کد خبر 107907
تاریخ انتشار: ۱۳ فروردین ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۸

پليس آگاهي تهران بزرگ در اقدامي غافلگيرانه اعضاي يک باند5 نفره آدم ربايي را که از قربانيان اخاذي کرده بودند را به دام انداختند.

به گزارش مشرق به نقل از پايگاه خبري پليس، در تاريخ 28/10/1390 فردي با مراجعه به دادسراي امور جنايي، اظهار داشت: در ساعت 21:30 مورخه 25/10/1390 در شهرک قدس (غرب) مورد ربايش قرار گرفته و آدم ربايان مرا به ويلايي در شمال کشور منتقل و در آنجا پس از اخذ مبلغ 100 ميليون تومان، به صورت شبانه من و راننده ام به هويت «حامد» را در حوالي پليس راه شهرستان «آمل» آزاد و متواري شدند.

با تشکيل پرونده مقدماتي و به دستور احمد قندي زاده بازپرس شعبه هشتم دادسراي ناحيه 27 تهران (دادسراي امور جنايي) پرونده جهت رسيدگي تخصصي در اختيار کارآگاهان اداره يازدهم مبارزه با آدم ربايي پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت.

نتايج تحقيقات مقدماتي

در تحقيقات مقدماتي انجام شده از دو شاکي پرونده مشخص شد که شاکي اصلي پرونده به هويت «رضا» به همراه «حامد» که نزد وي به عنوان راننده مشغول به کار است، در دو اقدام جداگانه از سوي ربايندگان ، در دو منطقه مختلف شهر تهران مورد ربايش قرار گرفته و پس از آن به ويلايي در شمال کشور منتقل و در آنجا «رضا» در حاليکه به شدت از سوي آدم ربايان مورد ضرب و شتم و تهديد به مرگ قرار گرفته بود ، مجبور به دادن سه فقره چک در قالب دو چک 200 ميليون توماني و يک چک 100 ميليون توماني به آدم ربايان شده و ربايندگان نيز پس از نقد کردن يک فقره از چک ها به مبلغ 100 ميليون تومان ، رضا را به همراه راننده اش (حامد) پس از گذشت 48 ساعت ، به صورت شبانه در نزديکي پليس راه شهرستان آمل رها و متواري شده اند.

علاوه بر مبلغ 100 ميليون تومان، مبلغ هشت ميليون تومان نيز در زمان ربايش به همراه رضا و در داخل ماشين شخصي وي بود که اين مبلغ نيز توسط ربايندگان سرقت شد.

رضا در حاليکه به علت شدت ضرب و شتم هاي انجام شده از سوي ربايندگان هنوز در وضعيت جسماني مناسبي حضور نداشت و حتي قادر به نوشتن شرح ماجراي آدم ربايي خود نبود، در اظهارات خود به کارآگاهان اداره يازدهم گفت:«ساعت 21:30 روز يکشنبه مورخه 25/10/1390 به همراه يکي از دوستانم در شهرک قدس (غرب) بودم که با «حامد» تماس گرفته و از او خواستم تا دوستم را به منزلش برساند ؛ پس از گذشت 15 دقيقه و رسيدن حامد به شهرک قدس ، من نيز با دوستم خداحافظي کرده و پس از رفتن او به همراه «حامد» ، با ماشين شخصي همسرم که يک دستگاه خودرو سواري «هيوندا آزرا» بود از محل کار خود خارج و به سمت خانه حرکت کردم که در فاصله کوتاهي از محل کار ، ناگهان يک دستگاه خودرو «L 90» خاکستري رنگ مسير حرکت مرا بست و سه سرنشين داخل آن در حاليکه مسلح به اسلحه کمري و ديگر تجهيزات نظامي بودند ، با معرفي خود به عنوان مأمور به دستانم دستبند زده و چشمانم را نيز بستند ؛ در حدود سه الي چهار ساعت با همان حالت در داخل ماشين قرار داشتم و ماشين نيز در حال حرکت بود تا اينکه پس از اين مدت متوجه شدم که مرا به همراه حامد به ساختماني ويلايي در شمال برده و زمانيکه در آنجا در ازاي آزادي من و راننده ام درخواست پول کردند ، متوجه شدم که اين افراد مأمور نبوده و اقدام به آدم ربايي کرده اند.»

رضا در خصوص 48 ساعتي که در اختيار آدم ربايان قرار داشت به کارآگاهان گفت: «زماني که آدم ربايان در ازاي آزادي من و «حامد» درخواست مبلغ 500 ميليون تومان کردند ، به آنها گفتم که قادر به تهيه اين مبلغ نبوده و آن زمان بود که آزار و اذيت و ضرب و شتم کردن هاي آنها شروع شد ؛ حتي در چندين مورد نيز ، آدم رباها با اتصال جريان برق به قسمت هاي مختلف بدن باعث شدند که چندين بار دچار بيهوشي کامل شده و هر بار که به هوش مي آمدم همان آزار و اذيت ها تکرار مي شد تا اينکه پس از آنکه آدم ربايان اطمينان پيدا کردند که من قادر به پرداخت مبلغ 500 ميليون تومان در يک مرحله نيستم ، قبول کردند تا مبلغ 100 ميليون تومان را به صورت نقد و مابقي پول را نيز در قالب دو فقره چک 200 ميليون توماني به آنها پرداخت نمايم ؛ پس از آن نيز سه فقره چک (يک چک 100 ميليون توماني و دو چک 200 ميليون توماني) از من گرفته و پس از نقد کردن يکي از چک ها (به مبلغ 100 ميليون تومان) ، من و حامد را سوار خودرو کرده و پس از ساعتي در کنار جاده پياده کردند و در آنجا بود که متوجه شدم که ما دو نفر را در نزديکي پليس راه آمل رها کرده اند».

حامد نيز در اظهارات خود و در خصوص نحوه ربوده شدن خود توسط آدم ربايان ، به کارآگاهان گفت: روز يکشنبه مورخه 25/10/1390 در مسير بازگشت به خانه ، ماشين را براي شستشو به کارواشي که از چند ماه پيش ماشين را براي شستشو و يا سرويس خودرو به آنجا مي بردم ، رفته و پس از انجام شستشو و سرويس ماشين از آنجا خارج شدم ؛ پس از خارج شدن از داخل کارواش بود که نرسيده به ورودي اتوبان يادگار امام متوجه شدم که يک دستگاه پژو 405 مشکي در پشت سر من در حال حرکت است ؛ در خروجي اتوبان يادگار امام به داخل اتوبان شهيد همت بود که ناگهان سرنشينان پژو 405 مشکي ، با نشان دادن اسلحه و تابلوي ايست مرا مجبور به توقف کرده و قبل از هرگونه سوال و يا پاسخي مرا به سرعت وارد ماشين خود کرده و ضمن و ضرب و استفاده از شوکر برقي ، چشمانم را بسته و پس از چند ساعت متوجه شدم که مرا به همراه رضا به ساختماني ويلايي در شمال برده اند.

دستگيري آدم ربايان

کارآگاهان اداره يازدهم پليس آگاهي تهران بزرگ در شرايطي که رضا و حامد قادر به چهره نگاري دقيق هيچکدام از ربايندگان نبودند با شناسايي شعبه بانکي محل نقد شدن چک 100 ميليون توماني در شمال کشور، به بررسي تصاوير بدست آمده از دوربين هاي مداربسته بانکي پرداخته و در بازبيني هاي مکرر خود موفق به شناسايي «امير.ش» (32 ساله) به عنوان تحويل گيرنده پول و يکي از مجرمان سابقه دار، شدند؛ با شناسايي هويت «امير.ش» کارآگاهان اداره يازدهم با شناسايي محل سکونت وي در اتوبان کردستان، به تحقيقات در اين محل جهت دستگيري امير پرداخته و در ادامه تحقيقات خود اطلاع پيدا کردند که امير از چند روز قبل از وقوع آدم ربايي به بهانه پيدا کردن در خارج از تهران از منزل خارج و تاکنون نيز مراجعه اي به محل سکونت خود نداشته است.

در ادامه تحقيقات ميداني از محل سکونت امير، تعدادي از همسايگان در اظهارات خود به کارآگاهان اظهار داشتند: «در اين اواخر، امير با يک دستگاه خودرو پژو 405 مشکي در محل تردد داشت و عنوان مي کرد که ماشين متعلق به خانم جواني است که قصد ازدواج با وي را دارد».

در ادامه تحقيقات، يکي از همسايگان به کارآگاهان عنوان کرد:«يک روز که از محل کار به خانه بازگشته بودم ، متوجه شدم که يک دستگاه خودرو پژو 405 مشکي رنگ در محل پارکينگ من، در داخل مجتمع پارک شده !!!! براي پيدا کردن مالک خودرو مجبور شدم تا شماره پلاک آنرا برداشته و به سراغ تک تک همسايه ها بروم تا اينکه متوجه شدم ماشين متعلق به پسر همسايه طبقه چهارم مي باشد».

