به گزارش مشرق به نقل از فارس، لحظات پایانی دیدار پرسپولیس و داماش دل هر بینندهای را به درد آورد، آنجا که هواداران پرسپولیس یکصدا شعارهای "18+" سر میدادند و هر آنچه که به ذهنشان میرسید به زبانشان میآوردند و نثار محمود رفیعی میکردند؛ داوری که قضاوتش پر اشتباه بود اما لایق این همه فحش نبود.
رفیعی در دیدار روز گذشته یک پنالتی مشکوک به سود پرسپولیس گرفت، یک پنالتی مشکوک به سود این تیم نگرفت، گل آفساید داماش (هرچند در حیطه وظایف کمکش بود) را پذیرفت، حرکت مشکوک قبل از اخراج نصرتی روی علی عسگر را خطا نگرفت و در مجموع روز خوبی را سپری نکرد؛ همانطور که حسین عسگری نائبرئیس کمیته داوران نیز این موضوع را تأیید کرد.
در کنار این مسائل عصبانیت بازیکنان پرسپولیس و در رأس آنها مازیار زارع که گویی برای جنگ وارد زمین شده بود نه فوتبال همچون جرقهای بود که تماشاگران را به آتش کشید؛ آتشی که دامان داور این دیدار را گرفت.
رفیعی که این شرایط را دید در شرایطی که بازی در وقتهای تلف شده بود در فاصله دو دقیقه مانده به پایان، بازی را نیمه تمام اعلام کرد.
پس از این موضوع دو نظریه مطرح شد. یکی این بود که داور باید آستانه تحملش را بالا میبرد. کسانی که این نظر را دارند معتقدند که فحاشی علیه داور برای اولین بار نیست که اتفاق میافتد و آخرینبار هم نخواهد بود. آنها به همین دلیل اعتقاد دارند رفیعی میتوانست با سعهصدر بازی را به پایان برساند.
در مقابل عدهای دیگر اعتقاد دارند کار رفیعی درست بود و از یک جا باید چنین کاری آغاز میشد. این عده معتقدند داور هرچند اشتباهاتی داشته اما این دلیل نمیشود که هواداران به خانواده وی فحاشی کنند.
فارغ از رد یا تأیید این نظریهها باید به مواردی توجه کرد که همیشه اتفاق افتاده اما کسی به آن توجه نکرده و یا اگر توجه شده در حد حرف و شعار بوده است.
از باشگاه پرسپولیس شروع میکنیم که نام فرهنگی را یدک میکشد و مدیرعاملش در ابتدای ورود به این باشگاه به گفته خودش بساط لیدرها را جمع کرد. رویانیان اعتقاد داشت لیدرها نه تنها کمکی به باشگاه نمیکنند بلکه مشکلات بیشتری را نیز به وجود میآورند. روی همین حساب عذر همه آنها را خواست. دیروز اما خبری از لیدر نبود، صدای حدود 10 هزار تماشاگری بود که یکصدا خانواده رفیعی جلوی چشمان او آورده بودند.
باشگاه پرسپولیس که در روزهای خوب همواره قدردان تماشاگرانش است و از حضور پرشور آنها در مسابقات مختلف تقدیر میکند حالا هم باید کارشان را تقبیح کند. درست است که این تیم از داوری متضرر شده اما حتماً مدیران این باشگاه نیز اعتقاد دارند که در این صورت نیز نباید به داور فحاشی کرد و او را به باد ناسزا گرفت. آنها حتماً معتقدند که غیر از فحاشی به داور راههای دیگری هم هست که بتوان اعتراض خود را به گوش مسئولان رساند، هرچند اگر به زعم آنها این نهادها توجهای نکنند.
باشگاه پرسپولیس در روزهای خوبش همراه تماشاگران بوده و حالا هم باید این کار آنها را محکوم کند. چه کسی میپذیرد که به یک انسان بدترین الفاظ آن هم در مقابل دوربینهای تلویزیونی و میلیونها بیننده گفته شود. باشگاه پرسپولیس حتماً اینها را میداند و میداند که باید در بخش فرهنگی نیز قویتر عمل کند.
به فدراسیون فوتبال برسیم؛ جایی که کمیتههای عریض و طویلی در آن وجود دارد که هم میتوانند کار فرهنگی انجام دهند و هم برخورد بازدارنده. در فدراسیون کمیته فرهنگی داریم و البته کمیته انضباطی که در مورد این دومی و آرای آن حرف و حدیثهای زیادی وجود دارد. خیلیها معتقدند برخوردهایی که کمیته انضباطی با متخلفان انجام میدهد و همچنین تأخیر در صدور آرا، راه را برای تخلفات بعدی باز میگذارد. کمیته انضباطی باید محکمتر با خیلی از اتفاقات برخورد کند؛ محکم و البته منطبق با قانون. کمیته انضباطی باید به سرعت و البته با دقت حکم را صادر کند نه اینکه بگذارد پرونده شامل حال مرور زمان شود.
کمیته داوران هم در این میان باید خیلی از مسائل را در نظر بگیرد. حسین عسگری نایب رئیس این کمیته روز گذشته و پس از پایان دیدار پرسپولیس و داماش گفت که رفیعی قضاوت خوبی نداشته است. حسین عسگری و همکاران او میدانند که هفتههای پایانی لیگ است و حساسیتها در اوج خود قرار دارد. این موضوع وظیفه آنها را دشوار میکند. آنها باید داورانی را برای مسابقات انتخاب کنند که امتحان پس داده باشند. داورانی که با یک سوت اشتباه باعث نشوند جو به هم بریزد و زمینه برای فحاشی تماشاگران فراهم شود.
رفیعی برای اولین بار به دلیل توهینهای صورت گرفته بازی را قطع کرد. پیش از این هم فحاشیهایی صورت گرفته بود؛ هم به بازیکنان و هم به داوران، خیلی از مواقع نیز کسی این موضوع را ندیده بود. امروز خیلیها از لزوم فرهنگسازی در فوتبال صحبت میکنند؛ همانطور که قبل از این صحبت کرده بودند اما چه کسی است که پا را از مرحله حرف فراتر بگذارد و به مرحله عمل برسد؛ باشگاهها یا فدراسیون فوتبال؟ هیچکس اتفاقات رخ داده را تأیید نمیکند اما آیا وقت آن نرسیده که یک تصمیم اساسی در اینباره گرفته شود؟ آیا زمان آن نیست که با کار فرهنگی و برخوردهای قاطع متخلفان را از ادامه کارشان باز داشت؟ آیا نیاز به اتفاقات دیگری است؟ آیا این بار به خودمان میآییم؟
رفیعی در دیدار روز گذشته یک پنالتی مشکوک به سود پرسپولیس گرفت، یک پنالتی مشکوک به سود این تیم نگرفت، گل آفساید داماش (هرچند در حیطه وظایف کمکش بود) را پذیرفت، حرکت مشکوک قبل از اخراج نصرتی روی علی عسگر را خطا نگرفت و در مجموع روز خوبی را سپری نکرد؛ همانطور که حسین عسگری نائبرئیس کمیته داوران نیز این موضوع را تأیید کرد.
در کنار این مسائل عصبانیت بازیکنان پرسپولیس و در رأس آنها مازیار زارع که گویی برای جنگ وارد زمین شده بود نه فوتبال همچون جرقهای بود که تماشاگران را به آتش کشید؛ آتشی که دامان داور این دیدار را گرفت.
رفیعی که این شرایط را دید در شرایطی که بازی در وقتهای تلف شده بود در فاصله دو دقیقه مانده به پایان، بازی را نیمه تمام اعلام کرد.
پس از این موضوع دو نظریه مطرح شد. یکی این بود که داور باید آستانه تحملش را بالا میبرد. کسانی که این نظر را دارند معتقدند که فحاشی علیه داور برای اولین بار نیست که اتفاق میافتد و آخرینبار هم نخواهد بود. آنها به همین دلیل اعتقاد دارند رفیعی میتوانست با سعهصدر بازی را به پایان برساند.
در مقابل عدهای دیگر اعتقاد دارند کار رفیعی درست بود و از یک جا باید چنین کاری آغاز میشد. این عده معتقدند داور هرچند اشتباهاتی داشته اما این دلیل نمیشود که هواداران به خانواده وی فحاشی کنند.
فارغ از رد یا تأیید این نظریهها باید به مواردی توجه کرد که همیشه اتفاق افتاده اما کسی به آن توجه نکرده و یا اگر توجه شده در حد حرف و شعار بوده است.
از باشگاه پرسپولیس شروع میکنیم که نام فرهنگی را یدک میکشد و مدیرعاملش در ابتدای ورود به این باشگاه به گفته خودش بساط لیدرها را جمع کرد. رویانیان اعتقاد داشت لیدرها نه تنها کمکی به باشگاه نمیکنند بلکه مشکلات بیشتری را نیز به وجود میآورند. روی همین حساب عذر همه آنها را خواست. دیروز اما خبری از لیدر نبود، صدای حدود 10 هزار تماشاگری بود که یکصدا خانواده رفیعی جلوی چشمان او آورده بودند.
باشگاه پرسپولیس که در روزهای خوب همواره قدردان تماشاگرانش است و از حضور پرشور آنها در مسابقات مختلف تقدیر میکند حالا هم باید کارشان را تقبیح کند. درست است که این تیم از داوری متضرر شده اما حتماً مدیران این باشگاه نیز اعتقاد دارند که در این صورت نیز نباید به داور فحاشی کرد و او را به باد ناسزا گرفت. آنها حتماً معتقدند که غیر از فحاشی به داور راههای دیگری هم هست که بتوان اعتراض خود را به گوش مسئولان رساند، هرچند اگر به زعم آنها این نهادها توجهای نکنند.
باشگاه پرسپولیس در روزهای خوبش همراه تماشاگران بوده و حالا هم باید این کار آنها را محکوم کند. چه کسی میپذیرد که به یک انسان بدترین الفاظ آن هم در مقابل دوربینهای تلویزیونی و میلیونها بیننده گفته شود. باشگاه پرسپولیس حتماً اینها را میداند و میداند که باید در بخش فرهنگی نیز قویتر عمل کند.
به فدراسیون فوتبال برسیم؛ جایی که کمیتههای عریض و طویلی در آن وجود دارد که هم میتوانند کار فرهنگی انجام دهند و هم برخورد بازدارنده. در فدراسیون کمیته فرهنگی داریم و البته کمیته انضباطی که در مورد این دومی و آرای آن حرف و حدیثهای زیادی وجود دارد. خیلیها معتقدند برخوردهایی که کمیته انضباطی با متخلفان انجام میدهد و همچنین تأخیر در صدور آرا، راه را برای تخلفات بعدی باز میگذارد. کمیته انضباطی باید محکمتر با خیلی از اتفاقات برخورد کند؛ محکم و البته منطبق با قانون. کمیته انضباطی باید به سرعت و البته با دقت حکم را صادر کند نه اینکه بگذارد پرونده شامل حال مرور زمان شود.
کمیته داوران هم در این میان باید خیلی از مسائل را در نظر بگیرد. حسین عسگری نایب رئیس این کمیته روز گذشته و پس از پایان دیدار پرسپولیس و داماش گفت که رفیعی قضاوت خوبی نداشته است. حسین عسگری و همکاران او میدانند که هفتههای پایانی لیگ است و حساسیتها در اوج خود قرار دارد. این موضوع وظیفه آنها را دشوار میکند. آنها باید داورانی را برای مسابقات انتخاب کنند که امتحان پس داده باشند. داورانی که با یک سوت اشتباه باعث نشوند جو به هم بریزد و زمینه برای فحاشی تماشاگران فراهم شود.
رفیعی برای اولین بار به دلیل توهینهای صورت گرفته بازی را قطع کرد. پیش از این هم فحاشیهایی صورت گرفته بود؛ هم به بازیکنان و هم به داوران، خیلی از مواقع نیز کسی این موضوع را ندیده بود. امروز خیلیها از لزوم فرهنگسازی در فوتبال صحبت میکنند؛ همانطور که قبل از این صحبت کرده بودند اما چه کسی است که پا را از مرحله حرف فراتر بگذارد و به مرحله عمل برسد؛ باشگاهها یا فدراسیون فوتبال؟ هیچکس اتفاقات رخ داده را تأیید نمیکند اما آیا وقت آن نرسیده که یک تصمیم اساسی در اینباره گرفته شود؟ آیا زمان آن نیست که با کار فرهنگی و برخوردهای قاطع متخلفان را از ادامه کارشان باز داشت؟ آیا نیاز به اتفاقات دیگری است؟ آیا این بار به خودمان میآییم؟