3

آرایی هم که تاکنون به صندوق‌ها ریخته شده و میانگین کلی افرادی که رای داده‌اند، بیشتر به جو بایدن و دموکرات‌ها بوده است.

سرویس سیاست مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

**********


دامنه بلندِ یک پیام کوتاه

 حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت:

رهبر معظم انقلاب در پیام اخیرشان به جوانان فرانسوی روی یکی از حساس‌ترین نقاط ضعف فرانسه انگشت گذاشته و پوشالی بودن ادعای دموکراسی و آزادی بیان در این کشور و سایر کشورهای اروپایی را به چالش کشیده‌اند. ایشان خطاب به جوانان فرانسوی می‌گویند: «‌از رئیس‌جمهورتان بپرسید چرا تردید در هولوکاست جرم است اما اهانت به پیامبر آزاد است»؟! این یک پرسش دوسویه است که با هوشمندی طراحی شده و هر دو سوی آن برای فرانسه و رئیس‌جمهور هتاک آن رسواکننده است. در این باره گفتنی است؛


۱- رهبر معظم انقلاب می‌دانند که پیام ایشان بلافاصله بعد از صدور، در گستره‌ای به وسعت همه جهان منتشر خواهد شد. یعنی فقط جوانان فرانسوی مخاطب آن نخواهند بود ولی جوانان فرانسوی را مخاطب پیام خود معرفی کرده‌اند. این اقدام حضرت آقا، تحقیر آشکار و سنگین رئیس‌جمهور فرانسه است و ترجمان این واقعیت که رئیس‌جمهور فرانسه از خباثت‌آمیز بودن اقدام خود باخبر است و از این روی، لایق آن نیست که مخاطب پیام حضرت ایشان باشد.


۲- هولوکاست یک دروغ بزرگ تاریخی است و اسناد فراوان و غیرقابل انکاری از ساختگی بودن این افسانه صهیونیستی حکایت می‌کند. نگرانی آمیخته به وحشت غرب از تحقیق و بررسی درباره هولوکاست گویاترین دلیل بر جعلی بودن آن است و اگر اینگونه نبود و بررسی ماجرا بر صحت وقوع هولوکاست گواهی می‌داد، سردمداران غرب و صهیونیست‌ها نه فقط از بررسی و تحقیق درباره آن وحشتی نداشتند، بلکه همگان را به انجام این تحقیق و بررسی دعوت و ترغیب هم می‌کردند. رهبر معظم انقلاب در پیام خود، پرونده سیاه این دروغ بزرگ را پیش چشم جهانیان گشوده‌اند. پرونده ننگینی که صهیونیست‌ها به شدت از گشوده‌شدن آن وحشت دارند.


۳- پیش از این در کیهان به اسناد فراوانی که از جعلی بودن هولوکاست خبر می‌دهند، پرداخته‌ایم و در این مختصر به اشاره‌ای گذرا بسنده می‌کنیم و آن اینکه «در اوایل دهه 80 قرن گذشته‌، تعدادی از اعضای آژانس بین‌المللی یهود، از جمله، «پی‌یر ویدال ناکه»، «سرژ ولز»، «فرانسوا براریدا» تحت سرپرستی «رنه ساموئل سپرات» خاخام معروف فرانسه، با استناد به داستان ساختگی کشتار 6 میلیون یهودی در جنگ جهانی دوم! پیش‌نویس قانونی را تهیه کرده و به تصویب رساندند که بر اساس آن «هرگونه تردید درباره «هولوکاست»، اعم از تردید درباره کشتار  یهودیان در جنگ جهانی دوم، وجود اتاق‌های گاز و حتی کمترین تردید در رقم 6 میلیونی یهودیان کشته شده، جرم تلقی می‌شود! و هر کس در فرانسه از این قانون تخلف کرده و در سه موضوع یاد شده تردید کند به یک ماه تا یک سال زندان و پرداخت 2 هزار تا 300 هزار فرانک جریمه محکوم می‌شود.» و بعدها با فشار آمریکا، انگلیس، فرانسه و آژانس بین‌المللی یهود، این قانون در سایر کشورهای اروپایی نیز به تصویب رسید به طوری که امروزه هرگونه تردید درباره هولوکاست مورد ادعا و ابعاد و اجزاء آن در اروپا جرم تلقی می‌شود!».


