کد خبر 113645
تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۱۴:۰۸

سرلشگر صالحی گفت: حضرت آقا با همان نگاهی كه امروز به تولید ملی دارند، آن زمان هم همین نگاه را به خودكفایی ارتش در تجهیزات داشتند. ایشان در آن زمان از تجهیزات و از بدنه‌ی ارتش بازدید می‌كردند و استعدادها و توانمندی‌ها و تخصص‌های ارتش را به‌خوبی می‌دیدند و به همین دلیل اقدام به تشكیل جهاد خودكفایی كردند.

به گزارش مشرق به نقل از پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، خاطرات سرلشگر صالحی از حضور آیت‌الله خامنه‌ای در ارتش بدین شرح است:

در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی كه ارتش كمابیش ضعیف‌تر از قبل شده بود، به‌تدریج این خطر احساس شد كه احزاب و گروه‌ها اقدام به تشكیل حلقه‌های نظامی كنند و پیش از آن‌كه انقلاب اسلامی موفق به طراحی و معرفی یك الگوی منسجم نظامی شود، این گروه‌ها وارد عمل نظامی شوند. البته حضرت امام رحمه‌الله به ارتش توجه داشتند و پیام می‌دادند، اما در خود بدنه‌ی ارتش باید كسانی این دستورها را اجرا می‌كردند. به همین خاطر اعضای شورای عالی دفاع و از جمله حضرت آقا كه نماینده‌ی حضرت امام رحمه‌الله در شورا بودند، ارتباطات منظم و مؤثری را با ارتشیان ایجاد كردند. همچنین در درون ارتش نیز افرادی مثل شهید صیاد و گروه‌هایی كه آنها تشكیل داده بودند، حضور داشتند. این‌ها با گروه‌های مشابه خودشان در شهرستان‌ها هم ارتباط برقرار كرده بودند.
 
نیروهای انقلابی در ارتش آن زمان دوگونه بودند؛ یكی نیروهای انقلابی كه در سِمت‌های فرماندهی بودند. حضرت آقا هم در جلسات و هم از طریق دفتر مشاورت حضرت امام رحمه‌الله كه در ستاد مشترك مستقر بود، با این افراد ارتباط داشتند. علاوه بر این، در ارتش یك بدنه‌ی انقلابی هم حضور داشت كه از پایین شكل گرفته بود و با افراد و گروه‌های مشابه خود در شهرهای مختلف ارتباط برقرار كرده بود و جلساتی هم داشتند، اما چون قدرت اجرایی نداشتند، نتیجه‌ی جلسات خود را باید به تهران می‌رساندند یا با افراد واسطه‌ای ارتباط می‌گرفتند كه نظرات آنها را به گوش امام رحمه‌الله برسانند. ما كه آن زمان در اصفهان بودیم، به چنین شخصیت‌هایی زیاد مراجعه می‌كردیم. مثلاً یكی از این شخصیت‌ها شهید ایت‌الله صدوقی رحمه‌الله در یزد بودند كه می‌دانستیم با حضرت امام رحمه‌الله ارتباط نزدیك دارند.
 
نیروی ما اجازه نداشت همین گلنگدن معمولی سلاح را باز كند. در مورد تجهیزات نظامی بزرگ‌تر مثل بالگرد حتی تعویض روغن به عهده‌ی یك استوار آمریكایی بود كه در حدود سال‌های ۵۴ و ۵۵، ۱۲هزار دلار حقوق می‌گرفت. این مسأله باعث شده بود كه واقعاً نیروهای ما حالت منفعل داشته باشند.

 حضور میدانی در ارتش

 البته این مشكل در برخی ارتباط‌ها پیش می‌آمد كه بخش بسیاری از مطالبی كه ما می‌خواستیم بگوییم و استدلال‌هایی كه برای آنها می‌آوردیم، جنبه‌ی تخصصی داشت و به همین دلیل اگر آن شخصیت واسطه غیر نظامی بود، نمی‌توانستیم آن مطالب را درست به او منتقل كنیم. بنابراین گاهی پیش می‌آمد كه یك ساعت صحبت می‌كردیم، اما نتیجه كاملاً خلاف آن چیزی بود كه می‌خواستیم. اگرچه برخی از این بزرگواران مانند شهید صدوقی رحمه‌الله به ما می‌گفتند كه مطالب تخصصی نظامی را به فلان شخص بگویید. بنابراین رساندن یك مطلب به حضرت امام رحمه‌الله كار نسبتاً سختی بود.
 
شخصیت حضرت امام رحمه‌الله در اداره‌ی انقلاب یك شخصیت بی‌همتای جانشین معصوم علیه‌السلام بود و ما در جایگاهی نیستیم كه درباره‌ی چگونگی ایشان نظر بدهیم، اما اداره‌ی جنگ در صحنه‌ی رزم نیازمند روش‌هایی است كه به‌اصطلاح می‌گویند روش‌های میدانی. آن روش میدانی را فقط یك نفر جبران می‌كرد و آن هم حضرت آقا بود. ایشان در عرصه‌ی نظامی، تصمیم‌سازی را به‌خوبی به تصمیم‌گیری وصل می‌كرد و این امتیاز برجسته‌ی ایشان بود. ارتباط بدنه‌ی انقلابی ارتش با ایشان برای پیشبرد امور جنگ بركات فراوانی را به بار آورد.
 
در همین اثنا بود كه به‌تدریج آشنایی حضرت آقا با بدنه‌ی ارتش تقویت شد. مسئولیتی كه به حضرت آقا واگذار كرده بودند و توجهی كه ایشان به ارتش نشان دادند و استعدادی كه در برقراری این رابطه داشتند، سبب شد تا ارتباط ایشان با بدنه‌ی ارتش و نظامیان به طرز چشمگیری گسترش یابد.
 
با اولین تماس‌های ایشان با ارتش، علقه‌های محبت بین دو طرف ایجاد شد و این مسأله برای نظامیان اهمیت بسیاری داشت. مثلاً نظامیان در آن زمان دوست داشتند كه وقتی برخی مسئولین انقلابی در ارتباط با مسائل دفاعی دیداری با آنان دارند، با ارتشیان برخورد نظامی داشته باشند، اما معمولاً این اتفاق نمی‌افتاد.

من اولین صحنه‌ای كه از حضور ایشان در ارتش به یاد دارم، زمانی بود كه ایشان در یك مكان نظامی حاضر شدند و با خبردار و ادای احترام گروهانی كه در آن‌جا مستقر بود، مواجه شدند. همه منتظر بودند كه ببینند ایشان چه واكنشی نشان می‌دهند و البته در باور همه بود كه ایشان احتمالاً دستشان را روی سینه می‌گذارند و مثلاً می‌گویند أیّدكم‌الله؛ یعنی همان‌گونه كه اكثر مقامات برخورد می‌كردند. اما همه با ناباوری دیدند كه ایشان دست راستشان را كه آن زمان مجروح نشده بود، بالا بردند و به طرف عمامه‌ی خود گرفتند و فرمان آزاد دادند. این واكنش ایشان برای جمع حاضر بسیار عجیب و در عین حال بسیار جذاب بود. یعنی اگرچه عده‌ای می‌گفتند روحانیت این‌گونه واكنش نشان نمی‌دهند، اما در دلشان دوست داشتند كه چنین واكنشی را مشاهده كنند.

این نوع برخوردهای ایشان باعث شد تا كم‌كم در اذهان جابیفتد كه این‌گونه هم می‌شود برخورد كرد. در واقع آن‌چه به عنوان یك وجه تمایز در شخصیت ایشان برای نظامیان بسیار جذاب بود، همین نوع برخوردهای ایشان با نظامیان بود؛ راست‌قامتی و مواجهه مانند خودشان. من الان احساس خودم را در آن زمان می‌گویم. این‌كه شما با هر صنفی مطابق با آن صنف رفتار كنید، امر جذابی است. مولا علی علیه‌السلام در سفارش خود به مالك اشتر برای ورود به مصر فرمودند كه وقتی به آن‌جا می‌روی، آنها سنت‌هایی دارند، سنت‌های حسنه‌ی آنها را تغییر نده.
 
این كارها باعث شد بین ایشان و نظامیان ارتباط برقرار شود و این ارتباط هر چه پیش می‌رفت، تقویت می‌شد. این‌گونه شد كه در زمان جنگ، در مناطق درگیری، وقتی نیروهای نظامی می‌شنیدند كه نماینده‌ی امام رحمه‌الله در شورای عالی دفاع در منطقه حضور دارد، در مقابل ایشان تمكین می‌كردند و می‌دانستند كه تمامی مطالب مورد نظر آنها و گزارش‌های مربوطه به حضرت امام رحمه‌الله انتقال پیدا می‌كند و تبدیل به دستور می‌شود و برای اجرا ابلاغ می‌شود.
 
می‌خواهم بگویم كه نگهداری ارتش بعد از انقلاب به مسائلی وابسته بود كه این مسائل صرفاً با دستور انجام نمی‌شد. درست است كه روز 29 فروردین یك نقطه‌ی عطف در مسیر ارتش بود، اما نقطه‌ی تمام‌كننده نبود. باید جلوی توطئه‌ها و انتظارات سوء گرفته می‌شد و این هدف جز با برقراری ارتباطات عمیق بین مسئولین انقلابی و بدنه‌ی ارتش محقق نشد. در این میان مهم‌ترین ارتباط بین مسئولین و ارتش را حضرت آقا برقرار كردند كه ارتباطی قلبی، عملی و همراه با توجه ایشان به نهادها و نمادهای نظامی بود. حضرت امام رحمه‌الله هم با لحاظ این استعداد، ایشان را به عنوان نماینده‌ی خود در شورای عالی دفاع منصوب كردند.
 
ایشان در عرصه‌ی نظامی، تصمیم‌سازی را به‌خوبی به تصمیم‌گیری وصل می‌كرد و این امتیاز برجسته‌ی ایشان بود. ارتباط بدنه‌ی انقلابی ارتش با ایشان برای پیشبرد امور جنگ بركات فراوانی را به بار آورد. با اولین تماس‌های ایشان با ارتش، علقه‌های محبت بین دو طرف ایجاد شد و این مسأله برای نظامیان اهمیت بسیاری داشت.

 تعویض روغن ۱۲هزار دلاری!

 یكی از نقاط عطف ارتباط حضرت آقا با ارتش، فرمان ایشان برای تأسیس جهاد خودكفایی بود. برای تبیین اهمیت این اقدام لازم است اشاره‌ای به وضعیت صنایع نظامی كشورمان قبل از پیروزی انقلاب داشته باشم. در رژیم گذشته تأمین تجهیزات نظامی ما عمدتاً با خرید از خارج بود. آن‌چه بسیار ناراحت‌كننده بود، این بود كه كاركردن با تجهیزات و تعمیر و استفاده از آنها رده‌بندی داشت و نیروهای ما اجازه‌ی این كار را نداشتند. هر وسیله‌ی تجهیزاتی ما در سطحی از این رده‌بندی جا داشت. مثلاً نیروی ما اجازه نداشت همین گلنگدن معمولی سلاح را باز كند. در مورد تجهیزات نظامی بزرگ‌تر مثل بالگرد حتی تعویض روغن به عهده‌ی یك استوار آمریكایی بود كه در حدود سال‌های ۵۴ و ۵۵، ۱۲هزار دلار حقوق می‌گرفت. تیم‌های مستشاری نظامی دیگر اعم از تعمیركاران و كارشناسان هم وضعیتی مشابه داشتند و ما در آن زمان صحنه‌های تأسف‌برانگیزی را شاهد بودیم. این مسأله باعث شده بود كه واقعاً نیروهای ما حالت منفعل داشته باشند و فقط كارهای ساده‌ی رده‌ی یك و دو را خودشان انجام دهند.
 
حضرت امام رحمه‌الله كه آمدند، ما را بیدار كردند و این باور را در ما ایجاد كردند كه شما می‌توانید با دست خالی بایستید و انقلاب خود را پیروز كنید. حضرت آقا تعریف می‌كنند كه اولین گزارش‌هایی كه در جریان جنگ به من رسید، این‌گونه بود كه هواپیماهای ما فقط تا دو هفته‌ی دیگر می‌توانند پرواز كنند. چون تأمین تمام تجهیزاتش از خارج است. یعنی تا آن زمان تمام فكرها بسته بود. حضرت آقا با همان نگاهی كه امروز به تولید ملی دارند، آن زمان هم همین نگاه را به خودكفایی ارتش در تجهیزات داشتند. ایشان در آن زمان از تجهیزات و از بدنه‌ی ارتش بازدید می‌كردند و استعدادها و توانمندی‌ها و تخصص‌های ارتش را به‌خوبی می‌دیدند و به همین دلیل اقدام به تشكیل جهاد خودكفایی كردند. ابتدا ما باور نمی‌كردیم كه این اقدام آن‌همه بركات داشته باشد، اما گزارش‌هایی كه الان به دستمان می‌رسد، بسیار حیرت‌آور است.
 
من پس از انقلاب وارد یكی از كشتی‌های جمهوری اسلامی شدم. هنوز مهندس كشتی خارجی در آن كشتی بود و هنوز بعضی از قسمت‌ها به صورت اجاره بود. الان اما وقتی شما فرضاً به كشتی شهید بایندور می‌روید، می‌بینید كه قطعات و تكنیك‌ها و تجهیزات آن -سلاح، كنترل، فرماندهی و توپ‌های جنگی و ...- را مهندسین داخلی طراحی كرده‌اند و ساخته‌اند و راه‌اندازی كرده‌اند. برای همین است كه امروز دشمن نه سلاح و تجهیزات ما را، كه جهاد خودكفایی ما را نشانه گرفته است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس