کد خبر 1164517
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۹
اکتشافات نفتی نمایه نفت نمایه پالایشگاه نمایه

مشاور مدیرعامل شرکت متن گفت: خروج برخی تولیدکنندگان عمده از بازار و کاهش شدید تولید زغال سنگ تا افق ۲۰۵۰ به تقویت بازار نفت کمک می‎کند.

به گزارش مشرق، تجربه سال‌های ۹۰ و ۹۷ به خوبی نشان داد که با اعمال تحریم‌های نفتی آمریکا، صادرات نفت ایران به راحتی با محدودیت‌های جدی مواجه شده و به تبع آن با کاهش ارزآوری دولت، بحران‌های ارزی و شوک‌های تورمی برای کشور ایجاد می‌شود. اما در همین برهه فعلی که کشور تحت شدیدترین تحریم‌ها قرار دارد، علیرغم افت شدید صادرات نفت ایران، بنزین و سایر فرآورده‌های پالایشگاهی و پتروشیمی و صنایع تکمیلی به راحتی صادر می‌شوند و در واقع به مسیر تنفس دولت برای تامین بودجه خود تبدیل شده‌اند.

در نتیجه لزوم حرکت به سمت توسعه و تکمیل زنجیره ارزش با احداث پتروپالایشگاه‌ها، برای ایجاد اشتغال و ارزش افزوده و بی‌اثر کردن تحریم‌های نفتی بیش از گذشته مشخص شده است.

در این بین اما جریان فکری نزدیک به وزارت نفت که همواره در حال تئوریزه کردن لزوم خام‌فروشی نفت بوده‌ است اینگونه استدلال می‌کند که رویکرد جهانی به سمت انرژی‌های تجدیدپذیر مثل انرژی خورشیدی و استفاده از ماشین‌های برقی است، در نتیجه عصر سلطه‌ نفت و سایر منابع هیدروکربنی به زودی به پایان خواهد رسید.از طرفی ساخت پتروپالایشگاه و حرکت به سمت زنجیره ارزش تا صنایع تکمیلی امری زمان‌بر و هزینه‌زاست. در نتیجه بهتر است منابع نفتی کشور به هر طریق ممکن استخراج شده و به صورت خام به فروش رسد، تا قبل از پایان عصر نفت بتوان منابع ارزی حاصل از خام‌فروشی را صرف توسعه زیرساخت در کشور کرد.

حال سوال اساسی این است که آیا واقعا عصر نفت و انرژی‌های هیدروکربوی به زودی پایان می‌پذیرد. برای پاسخ به این پرسش با رضا نوشادی، کارشناس حوزه نفت و انرژی و مشاور مدیرعامل شرکت مهندسی توسعه نفت (متن) به گفتگو نشستیم.

مشروح این مصاحبه به شرح زیر است:

*در سه ماه پایانی سال ۲۰۲۱ تقاضای نفت دوباره به روزانه ۱۰۰ میلیون بشکه بازمی‌گردد

**یک ادعا وجود دارد مبنی بر اینکه عصر نفت رو به پایان است، در نتیجه خام‌فروشی نفت بهترین استراتژی برای ایران تعریف می‌شود. نظر شما در این باره چیست؟

نوشادی: به نظرم بهتر است ابتدا مقدمه‌ای درباره ورود هر نوع کالا  به بازار از منظر علم اقتصاد گفته شود. به طور کلی وقتی محصولی تولید و به بازار عرضه می‌شود اگر مورد استقبال قرار گیرد، تولید نیز به تبع تقاضا رشد می‌کند و در این صورت رقابت شکل می‌گیرد. در واقع تولید تا حدی افزایش پیدا می‌کند که بازار به بلوغ خودش برسد. پس از آن تحت تاثیر عوامل مختلف از جمله تولید محصول جدیدتر که رقیب محصول فعلی است یا از رده خارج شدن تکنولوژی محصول فعلی، دوران افول این محصول شروع می‌شود.

نفت هم از این قاعده مستثنی نیست‌. نفت ارزش و جایگاه ویژه‌ای در تامین انرژی موردنیاز بشر در صد سال اخیر داشته است و همواره این سوال مطرح بوده است که چه زمانی نفت به مرحله بلوغ و افول خود می‌رسد. البته در دهه‌های اخیر و همزمان با رشد و توسعه انرژی‌های نو و تجدیدپذیر، پاسخ به این سوال محل مناقشه جدی قرار گرفته است.  

تصویر ۱- چرخه عمر محصولات در اقتصاد

برای پاسخ به این سوال اگر به روند مصرف نفت از دهه ۹۰ میلادی نگاه کنیم، می‌بینیم که کل مصرف انرژی دنیا در ابتدای این دهه حدود ۹ هزار میلیون تن بوده است که الان به ۱۳ هزار و ۸۰۰ میلیون تن رسیده است در همین زمان رشد مصرف نفت از سال ۱۹۹۳ تاکنون ۲۷ درصد افزایش پیدا کرده است و از حدود روزانه ۶۷ میلیون بشکه به مصرف حدود ۱۰۰ میلیون بشکه در روز است.

اگر خاطرتان باشد دو سه دهه پیش در دولت هفتم نیز این مسئله مطرح بود که عصر نفت به زودی تمام می‌شود و این موضوع باعث شد کشورهای تولیدکننده به سمت عرضه زیاد نفت در بازار حرکت کنند و در کوتاه مدت قیمت نفت به ۸ الی ۱۰ دلار در هر بشکه کاهش پیدا کرد. ولی الان پس از گذشت ۲۴ سال ما می‌بینیم مصرف نفت ۲۷ الی ۲۸ درصد نسبت به آن زمان افزایش پیدا کرده است.

در کنار این موضوع سهم انرژی‌های دیگر هم در سه دهه افزایش داشته است. مثلا در سال ۹۳ میلادی سهم نفت ۴۰ درصد کل سبد انرژی دنیا بود ولی الان این عدد به ۳۳ درصد کاهش پیدا کرده است. جالب اینکه عمده سوختی که سهم نفت را در کل انرژی‌های دنیا از آن خود کرده است زغال سنگ می‌باشد. سوخت زغال سنگ زودتر از نفت وارد سبد انرژی دنیا شد و قدمتی بیشتری دارد و لابد ما انتظار داریم که زودتر از نفت هم از بازار خارج شود و عصر زغال سنگ به پایان برسد اما ملاحظه می‌کنیم که در طول سه دهه گذشته نه تنها سهم زغال سنگ کاهش پیدا نکرده بلکه افزایش نیز داشته است، درحالیکه این سوخت نسبت به نفت آلاینده‌تر است و عوارضش هم بیشتر است. پس با نگاهی به ۳۰ سال گذشته می‌بینیم تمام کسانی که در گذشته شعار می‌دادند عصر نفت به زودی تمام می‌شود، این "به زودی" در ۳۰ سال اتفاق نیفتاد.

تصویر ۲ - روند مصرف انواع انرژی در ۳۰ سال گذشته

تصویر ۳- روند تقاضای فرآورده در ۲۰ سال گذشته

آنچه بنده در این مصاحبه مطرح می‌کنم مبتنی بر داده‌های آژانس بین‌المللی انرژی، بی پی، وود مکنزی و سایر مجموعه‌ها و موسسات معتبر دیگری است که در عرصه انرژی فعالیت می‌کنند و گزارش‌هایی را درباره آینده بازار نفت تدوین کرده‌اند. ما در سال ۲۰۲۰ اتفاقی به نام کرونا را داشتیم که مصرف نفت را از ۱۰۰ به ۹۲ میلیون بشکه در روز کاهش داد و الان با مازاد عرضه مواجه هستیم.

اما همه موسسات به اتفاق سال ۲۰۲۱ را مجدداً سال افزایش مصرف نفت می‌دانند و پیش‌بینی کرده‌اند در سه ماه پایانی سال جدید میلادی، عدد مصرف نفت به ۱۰۰ میلیون بشکه در روز خواهد رسید. یعنی ما همزیستی با کرونا را یاد خواهیم گرفت و مصرف نفت به صورت سوخت به شرایط قبل از کرونا بازمی‌گردد و سال ۲۰۲۱، وضعیت سال ۲۰۲۰ را جبران خواهیم کرد. شاید بتوان با احتمال قریب به یقین همین سقف ۱۰۰ میلیون بشکه را یک نقطه جهانی برای بلوغ یک کالای اقتصادی به نام نفت تلقی نمود.

* خروج برخی تولیدکنندگان نفت و کاهش شدید تولید زغال سنگ به رقابتی ماندن بازار نفت کمک می‎کند

** تولید و مصرف نفت در دهه‌های آینده به چه صورت است؟ تا افق ۲۰۵۰ کدام بازیگران موثر از بازار نفت حذف خواهند شد؟ پیش‌بینی‌ها از تزلزل یا ثبات بازار نفت چگونه است؟

نوشادی: سوال جذاب این است که مصرف نفت در دهه‌های آتی چگونه خواهد بود؟ مخصوصا برای کشورهای نفت‎خیزی مانند ایران پاسخ به این سوال خیلی مهم است. در این بین حتی پیش‌بینی محافظه‌کار ترین موسسات هم این است که تا سال ۲۰۳۵ میلادی مصرف نفت در حد ۱۰۰ میلیون بشکه در روز می‌ماند و سایر مراکز نیز ثبات تقاضا را ۲۰۵۰ و حتی بعد از آن پیش بینی کرده‌اند. یعنی پیک مصرف نفت حوالی همین عدد است. اما حال سوال اصلی این است که در چند دهه آینده که بالاترین مصرف نفت همین ۱۰۰ میلیون بشکه در روز است، تولید کدام مسیر را خواهد رفت؟

اگر مطابق منابع نفتی شناخته شده قابل استخراج از کشورهای مختلف نگاهی به تولید نفت در افق سال ۲۰۵۰ میلادی بیندازیم، می‌بینیم که تا این سال عرضه‌کنندگان بزرگ و کوچکی از بازار نفت خارج می‌شوند. به عنوان مثال آمریکا اگر با همین روند فعلی تولید نفت داشته باشد، مطابق منابع شناخته شده فعلی فقط ۱۱ سال و همینطور روسیه فقط ۲۵ سال دیگر نفت دارد. آمریکا در سال ۲۰۰۳ یک دکترین داشت که ما باید خودمان را از واردات نفت خاورمیانه مستقل کنیم. این کار را انجام دادند و در سال ۲۰۱۵-۲۰۱۶ کاملاً از واردات نفت مستقل شدند و تمام مصرف نفت را خودشان تولید کردند.

اما همین آمریکا در این مدت به اندازه ۳۰ درصد مصرفش اکتشافات جدید داشته است و اگر با مقیاس مصرفی که اکنون دارد به تولید نفت ادامه دهد فقط ۱۵ درصد مصرفش را می‌تواند جبران کند و برای مابقی فعلا هیچ چاره‌ای ندارد. یعنی ۲۶ میلیون بشکه فقط توسط همین دو بازیگر از بازار خارج خواهد شد. همچنین تولیدکننده‌های کوچک‌تر مانند نروژ هم تا افق ۲۰۵۰ به تدریج از بازار نفت خارج می‌شوند و آنها هم مجموعا ۱۲ میلیون بشکه در روز باعث کاهش عرضه نفت خواهند شد.

یعنی همان طور که این انتظار وجود دارد که مصرف نفت در محتاطانه‌ترین پیش‌بینی‌ها در سال ۲۰۵۰ به  حدود ۷۰ میلیون بشکه در روز برسد در تولید نفت هم همین روند کاهشی طی خواهد شد. البته یک کاهش عمده دیگری نیز در بازار انرژی دنیا اتفاق خواهد افتاد. در واقع نکته‌ای که از دید رسانه‌ها مغفول مانده است ناظر به مصرف زغال سنگ است.

در حال حاضر با پیک تولید و مصرف زغال سنگ در کشور پرمصرفی مثل چین مواجه هستیم. سوخت زغال سنگ سهم قابل توجهی را در سبد انرژی کشورهایی مانند هند، استرالیا، اندونزی، روسیه و جنوب آفریقا دارد. اتفاقاً از سال ۲۰۳۰ به بعد همه پیش‌بینی‌ها ناظر به کاهش شدید تولید زغال سنگ است، در نتیجه این کشورها باید به سراغ انرژی‌های جایگزین زغال سنگ بروند و یکی از همین انرژی‌های جایگزین قطعا نفت است. در این حالت نفت فضای بازتری برای ثبات و حفظ خود در سبد انرژی دنیا را خواهد داشت.