تاکنون ده‌ها مورخ برجسته اروپایی و صدها استاد بلندآوازه و متخصص شناخته‌شده در بررسی اسناد تاریخی، با ارائه اسنادی که هیچ صاحب‌نظری نمی‌تواند در صحت آنها کمترین تردیدی روا دارد، به روشی کاملا علمی اثبات کرده‌اند ماجرای قتل عام 6 میلیون یهودی، کوره‌های آدم‌سوزی، اتاق‌های گاز و همه آنچه صهیونیست‌ها در این باره ادعا می‌کنند، دروغ محض و یک داستان ساختگی با اهداف نه فقط سیاسی، بلکه جنایتکارانه است. از آن میان می‌توان به پروفسور روژه گارودی، پروفسور روبر فوریسون، پروفسور کریستوفر سون- صاحب کتاب معروف
«دروغ آشویتس»-... و نویسندگان صدها رساله علمی دیگر اشاره کرد که در این میان، ماجرای پروفسور روبر فوریسون و پروفسور روژه‌ گارودی-‌هردو از فرانسه- جدیدتر و عبرت‌آمیزتر است.


۴- پروفسور روبر فوریسون، استاد دانشگاه معروف «لیون» فرانسه و کارشناس عالی‌رتبه بررسی و ارزیابی اسناد و مدارک تاریخی، با شهرتی جهانی است. او تحقیقات علمی و مستند خود را در کتابی با عنوان «اتاق‌های‌گاز، واقعیت یا افسانه؟» جمع‌آوری کرده که به فارسی نیز ترجمه شده است.


او هزاران سند را در این زمینه بررسی کرده است و طی سال‌ها تحقیق، از تمامی مراکز مورد ادعای صهیونیست‌ها، نظیر اتاق‌های گاز، موزه ساختگی کوره‌های آدم‌سوزی، داخائو در مونیخ آلمان و... بازدید کرده و با صدها شاهد به گفت‌وگوی دقیق و علمی نشسته و در نهایت بدون کمترین تحلیل و تنها به زبان اسناد، نشان داده است که ماجرای کشتار یهودیان در آلمان‌نازی یک دروغ بزرگ تاریخی و فریب شرم‌آور افکار عمومی است. چیزی که از صهیونیست‌های وحشی به هیچ‌وجه دور از انتظار نیست.


به عنوان مثال، فوریسون به عکس‌های ساختگی از اتاق‌های گاز مورد ادعای صهیونیست‌ها اشاره کرده و ضمن رد این ادعا با استناد به مدارک غیرقابل‌انکار، با تعجب می‌پرسد، اگر این عکس‌ها واقعی است، چگونه سربازان آلمانی -مورد ادعا- بدون ماسک و بی‌آنکه کمترین پوششی بر دهان، بینی و چشم خود داشته باشند در اتاق‌های مالامال از گازهای کشنده ایستاده و بر جان‌کندن یهودیان محکوم نظارت می‌کنند؟! و یا، درباره یکی دیگر از عکس‌های مورد ادعای صهیونیست‌ها که جمعی از یهودیان را در محاصره چند ‌تانک نشان می‌دهد، با ارائه اسناد و شواهدی خواندنی و غیرقابل تردید، نشان می‌دهد که ‌تانک‌ها در این عکس، انگلیسی هستند نه آلمانی و...


۵- رهبر معظم انقلاب با طرح پرسش یادشده ضمن آنکه از مضحک بودن ادعای آزادی بیان دولت فرانسه و سایر دولت‌های اروپایی خبر می‌دهند، افکار عمومی مردم اروپا و مخصوصاً جوانان را به بررسی ماجرای موسوم به هولوکاست که نتیجه قطعی این بررسی پی‌بردن به جعل افسانه هولوکاست خواهد بود نیز سوق می‌دهند. طرح این پرسش از سوی رهبر معظم انقلاب تنها روی جعلی‌بودن هولوکاست متوقف نمی‌شود بلکه استقلال سیاسی دولت فرانسه و سایر دولت‌های اروپایی را که در آنها حتی تردید درباره هولوکاست هم جرم تلقی می‌شود زیر سؤال می‌برد. این روزها احساسات ضدصهیونیستی در میان مردم اروپا به شدت برانگیخته شده است و اعتراض به حضور یهودیان صهیونیست در کانون‌ها و مراکز حساس سیاست‌پردازی و تصمیم‌سازی دولت‌های اروپایی شتاب گرفته است. به عنوان مثال یکی از اهداف رسماً اعلام‌شده جنبش جلیقه‌زردها در فرانسه کوتاه کردن دست صهیونیست‌ها از کانون‌های اقتصادی کشورشان است و یا در آلمان  «بوندس‌تاگ» پارلمان این کشور، از ۵۹۸ نماینده تشکیل شده است و در حالی که جمعیت یهودیان در آلمان ۱۵۰ هزار نفر است، بیش از ۱۰۰ کرسی پارلمان این کشور در اختیار یهودیان است که اکثر آنها آلمانی‌تبار هم نیستند! و یا همین دیروز حزب کارگر انگلیس که یکی از احزاب مطرح این کشور است، «جرمی کوربین» عضو برجسته و دبیرکل سابق این حزب را که پایگاه مردمی گسترده‌ای داشت به جرم اعتراض به رژیم صهیونیستی از حزب اخراج کرد و هم‌اکنون این اعتراض شکل گرفته و احتمالاً گسترش خواهد یافت که مگر اداره امور انگلیس در اختیار اسرائیل است؟! و...


۶- پیام رهبر معظم انقلاب نکته بااهمیت دیگری نیز در خود دارد که باید آن را «جان‌کلام» تلقی کرد و آن اینکه به وضوح نشان می‌دهد مشکل رئیس‌جمهور فرانسه آنگونه که ادعا می‌کند، دفاع از آزادی بیان نیست، اگر چنین بود چرا نه فقط بررسی و تحقیق درباره هولوکاست بلکه حتی تردید نسبت به تعداد جعلی مورد ادعای صهیونیست‌ها نیز جرم تلقی می‌شود؟! حضرت آقا در پیام کوتاه خود، این واقعیت تلخ را برملا می‌کنند که آنچه رئیس‌جمهور فرانسه و سایر دولت‌های غربی را از مرز نگرانی عبور داده و به وحشت ‌انداخته است، گسترش روزافزون اسلام ناب محمدی(ص) است که طی ۴۱ سال اخیر عرصه را بر قدرت‌های استکباری و صهیونیست‌های خونریز و غارتگر تنگ کرده است
و می‌رود تا فلک را سقف بشکافد و طرحی نو دراندازد.
 و بالاخره در این خصوص نکته با ‌اهمیت دیگری نیز هست که در فرصتی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
 

تحریم زنگنه استیصال و عصبیت امریکا

محمود واعظی در روزنامه ایران نوشت:


رئیس‌جمهور فعلی امریکا با خروج از برجام و زیر پا گذاشتن تعهدات لازم‌الاجرای خود و برگرداندن یکجانبه تحریم‌های تعلیق شده و افزودن و وسیع کردن دامنه این تحریم‌های ظالمانه، تا جایی که به صورت بی‌سابقه‌ترین در تاریخ روابط بین‌الملل درآمد، سعی کرد ملت سرافراز ایران را به زانو در آورد اما کاملاً در رسیدن به این هدف ناموفق بود و امروز نشانه شکست این روش کاملاً آشکار شده است. بی‌تأثیر قلمداد کردن تحریم‌های ظالمانه امریکا البته ادعای نادرستی است. این تحریم‌ها که بر خلاف ادعای واضعان و طراحان، دقیقاً مردم کشور ما را هدف گرفته، دشواری‌های زیادی را به مردم تحمیل کرده که غیرقابل کتمان است. امروز علی‌رغم اینکه دولت با تمام توان برای کاهش تأثیر تحریم‌ها می‌کوشد - و چند و چون این تلاش‌ها در موعد مقتضی که امکان سوءاستفاده دشمنان نباشد، به اطلاع مردم شریف کشورمان خواهد رسید - مردم تأثیر تحریم‌ها را در زندگی روزانه خود لمس و درک می‌کنند.

با این همه اما این را می‌توان گفت که دولت ایالات متحده به اهداف اصلی خود در طراحی و اجرای تحریم‌ها نرسید و این چیزی نیست که صرفاً مسئولان ایران آن را بگویند. آنها به تصریح پیش از این بارها اعلام کرده‌اند که قصد دارند با اجرای تحریم‌ها، به هدف فروپاشی اقتصاد ایران برسند و مردم را در برابر نظام جمهوری اسلامی ایران قرار دهند. حالا که این هدفگذاری، با ایستادگی ملت ایران و تلاش‌های دولت و سایر ارکان حاکمیتی به نتیجه نرسیده، سران کاخ سفید، رو به اقدامات نمایشی آورده‌اند.


اعترافات اخیر امریکایی‌ها مبنی بر اینکه دیگر چیزی و کسی برای تحریم وجود ندارد، نشان از آن دارد که خود آنها هم تحریم‌های‌شان را موفق ارزیابی نمی‌کنند. در چنین شرایطی تداوم رویکرد تحریم‌ و افزوده شدن تحریم‌های جدید، نمی‌تواند کارکردی جز نمایش، آن هم صرفاً برای مصرف داخلی، داشته باشد.


آنچه اخیراً از تحریم وزیر نفت کشورمان و برخی دیگر از فعالان صنعت نفت گفته شده، همچون تحریم وزیر امور خارجه کشورمان که مقامات امریکا قبلاً آن را مرتکب شدند، یقیناً از همین سنخ تحریم‌های نمایشی و بدون اثر واقعی است.


این تحریم‌ها در عین نمایشی و بی‌اثر بودن البته نشانه عمق عصبانیت و کینه کاخ سفید از دو عضو مؤثر کابینه تدبیر و امید نیز هست. استراتژی جمهوری اسلامی ایران برای مواجهه و مقابله فعالانه با جریان تحریم‌ها بر دو پایه اصلی استوار است؛ یکم رسوا کردن تحریم‌کنندگان در افکار عمومی جهانی و دیگری دور زدن تحریم و جنگیدن عملیاتی با آن.