با توجه به اطلاعات بدست آمده از خودرو پژو 405 مشکي رنگ، کارآگاهان موفق به شناسايي هويت مالک خودرو شدند و پس از مراجعه به محل سکونت مالک خودرو در غرب تهران و انجام تحقيقات از وي اطلاع پيدا کردند که خودرو از چند ماه پيش به صورت قولنامه اي به خانم جواني به هويت «ستاره.الف» فروخته شده است. با شناسايي محل سکونت ستاره در خيابان فاطمي و احتمال مراجعه و تردد امير به اين محل ، محل سکونت «ستاره.الف» تحت مراقبت هاي نامحسوس پليسي قرار گرفت و سرانجام پس از چندين روز مراقبت هاي شبانه روزي ، در ساعت 9 صبح مورخه 11/11/1390 در حاليکه امير با يک دستگاه خودرو پژو 405 مشکي رنگ به درب منزل «ستاره» مراجعه کرده بود ، دستگير و در بازرسي بدني و همچنين داخل خودرو پژو 405 نيز يک قبضه سلاح کمري با تعدادي گلوله جنگي به همراه يک دستگاه شوکر برقي و همچنين تعداد زيادي از مدارک شناسايي متعلق به شکات پرونده کشف و بلافاصله «امير.ش» به اداره يازدهم منتقل و تحقيقات از وي جهت شناسايي ديگر اعضاي گروه آدم ربايي آغاز شد.

همزمان با انتقال «امير.ش» به اداره يازدهم، شکات پرونده نيز جهت شناسايي متهم در اداره يازدهم حاضر و هر دو نفر امير را به عنوان يکي از ربايندگان مورد شناسايي کامل قرار دادند.

با شناسايي امير از سوي شکات پرونده و با توجه به اسناد و مدارک کشف شده از متهم ، متهم که ديگر چاره اي جز بيان حقيقت نداشت ، به ناچار لب به اعتراف گشود و در اعترافات خود به کارآگاهان گفت:«از طريق يکي از دوستان به هويت «حسن.غ» (31 ساله) که در يک کارواش و تعميرگاه خودرو کار مي کرد متوجه شديم که يکي از مشتري هاي ثابت کارواش به هويت حامد، راننده مدير يکي از شرکت هاي تجاري معتبر در شهرک غرب است که چندين بار در خصوص وضعيت مالي مدير شرکت و وضعيت اقتصادي وي صحبت هايي را با حسن کرده بود . پس از اطلاع از اين موضوع و بدون آنکه راننده مدير شرکت (حامد) متوجه شود ، چندين روز او را تحت نظر گرفتيم و از اين طريق موفق به شناسايي دقيق مدير شرکت به هويت «رضا.ج» شديم که حامد به عنوان راننده، نزد وي کار مي کرد. پس از شناسايي دقيق رضا و محل کار او در شهرک قدس (غرب) با همکاري سه نفر ديگر از دوستان نزديکم به اسامي «علي.ت» (32ساله)، «احسان.س» (29 ساله) و «مهدي.ک» (20 ساله) اقدام به طرح ريزي و ربودن آقاي «رضا.ج» و راننده اش کرده و آنها را تحت عنوان مأمور ربوده و به ويلايي استيجاري در شمال کشور برديم».

در ادامه رسيدگي به پرونده و با توجه به اطلاعات بدست آامده از ديگر اعضاي گروه ، کارآگاهان اداره يازدهم در ادامه دستگيري متهمان،«حسن.غ» را در مورخه 13/11/1390 در خيابان حبيب اللهي شناسايي و دستگير کردند؛ «حسن.غ» نيز بلافاصله پس از دستگيري به اداره يازدهم انتقال پيدا کرد و در همان مراحل اوليه تحقيقات ، صراحتا به نقش خود در خصوص قراردادن اطلاعات شکات پرونده به ساير اعضاي گروه اعتراف کرد.

در ادامه دستگيري متهمان، کارآگاهان اداره يازدهم با شناسايي مخفيگاه «علي.ت» در خيابان کاشان، وي را نيز در مورخه 14/12/1390 دستگير و از طريق وي موفق به شناسايي مخفيگاه دو متهم ديگر پرونده (احسان و مهدي) در مناطق مهرآباد جنوبي و خيابان ستارخان شناسايي شدند و اين دو متهم نيز در دو عمليات جداگانه، در مورخه هاي 14/12/1390 (دستگيري احسان) و 21/12/1390 (دستگيري مهدي) دستگير و در بازرسي از مخفيگاه آنها نيز دو فقره چک 200 ميليون توماني متعلق به شاکي اصلي پرونده کشف شد.

سرهنگ عباسعلي محمديان رييس پليس آگاهي تهران بزرگ گفت: بنا بر تحقيقات انجام شده مشخص گرديد که هر پنج متهم اين پرونده فاقد هرگونه سابقه عضويت و حتي وابستگي به هريک از ارگان هاي نظامي بوده و در حال حاضر تحقيقات تکميلي جهت شناسايي نحوه تهيه سلاح و ديگر تجهيزات نظامي کشف شده از متهمان و همچنين ديگر اقدامات مجرمانه احتمالي متهمان در دستور کار اداره يازدهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفته است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • شپلوتکا ۱۹:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۱/۱۳
    0 0
    باتشکر از اطلاعات شما سعی می کنیم در سرقت های بعدی نکات مورد اشاره را رعایت کنیم!!؟

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس