به گزارش مشرق ،معلوم نيست که با مشهد چه کار مي کنند؟ گويي خواسته يا ناخواسته عده اي از مسئولان اين شهر و استان چشم هاي خود را بسته اند و اين شهر هر روز به آن چه نبايد باشد، شبيه تر مي شود!
هر روز برجي از ستون هاي فولادي بي قواره خصوصا در نقاط مرکزي شهر همچون علف هرزي که نه ثمري دارد و نه زيبايي همچون کوه و غولي از آهن و فولاد و سيمان خودنمايي مي کند.
اي کاش لااقل حريم بهشتي و منحصر به فرد حريم رضوي رعايت مي شد و اين دژهاي آهنين بي ريشه و هويت در حريم حرم ريشه نمي دواند و شاهد سايه نامبارک اين غول هاي آهنين به نزديک ترين فضاهاي پيرامون حريم رضوي نمي بوديم.
اما هزاران دريغ و افسوس که کار به جايي رسيده که طبقات اين برج هاي آهنين به نوعي به حريم رضوي و گنبد و بارگاه منور روضه رضوي تسلط پيدا کرده است و گويي بارگاه رضوي که همه آبرو و حيثيت و آباداني و «هويت» اين دومين کلان شهر مذهبي جهان بلکه بزرگ ترين کلان شهر مذهبي جهان است، در دامن اين غول هاي آهنين به غربتي از جنس ديگر دچار شده است.
غربتي که گويي هيچ فريادرسي هم ندارد و عجبا اين که وقتي در اطراف ميدان نقش جهان اصفهان ساختماني مرتفع ساخته شد و به درستي و با حساسيتي بجا و منطقي همگان از رسانه ها و نهادهاي مردمي و برخي نمايندگان مجلس به اين موضوع اعتراض کردند و کار به يونسکو هم کشيد، اما گويا کسي توجهي به نابودي تدريجي فضاي اطراف و پيراموني حريم رضوي و سر بر آوردن اين غول هاي آهني که چشم انداز اين سرمايه بي بديل و ميراث بي نظير معنوي را تهديد مي کند، ندارد.
مگر نه اين که به سر بر آوردن آسمان خراش ها در حريم خانه خدا در مکه و هتل هاي بلندمرتبه در اطراف حريم نبوي معترضيم پس ما را چه شده است که اين چنين به قضاوت آيندگان بي تفاوتيم و براي تحصيل منافع اقتصادي زودگذر، جسورانه به خود اجازه مي دهيم غول هاي آهنين بي هويت اين چنين بي رحمانه بر حريم حرم رضوي سايه بيفکنند.
همچنين گرچه طي اين سال ها خصوصا يکي، دو سال اخير کارهاي جالب توجه و قابل تقديري براي زيباسازي شهر مشهد انجام شده است اما اين کلان شهر مذهبي جهان هنوز دل پرغصه اي از کمبود المان ها و نمادهاي معنوي و مذهبي ريشه دار در فرهنگ اسلامي ايراني اين سرزمين دارد.
مبلمان شهري و سازه ها و معماري مشهد هيچ ويژگي خاصي ندارد که اين قطعه بهشتي را از ديگر شهرهاي کشور ممتاز کند.
با توجه به گونه گوني بي حساب و کتاب ساختمان ها، سازه ها، نماها، خيابان ها و ... نه تنها ديگر نماد و نمونه هايي از سنت و هنر معماري ايراني اسلامي در اين شهر به چشم نمي آيد، بلکه مشهد از «هويت» خود هزاران فرسنگ فاصله گرفته و گويي ديگر اکنون با هيچ تدبيري نمي توان اين فاصله را پر کرد و هويت شهرمقدس مشهد را به اين شهر باز گرداند، فقط شايد بتوان اميدوار بود که مسئولان لااقل از اين پس بيش از اين تيشه به ريشه هويت مشهد نزنند و فکر کنند و طرحي نو در اندازند.
اين تنها مسئولان شهري و استاني نيستند که توجهي به اين مسئله مهم و حيثيتي و هويتي مشهد ندارند اسف بارتر اين جاست که مسئولان کشوري و دولتيان و مجلسيان نيز نه تنها به هنگام اختصاص بودجه ها و وضع قوانين به اين شهر نگاه فراملي و حتي ملي ندارند و آن را در عمل قلب و مرکز ايران و پايتخت معنوي ايران نمي دانند بلکه آن ها نيز از رئيس جمهور گرفته تا رئيس مجلس و رئيس قوه قضاييه و مجمع تشخيص و حتي علما و مراجع و حوزه هاي علميه قم و خصوصا حوزه مشهد نيز چشم خود را بر قصه تلخ و غم بار آب شدن و نابودي هويت شهر مشهد بسته اند.
اين در حالي است که مشهدالرضا بايد در نظام جمهوري اسلامي در همه زمينه ها به اوج خود برسد و به نمادي براي تمدن سازي انقلاب اسلامي در منظر نه تنها عالم اسلام بلکه جهان تبديل شود.
مشهدالرضا که سالانه پذيراي ۲۰ تا ۲۵ ميليون زائر از نقاط مختلف کشورمان و هزاران زائر و گردشگر مذهبي از کشورهاي ديگر جهان است بايد به ويترين نظام اسلامي و نمادي براي تجلي معماري اسلامي ايراني در چشم جهانيان تبديل شود.
و نه تنها بايد شاهد تجلي معماري و شاهکارهاي هنر اسلامي ايراني در اين شهر باشيم بلکه اين شهر بايد به يک نماد تمام عيار فرهنگي و تمدني تبديل شود و عطر معنويت و اخلاق و خوي و خصلت و علم و رافت رضوي در جاي جاي اين شهر و در رفتار و مناسبات اجتماعي و فرهنگي جامعه و تعاملات ادارات و سازمان هاي مختلف با مردم و يکديگر استشمام شود.
حضرات مسئولان کشوري، استاني، شهري و نمايندگان مجلس! آخر مگر ما چند مشهدالرضا در سرزمين ايران داريم که به اين شهر فقط به عنوان يک شهر نگاه مي کنيد؟ مي دانم که باور داريد که اين جا قطعه اي از بهشت است و فرشتگان و ملائک، خاک و تربت آن را به تبرک بر ديدگان و بال هاي خود مي کشند.
مي دانم که باور داريد مشهدالرضا(ع) نزديک ترين نقطه به آسمان و عرش خداوندي و رضايت الهي است اما اين باور که ان شاءا... در نيت هاي شما تجلي دارد چندان نمود عيني نيافته است، هرچند که بايد از روي انصاف بپذيريم که کارهاي بزرگي طي اين چند سال براي مشهد انجام شده است.
اما تا وضعيت شايسته و مطلوب بسيار فاصله داريم . اگر نپذيريم که ناخواسته و به دست خودمان تيشه به ريشه هويت مشهد مي زنيم به گونه اي که مي توانيم بگوييم ديگر چيزي از آن هويت ارزشمندي که بايد براي مشهد پاس مي داشتيم و به عنوان ميراثي معنوي، گرانبها، ارزشمند و بي بديل به نسل هاي آينده ايران و جهان اسلام و عالميان تحويل مي داديم چندان چيزي باقي نمانده است و اگر گسترش ضروري و عاقلانه پيرامون حريم رضوي در چند سال گذشته، انجام نمي شد خدا مي داند که امروز شاهد چه مصيبتي بوديم و اگر قصورها، تقصيرها و کم کاري ها، ندانم کاري ها، موازي کاري ها و نگاه ها و برنامه و تصميم هاي بخشي و مقطعي و محدود خودمان را نپذيريم و چاره اي اساسي نينديشيم - گرچه اکنون هم خيلي دير شده است - اما زماني که اصلا دير نخواهد بود به جايي خواهيم رسيد که در پيشگاه تاريخ و آيندگان و حتي خداي ناکرده در پيشگاه امام رئوفمان حرفي براي گفتن نداشته باشيم و شرمنده باشيم. خدا آن روز را نياورد.منبع : خراسان
هر روز برجي از ستون هاي فولادي بي قواره خصوصا در نقاط مرکزي شهر همچون علف هرزي که نه ثمري دارد و نه زيبايي همچون کوه و غولي از آهن و فولاد و سيمان خودنمايي مي کند.
اي کاش لااقل حريم بهشتي و منحصر به فرد حريم رضوي رعايت مي شد و اين دژهاي آهنين بي ريشه و هويت در حريم حرم ريشه نمي دواند و شاهد سايه نامبارک اين غول هاي آهنين به نزديک ترين فضاهاي پيرامون حريم رضوي نمي بوديم.
اما هزاران دريغ و افسوس که کار به جايي رسيده که طبقات اين برج هاي آهنين به نوعي به حريم رضوي و گنبد و بارگاه منور روضه رضوي تسلط پيدا کرده است و گويي بارگاه رضوي که همه آبرو و حيثيت و آباداني و «هويت» اين دومين کلان شهر مذهبي جهان بلکه بزرگ ترين کلان شهر مذهبي جهان است، در دامن اين غول هاي آهنين به غربتي از جنس ديگر دچار شده است.
غربتي که گويي هيچ فريادرسي هم ندارد و عجبا اين که وقتي در اطراف ميدان نقش جهان اصفهان ساختماني مرتفع ساخته شد و به درستي و با حساسيتي بجا و منطقي همگان از رسانه ها و نهادهاي مردمي و برخي نمايندگان مجلس به اين موضوع اعتراض کردند و کار به يونسکو هم کشيد، اما گويا کسي توجهي به نابودي تدريجي فضاي اطراف و پيراموني حريم رضوي و سر بر آوردن اين غول هاي آهني که چشم انداز اين سرمايه بي بديل و ميراث بي نظير معنوي را تهديد مي کند، ندارد.
مگر نه اين که به سر بر آوردن آسمان خراش ها در حريم خانه خدا در مکه و هتل هاي بلندمرتبه در اطراف حريم نبوي معترضيم پس ما را چه شده است که اين چنين به قضاوت آيندگان بي تفاوتيم و براي تحصيل منافع اقتصادي زودگذر، جسورانه به خود اجازه مي دهيم غول هاي آهنين بي هويت اين چنين بي رحمانه بر حريم حرم رضوي سايه بيفکنند.
همچنين گرچه طي اين سال ها خصوصا يکي، دو سال اخير کارهاي جالب توجه و قابل تقديري براي زيباسازي شهر مشهد انجام شده است اما اين کلان شهر مذهبي جهان هنوز دل پرغصه اي از کمبود المان ها و نمادهاي معنوي و مذهبي ريشه دار در فرهنگ اسلامي ايراني اين سرزمين دارد.
مبلمان شهري و سازه ها و معماري مشهد هيچ ويژگي خاصي ندارد که اين قطعه بهشتي را از ديگر شهرهاي کشور ممتاز کند.
با توجه به گونه گوني بي حساب و کتاب ساختمان ها، سازه ها، نماها، خيابان ها و ... نه تنها ديگر نماد و نمونه هايي از سنت و هنر معماري ايراني اسلامي در اين شهر به چشم نمي آيد، بلکه مشهد از «هويت» خود هزاران فرسنگ فاصله گرفته و گويي ديگر اکنون با هيچ تدبيري نمي توان اين فاصله را پر کرد و هويت شهرمقدس مشهد را به اين شهر باز گرداند، فقط شايد بتوان اميدوار بود که مسئولان لااقل از اين پس بيش از اين تيشه به ريشه هويت مشهد نزنند و فکر کنند و طرحي نو در اندازند.
اين تنها مسئولان شهري و استاني نيستند که توجهي به اين مسئله مهم و حيثيتي و هويتي مشهد ندارند اسف بارتر اين جاست که مسئولان کشوري و دولتيان و مجلسيان نيز نه تنها به هنگام اختصاص بودجه ها و وضع قوانين به اين شهر نگاه فراملي و حتي ملي ندارند و آن را در عمل قلب و مرکز ايران و پايتخت معنوي ايران نمي دانند بلکه آن ها نيز از رئيس جمهور گرفته تا رئيس مجلس و رئيس قوه قضاييه و مجمع تشخيص و حتي علما و مراجع و حوزه هاي علميه قم و خصوصا حوزه مشهد نيز چشم خود را بر قصه تلخ و غم بار آب شدن و نابودي هويت شهر مشهد بسته اند.
اين در حالي است که مشهدالرضا بايد در نظام جمهوري اسلامي در همه زمينه ها به اوج خود برسد و به نمادي براي تمدن سازي انقلاب اسلامي در منظر نه تنها عالم اسلام بلکه جهان تبديل شود.
مشهدالرضا که سالانه پذيراي ۲۰ تا ۲۵ ميليون زائر از نقاط مختلف کشورمان و هزاران زائر و گردشگر مذهبي از کشورهاي ديگر جهان است بايد به ويترين نظام اسلامي و نمادي براي تجلي معماري اسلامي ايراني در چشم جهانيان تبديل شود.
و نه تنها بايد شاهد تجلي معماري و شاهکارهاي هنر اسلامي ايراني در اين شهر باشيم بلکه اين شهر بايد به يک نماد تمام عيار فرهنگي و تمدني تبديل شود و عطر معنويت و اخلاق و خوي و خصلت و علم و رافت رضوي در جاي جاي اين شهر و در رفتار و مناسبات اجتماعي و فرهنگي جامعه و تعاملات ادارات و سازمان هاي مختلف با مردم و يکديگر استشمام شود.
حضرات مسئولان کشوري، استاني، شهري و نمايندگان مجلس! آخر مگر ما چند مشهدالرضا در سرزمين ايران داريم که به اين شهر فقط به عنوان يک شهر نگاه مي کنيد؟ مي دانم که باور داريد که اين جا قطعه اي از بهشت است و فرشتگان و ملائک، خاک و تربت آن را به تبرک بر ديدگان و بال هاي خود مي کشند.
مي دانم که باور داريد مشهدالرضا(ع) نزديک ترين نقطه به آسمان و عرش خداوندي و رضايت الهي است اما اين باور که ان شاءا... در نيت هاي شما تجلي دارد چندان نمود عيني نيافته است، هرچند که بايد از روي انصاف بپذيريم که کارهاي بزرگي طي اين چند سال براي مشهد انجام شده است.
اما تا وضعيت شايسته و مطلوب بسيار فاصله داريم . اگر نپذيريم که ناخواسته و به دست خودمان تيشه به ريشه هويت مشهد مي زنيم به گونه اي که مي توانيم بگوييم ديگر چيزي از آن هويت ارزشمندي که بايد براي مشهد پاس مي داشتيم و به عنوان ميراثي معنوي، گرانبها، ارزشمند و بي بديل به نسل هاي آينده ايران و جهان اسلام و عالميان تحويل مي داديم چندان چيزي باقي نمانده است و اگر گسترش ضروري و عاقلانه پيرامون حريم رضوي در چند سال گذشته، انجام نمي شد خدا مي داند که امروز شاهد چه مصيبتي بوديم و اگر قصورها، تقصيرها و کم کاري ها، ندانم کاري ها، موازي کاري ها و نگاه ها و برنامه و تصميم هاي بخشي و مقطعي و محدود خودمان را نپذيريم و چاره اي اساسي نينديشيم - گرچه اکنون هم خيلي دير شده است - اما زماني که اصلا دير نخواهد بود به جايي خواهيم رسيد که در پيشگاه تاريخ و آيندگان و حتي خداي ناکرده در پيشگاه امام رئوفمان حرفي براي گفتن نداشته باشيم و شرمنده باشيم. خدا آن روز را نياورد.منبع : خراسان