اگرچه از لحظه آغاز دور جدید تحریم‌های ایالات متحده علیه کشورمان، دولت جمهوری اسلامی ایران و سایر ارکان حاکمیتی به‌طور یکپارچه برای غلبه بر این تحریم‌ها فعالیت کرده‌اند اما پیشقراولان این مواجهه دشوار و سرنوشت‌ساز دکتر محمدجواد ظریف و مهندس بیژن زنگنه وزرای امور خارجه و نفت بوده‌اند.


دکتر ظریف کارزار بسیار مؤثر مقابله روانی با تحریم‌های امریکا را در سطح افکار عمومی جهان راهبری و تحریم‌گران را بیش از همیشه رسوا و بی‌آبرو کرده است. او در مقابله عملیاتی با تحریم هم عملکرد درخشانی داشته و مهم‌ترین جلوه این عملکرد این بوده که اجماع جهانی- آنچنان که تحریم‌کنندگان در سنوات گذشته برای پیشبرد اهداف خود به‌وجود می‌آوردند - این بار به‌وجود نیامده و شکست خورده است. بال مهم دیگر دولت برای مقابله عملیاتی با تحریم‌های ظالمانه، مجموعه مهندس زنگنه بوده است. از اهداف مهم تحریم‌ها که مقامات امریکایی به صراحت آن را اعلام کرده‌اند، به صفر رساندن صادرات نفت ایران بوده است. آنها سخت‌ترین و بی‌سابقه‌ترین تحریم‌های تاریخ پس از انقلاب اسلامی را برای نیل به این هدف به صنعت نفت ما تحمیل کردند اما امروز خودشان هم فهمیده‌اند که هدف‌گذاری‌شان چقدر خام‌اندیشانه بوده است. این مهم البته به آسانی به دست نیامده و حاصل درایت، تدبیر و فداکاری شخص وزیر نفت و تمامی کارکنان و فعالان صنعت نفت بوده است.


در چنین شرایطی، طبیعی است که دولت امریکا نتواند خشم خود را از دو چهره‌ای که جانانه با تحریم جنگیده‌اند پنهان کند و تحریم دو ژنرال ضدتحریم ایران، در این چارچوب قابل تحلیل است. این «افتخار دولت» است که ظریف و زنگنه، دو سرباز وطن در خط مقدم دفاع از ایران، توسط ضدایرانی‌ترین دولت ایالات متحده تحریم می‌شوند.


این تحریم، مدال‌ افتخار این عزیزان هم هست. بدون تردید، دشمن، بهتر و دقیق‌تر از هر کسی می‌داند که این دو چقدر آزارش داده‌اند و چقدر در مقابل هدف‌گذاری‌هایش ایستادگی کرده‌اند؛ حتی اگر دیگرانی در داخل بر آنها ناجوانمردانه بتازند، تحریم امریکا خود گواه همه چیز است. به شخصه از اینکه همکار این دو عزیز در این دولت هستم، احساس سرافرازی می‌کنم.
بی‌گمان با گذشت زمان و آن وقت که بتوانیم با بازگو کردن حقایق، «روایت راستین تحریم» را بازگو کنیم، تاریخ به احترام آنها خواهد ایستاد.

وقاحت مکرون را جدی بگیریم

سارا هوشمندی در روزنامه وطن امروز نوشت:

وقاحت اخیر امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور جویای نام فرانسه، مولد خشم و اعتراضات گسترده‌ای در محدوده جغرافیایی- اعتقادی جهان اسلام شده است. برخی تحلیلگران معتقدند مکرون که از وی به عنوان یکی از بی‌خاصیت‌ترین رؤسای‌جمهوری تاریخ «کشور گل‌ها» یاد می‌شود، قصد دارد با توهین به پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله و دین مبین اسلام، آرای ملی‌گرایان افراطی، نژادپرستان و مخالفان اسلام را در فرانسه به سبد رای حزب متبوع خود هدایت کند. به عبارت دقیق‌تر، مکرون سعی کرده با این تاکتیک محاسبه شده، سبد آرای «مارین لوپن» (اصلی‌ترین رقیب خود) را خالی کرده و بخشی از آرای تعریف شده در آن را به سبد رای خود واریز کند اما در ماورای این محاسبه تاکتیکی وقیح، حقیقتی وجود دارد که نباید از آن غافل شد؛ حقیقتی که اگر امروز نسبت به آن بی‌توجه باشیم، در آینده نزدیک با شمایل خطرناک‌تر و عریان‌تری از آن مواجه خواهیم بود.


«زمینه» و «متن»، ۲ کلیدواژه کاربردی در تفسیر پدیده‌های علمی، تحقیقاتی و تجربی محسوب می‌شود. زمینه (Context) در لغت به معنای مجموعه شرایط یا واقعیت‌هایی است که یک موقعیت یا شرایط را دربر می‌گیرد و همچنین به معنای شرایطی است که چیزی در آن اتفاق می‌افتد و به شما کمک می‌کند آن را درک کنید. مراد از زمینه، محیطی است که پدیده (متن) را باید با عنایت به آن تفسیر کرد. یکی از آفات و آسیب‌هایی که بعضا در مسیر راه «تحلیلگران» و «رصدکنندگان» پدیده‌های سیاسی قرار می‌گیرد و محاسبات آنها را نادرست جلوه می‌دهد، عدم تفکیک میان «زمینه» و «متن» است.


سوال اصلی این است: سخنان مکرون مصداق «متن» است یا «زمینه»؟ به عبارت بهتر، آیا «اسلام‌هراسی» در حال تبدیل شدن به یک «بستر» و «فرامتن» است یا کماکان باید آن را در قالب یک «متن» در «جامعه چندفرهنگی غرب» مورد تفسیر قرار داد؟


یک: واقعیت امر این است که طی ۲ دهه اخیر، سیاستمداران غرب- بویژه سیاستمداران اروپایی- در ظاهر بر مفهوم «جامعه چندفرهنگی» مانور زیادی داده و از آن به مثابه یک «ارزش» یاد می‌کردند. آنها مدعی بودند در جوامع غربی، همزیستی مسالمت‌آمیز اقلیت‌های مذهبی و نژادی با اکثریت جامعه، یک واقعیت غیرقابل انکار است و هیچ قدرت یا نهادی نمی‌تواند این ارزش ـ به ادعای آنها «اکتسابی»- را خدشه‌دار کند. این رویکرد فریبکارانه کشورهای غرب سبب شد برخی افراد زودباور از جمله غرب‌قبلگان کشور خودمان، از اروپا به عنوان «مهد آزادی» یاد کرده و «سکولاریسم» را نیز به عنوان محصول و خروجی فکری- سیاسی این کشورها پذیرفته و ترویج کنند اما سران امنیتی کشورهای اروپایی، در همان حال که در حال نمایش چهره‌ای «آرام» و «متمدن» از همزیستی مسالمت‌آمیز مردم (فارغ از هرگونه دین و قومیتی) در کشورهای‌شان بودند، زمینه را برای رشد احزاب ملی‌گرا و افراطی در غرب فراهم آوردند. آنها به بهانه بحران‌هایی مانند ظهور پدیده «داعش» یا «افزایش حضور پناهجویان در اروپا»، نونازیست‌ها، نوفاشیست‌ها و ناسیونالیست‌های افراطی را وارد گردونه قدرت کردند و کمترین مانعی در مسیر فعالیت آنها ایجاد نکردند، در حالی که داعش و گروهک‌های تکفیری متعلق به خاستگاهی به نام غرب بوده و هستند. حتی زمانی که مسلمانان و مهاجران در کشورهای غربی از جمله انگلیس، فرانسه و آلمان از سوی نژادپرستان مورد تخفیف، توهین و سرکوب قرار می‌گرفتند، دولت‌ها و دستگاه‌های قضایی و امنیتی اروپا با لبخند از کنار این وضعیت دردناک- که خود مولد آن بودند- می‌گذشتند.


دو: تا قبل از اظهارات نابخردانه و صریح مکرون علیه حضرت پیامبر اعظم(ص)، دین مبین اسلام و مسلمانان، اینگونه تصور می‌شد که «اسلام‌ستیزی» متعلق به جریان‌های ملی‌گرای افراطی در اروپاست و با «فرامتن و بستر جوامع اروپایی» سنخیتی ندارد و باید آن را به مثابه «متنی» دانست که مغلوب «فرامتن» جوامع چندفرهنگی غرب می‌شود اما آنچه طی روزهای اخیر در فرانسه و اتحادیه اروپایی گذشت، به وضوح اثبات کرد «جوامع چندفرهنگی» صرفا یک «تصویر زیبا اما کاذب» در غرب محسوب می‌شود. کارگردانان فرهنگی- امنیتی پشت پرده سناریوی اخیر با بازی مکرون جوان، درصددند «اسلام‌ستیزی» را به یک «فرامتن»، «بستر» و «اصل ثابت» در معادلات اجتماعی- ‌سیاسی- فرهنگی خود تبدیل کنند. در این میان، آنها سیاستمدار نارسیسیست، نادان و خامی به نام «امانوئل مکرون» را به عنوان «خط‌شکن» انتخاب کرده‌اند و رئیس‌جمهور فرانسه نیز به صورت کاملا خودخواسته در این بازی کثیف ایفای نقش کرد. بدیهی است اظهارات اخیر مکرون، «نقطه پایان» این بازی نیست، بلکه «نقطه علنی‌ساز» آن در کشورهای غربی است. باید هر چه سریع‌تر به فکر چاره‌ای برای مسلمانان ساکن در کشورهای غربی بود.

 چرا بایدن درباره ایران با ترامپ متفاوت است؟

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه در روزنامه آرمان ملی نوشت:

برآورد اکثر نظرسنجی‌ها احتمال پیروزی جو بایدن را زیاد می‌داند و این درحالی است که در گذشته نظرسنجی‌ها معمولا با تردید نتیجه‌گیری می‌شد ولی الان تردیدها کاهش یافته چون تفاوت و اختلاف خیلی معنادار است؛ به‌ویژه اینکه به‌شدت ترامپ را به حالت تدافعی وادار کرده و از طرف دیگر ترامپ، تمام انرژی خود را روی شخص خودش متمرکز کرده بود.

یعنی خودش عملا تنها بازیگر عرصه انتخابات بود ولی دموکرات‌ها یک ساختار تشکیلاتی خیلی قوی انتخاباتی را شکل دادند و خانم هریس که معاون جو بایدن است، کاملا شفاف با آمار و ارقام با مردم صحبت می‌کند و به جای اینکه وعده‌ها و ادعاهای کلی ترامپ را تکرار کند با مطرح کردن برنامه‌های اعتباری شفافی نظیر اینکه «کسانی که وضعیت معیشتی کمتری دارند از معافیت مالیاتی برخوردارند» خصوصا در میان افرادی از مردم که حتی در انتخابات حضور هم پیدا نمی‌کردند، توانسته جایگاه و پایگاه رایی برای خودشان ایجاد کند.

آرایی هم که تاکنون به صندوق‌ها ریخته شده و میانگین کلی افرادی که رای داده‌اند، بیشتر به جو بایدن و دموکرات‌ها بوده است. به نظر می‌رسد اگر اتفاق نادری شکل نگیرد، طبیعتا جو بایدن انتخاب می‌شود. اما اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد؟

مشخصا در ایران، انتخابات آمریکا معمولا مدنظر و توجه است و برخلاف خیلی از تحلیل‌هایی که گفته می‌شود جو بایدن و ترامپ هیچ تفاوتی ندارد، معتقدم اتفاقا تفاوت وجود دارد و من به عنوان یک ایرانی امیدوارم که جو بایدن رای بیاورد. چون با اینکه در گذشته می‌توانستیم بگوییم تفاوت معناداری بین دموکرات‌ها و جمهوریخواهان نیست ولی همانطور که در تحلیل قبلی اشاره کردم؛ اولا، ترامپ با اوباما خیلی فرق داشت. درثانی، یک اتفاقی بین ایران و آمریکا و دیگر کشورها، که البته دو طرف اصلی ایران و آمریکا بودند، به اسم برجام شکل گرفت که اثر محسوس و ملموسی در اقتصاد و دیگر حوزه‌ها داشت ولی تحلیل دیگری که باید بدان اشاره کنم این است که از این نظر جو بایدن با ترامپ فرق دارد که ترامپ حتی از سیاست معمول ضدایرانی آمریکا خیلی فاصله گرفت. یعنی یک انحراف افراطی شدید در سیاست مقابله با ایران ایجاد کرد که در تاریخ تحولات بین ایران و آمریکا فقط یکبار به‌صورت مقطعی در زمان رونالد ریگان و یکبار در ماجرای حمله به طبس در زمان کارتر شکل گرفت و یکبار هم در هفته‌های آخر جنگ با ورود مستقیم آمریکا به جنگ صورت پذیرفت و هر سه آن موارد مقطعی بود ولی ترامپ چهارسال با سیاست فشار حداکثری حتی از سیاست مهار ایران خیلی دور شد و به سیاست تقابل و تنش‌آفرینی با ایران رسید.

لذا از این نظر جو بایدن با ترامپ برای ایران تفاوت دارد که حتی اگر به میانگین مرسوم سیاست‌های آمریکا در قبال ایران بازگردد، سیاست آینده دولت آمریکا با ایران تفاوت پیدا می‌کند نسبت به سیاستی که ترامپ داشت و این موضوع برای ما مهم است. از زمان کارتر در شرایطی که احتمال باخت روسای جمهور آمریکا وجود داشت، برخی مشاوران انتخاباتی خط‌هایی به روسای جمهور آمریکا می‌داد که اقداماتی صورت دهند که اثر جهشی در انتخابات داشته باشد و به‌گونه‌ای عرق ملی آمریکایی‌ها را تحریک کنند. معتقدم ایران در حوزه میدانی با حمله به عین‌الاسد سیاست خونخواهی سردار سلیمانی را مطرح کرد و آنچه الان مطرح می‌شود مبنی بر اینکه ایران قصد ترور در خاک آمریکا را داشته باشد، به هیچ وجه واقعیت ندارد و بیشتر نشان‌دهنده نوعی کابوس شکست نزد اطرافیان ترامپ است.

سیاست‌های ترامپ به‌حدی در آمریکا واکنش‌های منفی برانگیخته که هیچ اتفاق دیگری نمی‌تواند اینگونه جایگاهش را تقویت کند، مگر اینکه اشتباهی از طرف دموکرات‌ها و سازمان تبلیغاتی دموکرات‌ها شکل بگیرد.


اهداف پیدا و پنهان در دور جدید اسلام‌ستیزی

عباس حاجی نجاری در روزنامه جوان نوشت:


نقش مکرون و نشریه هتاک فرانسوی شارلی ابدو در دور جدید اسلام‌ستیزی غرب وتلاش برای ایجاد تقابل میان اسلام ومسیحیت که متأسفانه در حمله اخیر عوامل افراطی به کلیسایی در فرانسه شکل میدانی به خود گرفت، آن‌قدر آشکار و رسوا است که نهادهای بین‌المللی را نیز وادار به واکنش کرده و اقدام برنامه‌ریزی‌شده نشریه شارلی ابدو وحمایت مکرون از آن تحت عنوان دفاع از دموکراسی و آزادی بیان را عامل آن می‌دانند.

بر اساس گزارش دویچه وله در شامگاه پنج شنبه یک مقام سازمان ملل از اینکه چاپ کاریکاتورهای پیامبر اسلام بتواند زمینه کشمکشی گسترده قرار گیرد، نگرانی عمیقی ابراز کرده است. میگوئل آنخل موراتینوس، سرپرست هیئت سازمان ملل برای «پیکار با افراطی‌گری» از پیروان ادیان و گرایش‌های سیاسی خواسته است که به عقاید هم احترام بگذارند.

پیشگامی مکرون در دور جدید اسلام‌ستیزی غرب که متأسفانه با حمایت برخی از دولتمردان غربی همراه شده است بی ارتباط با روند تحولات منطقه و نیاز گردانندگان نظام سلطه برای انحراف افکار عمومی مردم منطقه و جهان اسلام از توطئه پنهان آن‌ها برای پیشبرد اهداف استعماری شان نیست، اما پیامدهای آن به طور قطع مکرون و عامل این دوره از اسلام ستیزی را پشیمان خواهد کرد

در طول تاریخ ۱۴۰۰ ساله پس از ظهور اسلام، جهان شاهد چندین مرحله از اسلام ستیزی سردمداران غربی بود که شاید جنگ‌های صلیبی را بتوان مهم‌ترین فراز آن دانست. در زمینه چرایی آن نیز دلایل متعددی را می‌توان برشمرد که عمده‌ترین آن‌ها تصویرسازی از اسلام به عنوان تهدید اصلی فرهنگ و تمدن غرب است. نگرانی سردمداران غربی از گسترش اسلام در میان ملل اروپایی به دلیل تعارضی که اندیشه لیبرال دموکراسی با فطرت الهی انسان داشته و طبعاً هنجارهای مهندسی شده نظام سرمایه‌داری غرب برای تحمیق انسان‌ها در غرب نظیر همجنس‌بازی، آزادی قمار، صرف مشروبات الکلی، قانونی شدن فحشا و... را بر نمی‌تابد، اصلی‌ترین دلیل برای اسلام ستیزی مدعیان لیبرال دموکراسی می‌توان برشمرد، اگرچه علاوه بر آن دلایل دیگری نظیر تلاش برای گسترش سلطه بر کشورهای اسلامی وغارت سرمایه‌های آن‌ها و جلوگیری از قدرت‌گیری کشورهای اسلامی و... را می‌توان به آن اضافه کرد و تردیدی نمی‌توان داشت که در این میان صهیونیسم جهانی نقش اصلی را در بازی دادن سردمداران غربی ایفا کرده و در تمامی آن فرازها در طول تاریخ نقش آن‌ها دیده می‌شود.

در ماجرای اخیر نیز رسانه‌های نظام سلطه نظیر بی‌بی‌سی در گزارش‌های متعددی که در این زمینه منتشر کرده‌اند، تلاش کرده‌اند که این غائله جدید را به واکنش جوان چچنی به اقدام هتاکانه معلم فرانسوی ویا حمله آن دیگری به کلیسایی در فرانسه معطوف کرده، و اقدام نشریه هتاک شارلی ابدو را در بازنشر کاریکاتورهای چند سال پیش علیه پیامبر اسلام (ص) واهداف طراحی شده در ورای آن برای تقابل اسلام ومسیحیت نادیده بگیرند.

ابعاد پنهان این توطئه را در سؤالی که رهبر معظم انقلاب از جوانان فرانسه می‌پرسند، می‌توان دید. معظم له در توئیتر خود از جوانان فرانسه می‌خواهند که از رئیس جمهور خود بپرسید: چرا از اهانت به پیامبر خدا حمایت می‌کند و آن را آزادی بیان می‌شمارد؟ آیا معنی آزادی بیان این است: دشنام و اهانت، آن هم به چهره‌های درخشان و مقدس؟ آیا این کار احمقانه، توهین به شعور ملتی نیست که او را به ریاست خود انتخاب کرده است؟ سؤال بعدی این است که چرا تردید در هولوکاست جرم است؟ و اگر کسی چیزی در این‌باره نوشت باید به زندان برود، اما اهانت به پیامبر آزاد است؟

رهبرمعظم انقلاب در برابر هدف قراردادن هویت مسلمین جهان یعنی پیامبرعظیم‌الشأن دقیقاً با حمله به هویت جعلی و خودساخته غربی‌ها یعنی هولوکاست، بر نقطه کانونی این توطئه انگشت گذاشته‌اند؛ آنچنان که به جوانان فرانسوی انذار دادند که چرا حتی طرح سؤال و نوشتن و تردید درباره مسئله هولوکاست منجر به زندان و فشار خواهد شد؟ حال آن‌ها هستند که باید پاسخ بدهند چرا هتاکی و توهین به پیامبر خدا آزاد است، اما طرح سؤال پیرامون یک مسئله جعلی تاریخی ممنوع و سرانجام‌اش زندان است.

طرح مسئله فلسطین و مبارزه با رژیم صهیونیستی به عنوان محور وحدت مسلمین جهان آن هم زمانی که بعضی از سران خائن کشورهای عربی به دنبال سازش با رژیم صهیونیستی هستند اقدامی بسیار هوشمندانه بود. ایشان در پیام خود نه از منظر شیعی یا از منظر مسائل و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران، بلکه از زاویه مسائلی که موجب وحدت مسلمین جهان می‌شود ورود کردند.

رئیس جمهور فرانسه در این دور جدید اسلام ستیزی اگر چه به زعم خود درپی جلوگیری از گسترش بیشتر اسلام در غرب و مدیریت مسلمانان به ویژه در فرانسه که بزرگ‌ترین جمعیت مسلمانان در اروپای غربی را درخود دارد، آن‌هم مبتنی بر ارزش‌های سکولاریسم، می‌باشد و درصدد است که محدودیت‌های مضاعفی را علیه مسلمانان در این کشور اعمال کند که ازجمله آن‌ها تعطیلی برخی از مراکز اسلامی، محدودیت آموزش‌های خانگی، رصد سخت‌گیرانه سازمان‌های ورزشی و انجمن‌ها، ممنوعیت اعزام مبلغان دینی از سایر کشورها به فرانسه، و کنترل تأمین مالی مساجد در این کشور است، اما تردیدی نیست که منشأ این مرحله از اسلام‌ستیزی نیز، صهیونیسم جهانی است.

بر این اساس مقابله با عملکرد مکرون نباید مسلمانان را از مقابله با دشمنان اصلی یعنی صهیونیسم جهانی و امریکا منحرف کند. صهیونیست‌ها با دو هدف ایجاد درگیری میان اسلام و مسیحیت و کاهش حساسیت جهان اسلام نسبت به روند سازش کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی که در ماه‌های اخیر به مسئله اصلی جهان اسلام تبدیل شده است، اکنون بر آتش اسلام ستیزی در غرب دمیده وچه بسا حرکت‌های تند افراطی در مقابله با آن را هدایت ومدیریت می‌کنند.

در نقطه مقابل مسلمانان وآزادیخواهان جهان باید هوشیار باشند تا با واکنش هوشمندانه نسبت به این توطئه وافشای برخورد دوگانه غرب با موضوع دموکراسی وآزادی بیان ونیفتادن در دام طراحی شده صهیونیست‌ها در تقابل میان اسلام ومسیحیت، اعتراضات را به سمت نقطه کانونی این توطئه، یعنی صهیونیست‌ها واستکبار جهانی جهت داده و مانع شوند تا آنان بتوانند با انحراف افکار عمومی از خیانت‌های برخی سران عرب به فلسطین، مسئله مقابله با رژیم صهیونیستی را از اولویت کشورهای اسلامی خارج سازند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 3
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • IR ۱۴:۰۰ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۰
    0 0
    و خدا جای حق نشسته ...
  • IR ۱۵:۰۴ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۰
    0 0
    خیلی هم باهم فرق میکنند که اینقدر این انتخابات آمدیکا برای مردم وحکومت ایران وتمام دنیا اهمیت دارد-مثلا اگر بایدن رای بیاوردبرای ایران خوب میشه وارزش دلار کاهش پیدا میکنه ودر آمریکا بیکاری زیاد میشه وآمریکا،اسرائیل وعربستان بار دیگر(مثل زمان اوباما)به فروپاشی نزدیکتر وقطعیتر میشود-پس ایران باید با تمام قوا کاری کنه که بایدن رای بیآورد.
    • IR ۱۶:۳۵ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
      0 0
      همه این اتفاقات هنگام انتخاب ترامپ هم میفته اتفاقا با شتاب بیشتر

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس