند که دشمن جایگاه های آن را چیده و گام به گام نیز آن را جلو می برد و هدایت می کند.
فرض را با احتمال بالایی بر این می گیریم که ما نیز با طالبی درباره اصغر فرهادی مواضعی مشترک داریم و او به عمد صحنه های مختلف فیلم جدایی را نساخته است و اساساً قصدی هم برای گفتن حرفهای ضد ارزش و مقولات سیاسی نداشته است.
اما از امثال طالبی باید پرسید که آیا بالاخره تنها نتیجه عقلایی فیلم جدایی این هست که اگر پیری و مریضی وسنت و شلوغی را می خواهید در ایران بمانید و اگر پیشرفت و آرامش و عقده ای نبودن! را می خواهید ایران را ترک کنید یا خیر؟!
به هر حال این نتیجه در فیلم جدایی نادر از سیمین تا آن اندازه واضح بود که منهای انگیزه اصغر فرهادی از ایجاد آن؛ ذهن دوستداران واقعی ایران را مشوش کرد و ذهن بدسرشتان را به سمت اهدای اسکار به فرهادی و تجلیل از مفهوم صادر شده توسط او سوق داد.
و صد البته پاسخ طالبی به این سوال نیز از اهمیت زیادی برخوردار است ضمن آنکه او به عنوان یک فیلمساز باید بداند که هر فیلم بین یک تا سه پیام اصلی دارد که حرف اساسی فیلم را همین پیام ها می زنند.
طالبی در قسمت دیگری از گفتگوی خود راجع به فیلم جدایی می گوید: "در این فیلم برای اولین بار زنی، به دفتر یک مرجع تقلید زنگ می زند تا حکم شرعی بپرسد و مردم نمی خندند و آن زن را امّل نمی دانند. اصغر فرهادی اگر می خواست کار سیاسی بکند، می توانست کاری کند که شخصیت پشت تلفن به زن بگوید نباید آن پیرمرد را بشوری.
بعد همه با خودشان می گفتند این چه دینی است که وقتی پیرمردی دارد در کثافت خودش دست و پا می زند اجازه نمی دهد یک زن به او کمک کند؟ ولی این کار را نکرده."
باید اذعان کرد که طالبی به این مثال حاضر در فیلم نگاه بسیار ساده انگارانه ای دارد.
دوران این قبیل تصویرسازی ها گذشته است که اگر کارگردانی مثلا می خواهد تصویری غلط در فیلم خود نشان دهد، همه حرفهایش را بطور صریح بزند.
شاید ذکر یک مثال از خود فیلم جدایی در اینجا برای تقریب مفهوم به ذهن بد نباشد.
همین زنی که فرهادی او را در فیلمش نماد یک آدم متشرّع نشان می دهد، در بزنگاه نقش خود، حاضر می شود دروغ و راست را به هم ببافد و البته این دروغگویی نیز سرنوشت بخشی از آدم های فیلم را تغییر می دهد.
شاید طالبی در هنگام دیدن صحنه های دروغگویی زنی که به آن اشاره کرده، او را متهم به چیزی نکرده باشد ولی ما بعنوان مخاطبان فیلم تعجب کردیم از اینکه چگونه می شود که یک انسان متشرّع دروغ هم بگوید...!
در واقع شاید بهتر بود همانطور که طالبی می گوید فرهادی طوری بازی سازی کرده بود که مثل فیلم های چند دهه قبل؛ کارگردان حرفش را صریح می گفت و هر مخاطبی نتیجه ای سطحی می گرفت و تمام. اما حقیقت آن است که هنری که فرهادی به خرج داد و به سبب آن اسکار را نیز شکار کرد همین بود که توانست این مفهوم خطرناک (عصبی بودن مذهبیون و دروغگویی زنان چادری در ایران) را به صورتی هنرمندانه مطرح کند.
از کارگردان خوب قلاده های طلا این انتظار می رفت که صحبتهایی کارشناسانه تر و از سر مداقّه در مبانی هجوم نرم را درباره جدایی نادر از سیمین مطرح می کرد.
صحبت اساسی این است که اصغر فرهادی و همه اعوان و انصارش در فیلم جدایی نادر از سیمین، خواسته یا ناخواسته راه به جایی بردند که دشمنان ما احساس کردند ارزش آن را دارد که به این فیلم یک اسکار هم بدهند.
ابوالقاسم طالبی عزیز ما، باید بداند که غربی ها برای سِنت به سِنت و دلار به دلاری که در هر گوشه ای خرج می کنند منتظر یک بازخور و یک دستاورد هستند.
پس باز هم تأکید می کنیم که اصغر فرهادی، خواسته باشد یا نخواسته باشد اما در هنگامه جشنواره اُسکار، جایزه ای را از دستان ساندرا بولاک دریافت کرد که اربابان اسکار به دلیل خدمتی که جدایی نادر از سیمین به آنها کرده بود، برای او و معادی فرستادند.
و صد البته در این میانه هیچ اهمیتی هم ندارد که روح فرهادی از رخدادهای ناخوب فیلمش خبر دارد یا خیر؟!
کد خبر 118045
تاریخ انتشار: ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۱۱:۴۹
- ۴ نظر
- چاپ
ابوالقاسم طالبی صراحتاً از این می گوید که حتی روح اصغر فرهادی هم از انتقاداتی که جامعه ارزشی به فیلم او وارد می کنند خبر ندارد. این در حالی است که مبانی قدرت نرم به راحتی بیان می کنند که این مسئله از نظر دشمن هیچ اهمیتی ندارد که فرهادی در هنگام ساخت فیلمش به چه چیزی فکر می کرده است؟