تصویر ۴ - روند مصرف نفت و سایر انرژی‌ها تا سال ۲۰۵۰

 بر اساس پیش‌بینی‌ موسسات معتبر مصرف انرژی زغال سنگ تا سال ۲۰۵۰ شدیدا کاهش پیدا می‌کند. بنابراین با توجه به اینکه حدود ۳۸ درصد از عرضه‌کنندگان نفت از بازار به تدریج تا سال ۲۰۵۰ خارج می‌شوند و همچنین تولیدکنندگان زغال سنگ هم به طور جدی از بازار خارج می‌شوند، این موضوع فضای تنفسی برای افزایش تقاضا و رقابت برای نفت فراهم می‌کند یعنی این پیش بینی وجود دارد که با توجه به کاهش تولید زغال سنگ، رقبای جدید برای خرید نفت وارد بازار شوند و بازار نفت تا افق ۲۰۵۰ ثبات بیشتری به خود بگیرد و کماکان رقابتی و جذاب بماند.

در خصوص اینکه تا سال ۲۰۵۰ تقاضا روی ۱۰۰ میلیون باقی می‌ماند عرض کنم که موسسات مختلف ارقام مختلفی ارائه کردند. محافظه کارانه ترین عدد مربوط به این است که تا سال ۲۰۳۵ تقاضا روی ۱۰۰ میلیون بشکه نفت است و سایر موسسات بعضاً تا سال ۲۰۵۰ هم عنوان کردند که تقاضا روی ۱۰۰ میلیون بشکه باقی می‌ماند. این ارقام مربوط به موسسات معتبر در حوزه انرژی است. بنابراین "بقای تقاضا" بیش از "کاهش قطعی" عرضه است و این یعنی ما رونق بازار نفت را تا آن سال خواهیم داشت.

*اروپا بلوغ بازار نفت را پشت سر گذاشته اما برای سایر کشورها شیب مصرف نفت افزایشی است 

** پس جمع بندی مباحث شما این بود که تا افق ۲۰۵۰ بازار نفت همچنان پرقدرت به کار خود ادامه می‌دهد. اما از طرفی ما شاهد بروز و ظهور انرژی‌های نو و خودروهای برقی در اروپا هستیم. آیا تقاضای نفت بسته به موقعیت‌های جغرافیایی متفاوت است؟

نوشادی: بحث مصرف نفت واقعاً در کشورهای مختلف شیب و شتاب مختلفی دارد. مثلا روند تقاضای نفت در کشورهای عضو همکاری توسعه اقتصادی که ۳۵ کشور هستند با مصرف نفت خاورمیانه و چین متفاوت است. چین و خاورمیانه و کشورهای غیر از این ۳۵ کشور که در اروپا هستند و اوراسیا، روند افزایشی مصرف نفت را تجربه خواهند کرد. اما در اروپا کاهش تقاضا را شاهد هستیم.

در اروپا در سال ۱۹۹۰ به اندازه ۳۷۰ میلیون تن معادل نفت، تقاضا برای مصرف فرآورده‌های نفتی وجود داشت. این عدد در سال ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ به اوج ۴۰۵ میلیون تن رسید و مجدداً الان به عدد ۳۴۰ الی ۳۵۰ میلیون تن رسیده است. یعنی اروپا بلوغ مارکت نفت را پشت سر گذاشته است اما در سایر کشورهایی که در بالا به آن اشاره کردم مثل خاورمیانه، چین اوراسیا و آن بخش از اروپا که عضو سازمان همکاری‌های توسعه اقتصادی نیست، کماکان شیب مصرف نفت رو به افزایش است.

باید به این نکته اساسی در تحلیل‌های خودمان توجه کنیم که حدود ۱۳ سال پیش بحث خودروهای برقی به عنوان یکی از اصلی‌ترین جایگزین‌های خودروهای بنزینی مطرح شد و این خودروها وارد بازار شدند. با حمایت‌هایی که صورت گرفت تعداد این خودروها هر سال دو برابر سال قبل افزایش پیدا می‌کرد اما این افزایش تولید تا کجا جلو رفت؟ تا جایی که الان از ۸۰ میلیون خودرویی که در دنیا تولید می‌شود تنها حدود هشت میلیون آن خودروی برقی است.

 در دو الی سه سال گذشته به دلیل این که چین و آمریکا سیاست‌های حمایتی از خودروهای برقی را کمرنگ کردند، امسال نسبت به پارسال فقط ۱۰ درصد خودروهای برقی زیاد شدند و آن شیب افزایشی تولید خودروهای برقی هم به دلیل این که جهان ظرفیت حمایت از این موضوع را ندارد و پول زیادی می‌طلبد، بازارش تقریبا به ثبات رسیده است مگر اینکه بر اثر اتفاقی اقتصاد خودروهای برقی به ناگهان بهبود یابد.

در این شرایط هم سهم انرژی فسیلی را در تولید برق مجددا به ثبات خواهد رسید. ضمن اینکه اقتصاد انرژی خورشیدی با همه پیشرفت‌هایی که تاکنون داشته حدود سه چهار برابر گران‌تر از سایر انرژی‌ها است و از دسترسی درآمد سرانه اغلب کشورها دور است و با پیش بینی‌های معمول در بهینه‌سازی‌های تکنولوژی انرژی تجدیدپذیر، کماکان نفت همان آلاینده محبوب باقی خواهد ماند.

اخیراً بنده از یکی از شرکت‌های زیرمجموعه مپنا بازدیدی داشتم و اتفاقا چه کارهای خوبی در حوزه خودروهای برقی انجام شده است و ما قطعا باید از الان برای این محصولات برنامه‌ریزی و اقدام کنیم تا از این تکنولوژی عقب نمانیم. اما نکته اینجاست که بین ۱۰ الی ۲۰ هزار دلار هزینه برقی کردن هر خودرو است. یعنی غیر از هزینه خود خودرو باید برای برقی‌کردن آن نیز ۱۰ الی ۲۰ هزار دلار هزینه شود. قیمت ۹۰ الی ۹۵ درصد خودروهای کشور ما زیر ۱۰ الی ۲۰ هزار دلار است.

وقتی وضع ایران با رتبه متوسط درآمد سرانه یعنی رتبه ۱۰۰ چنین وضعی دارد باید گفت در دنیا منابع مالی وجود ندارد که بتوان به این زودی آن هم به صوررت گسترده به این موضوعات پرداخت. لذا همه این پیش‌بینی‌ها حاکی از این است که عرضه و تقاضای نفت به گونه‌ای پیش خواهد رفت که نفت کماکان تعیین‌کننده و دارای مشتری به عنوان یک انرژی باثبات تا افق ۲۰۵۰ و حتی پس از آن باقی بماند. در نهایت در افق سال ۲۱۰۰ پیش‌بینی می‌شود که تولید نفت به روزانه ۲۰ میلیون بشکه برسد و شاید تا افق ۲۱۰۰ باید آرام آرام با عصر نفت خداحافظی کنیم.

تصویر ۵- پیش بینی مصرف نفت تا سال ۲۱۰۰

*در بلندمدت باید بر احداث پتروپالایشگاه‌ها و تولید فرآورده متمرکز شویم

** با توجه به تحولات آینده بازار نفت استراتژی ایران باید چگونه تعریف شود؟

نوشادی: کسانی که در دولت هفتم ادعا می‌کردند عصر نفت تمام شده است پیش‌بینی‌شان بعد از گذشت بیست و چند سال غلط از آب درآمد و مصرف نفت نه تنها افول پیدا نکرد بلکه بیش از ۳۰ درصد نیز افزایش یافت. همین طور ما در این مصاحبه ۳۰ سال آینده را بررسی کردیم و دیدیم که همه موسسات معتبر، بازار مصرف نفت را در همین حد ۱۰۰ میلیون بشکه در روز پایدار می‌دانند، درحالیکه عرضه نفت کاهش پیدا می‌کند. در نتیجه در آینده بازار نفت برای کشورهایی مانند ایران جذاب خواهد شد. پس زیاد عجله‌ای برای استخراج و فروش نفت نکنیم و فکر نکنیم که نفت روی دستمان باقی خواهد ماند.

ما در کوتاه مدت با وضعیت فعلی هر زمان که اراده کنیم می‌توانیم تولید نفت را افزایش دهیم و آن را صادر کنیم. تولید نفت از طریق حفاری هر حلقه چاه‌ در ایران حدود چهار ماه زمان نیاز دارد که با فرض قرارداد و تامین کالا دو سه ماه دیگر به آن می‌توان افزود. بنابراین افزایش تولید نفت به میزان سابق و افزایش خام‌فروشی نفت با ناوگان بسیار بزرگ حفاری در ایران، کار قابل انجامی در کوتاه مدت محسوب می شود. هرچند در وضعیت فعلی که بازار عرضه حدود ۸ میلیون بشکه مازاد دارد، هیچ عاقلی در بازاری که مازاد عرضه هست وارد رقابت نمی‌شود ما باید جایی از مارکت را بگیریم که در آنجا برای ما مزیت وجود داشته باشد.

حتی اگر تحریم هم نباشیم افزایش تولید نفت در کوتاه مدت اولویت اول صنعت نفت ما نیست و به صلاح ما نیست. اولویت اول صنعت نفت ما حرکت به سمت تولید محصولات باارزش افزوده و تحریم‌ناپذیر مانند بنزین و گازوئیل و سایر فرآورده‌های پالایشی و پتروشیمیایی است. فعلا در فضای تحریم تنفس بهتری روی فرآورده داریم. البته منظور بنده این نیست که فرآورده‌ها اصلاً قابل تحریم نیستند بلکه منظور این است فروش آنها در دوران تحریم راحت‌تر انجام می‌شود.

باید همه انرژی خودمان را روی این موضوع بگذاریم که دست از خام‌فروشی برداریم و به سمت ارزش افزوده بالاتر برویم. ما در سطح پالایشگاهی یک ارزش افزوده داریم ولی وقتی آن را تبدیل به محصول پتروشیمی می‌کنیم ارزش افزوده بالاتری کسب خواهد شد. فلذا تمرکز باید روی این بخش از صنعت نفت و ارتقای کیفیت فرآورده ها باشد. در کوتاه مدت افزایش تولید نفت به سطوح ۶.۵، ۸.۵ یا ۱۰ میلیون بشکه نفت (حتی اگر قابل تحقق باشد) برای یک بازار اشباع شده از نفت خام، به قصد خام فروشی یک تصمیم صد درصد غلط اقتصادی است.

اینکه الان دنبال افزایش تولید و توسعه میدان هستند اینها اولویت ما در کوتاه‌مدت نیست. برای بلندمدت ما حتماً نیاز به سرمایه‌گذاری در بخش بالادستی داریم ولی امروز اگر پولی داریم باید حتما در پایین‌دست سرمایه‌گذاری شود. در حالی که مشاهده می‌شود میلیاردها دلار برای توسعه میادین نفتی (آن هم میادین نفتی غیر مشترک) هزینه می‌شود که برای بازار کوتاه‌مدت و میان‌مدت نفت یک استراتژی ۱۰۰ درصد غلط ارزیابی می‌شود.

در بلندمدت ما باید در حوزه فروش نفت متناسب با بازار رفتار کنیم. همانطور که برای فراورده وقتی ما می‌خواهیم مثلا یک پتروشیمی احداث کنیم همه متغیرهای بازار را در مطالعات امکان سنجی به دقت بررسی می کنیم و در بررسی همین بازار است که می بینیم مثلا با اشباع بازار متانول مواجه هستیم و بازار پتروشیمی برای برخی محصولات مثل الفین‌ها رو به فزونی است و ما یک دامنه بسیار بزرگی در محصولات پتروشیمی داریم که برای هر محصول باید متناسب با مارکت همان محصول مطالعات امکان سنجی انجام داد و به سمت تولید آن رفت.

برای افزایش تولید و عرضه نفت خام نیز همین مطالعات امکان‌سنجی و آینده پژوهی را باید در دستور کار قرار داد نه اینکه در شرایط تحریم تلاش برای استخراج و پمپاژ بیشتر نفت به بازار اشباع داشت. به نظر بنده ما در بلندمدت هم باید روی احداث پالایشگاه‌ها، پتروپالایشگاه‌ها و تولید محصولات پتروپالایشی متمرکز شویم و به سمت حلقه های پایین تر زنجیره‌های ارزش برویم چرا که ارزش افزوده و اشتغال اصلی در این بخش‌ها است.

منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • IR ۱۰:۱۹ - ۱۳۹۹/۱۰/۱۷
    1 0
    چرا خام فروشی رو افزایش بدین که پالایشگاه های خارجی فراوریش کنند و با سود بالاتر بفروشنش به کشورهای دیگه. خب شما پالایشگاهت رو توسعه بده این افزایش ظرفیت تولید رو خودت پالایش کن و بفروش. هم خام فروشی نیست هم افزایش تولید داشتی.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس