کد خبر 1073156
تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱۲:۰۲

به گزارش مشرق، افشین علا یکی از شاعران کشورمان قطعه‌شعری را به‌مناسبت شهادت امام علی(ع) سروده است.

شاه بی شهود

ازشام ها گریخت شمیم تو یاعلی
ایام شد تهی ز نسیم تو یاعلی

گفتی دهید سهم خلافت به دیگری
با آن که کس نبود سهیم تو یاعلی

با چشم بسته رد شدی از "فسق در نهان"
این گونه بود حفظ حریم تو یاعلی

وحشت نداشت از تو کسی وقت اعتراض
لکنت کسی نداشت زبیم تو یاعلی

برخصم، راه آب نبستی اگرچه بست
درکربلا به ذبح عظیم تو یاعلی

برنعش طلحه نیز به زاری گریستی
زیراکه بود یار قدیم تو یاعلی

بعداز جمل، جمیله ی پیغمبرت ندید
جز رحم، از وجود رحیم تو یاعلی

گفتی چو بندگان ندوید ازپی ام، به خلق
ای لشکر فرشته ندیم تو یاعلی

ترسا شکایت ازتو به اسلام چون که برد
تسلیم بود قلب سلیم تو یاعلی

ترسا چو شد به اسم، خطاب و تو "یاامیر"
آشفته گشت روی بسیم تو یاعلی

محکوم بی گناه من ای شاه بی شهود!
نازد قضا به حکم حکیم تو یاعلی

چشم برادر، آتش خشم تورا چشید
بی هیچ بهره از زر و سیم تو یاعلی

فرقی نبود بین غذای تو با اسیر
جانم فدای فرق دو نیم تویاعلی

بعداز تو تکیه گاه برای بشر نماند
تنها نه شیعه ماند یتیم تو یاعلی...

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • آریا IR ۱۴:۳۳ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۷
    7 0
    ای قبله دلها سالیست که من دوخته‌ام چشم به راهی **** آن ماه که هر سال کند جلوه چو ماهی خورشید ولایت به رحب چهره عیان کرد **** خورشید نتابیده چنین خوب به ماهی ای قبله دلها افق کعبه بیارای **** بهتر ز تو بر قدرت حق نیست گواهی هم عشق خبر داد ازین مسئله **** هم عقل جز حب تو دیگر نتوان یافت پناهی هر جا که روم نام تو بی خویشتن آنجا **** چون سائل آشفته نشینم سر راهی جان آوردم مژده که در جمع احباست **** از عین عنایت به منت نیز نگاهی آنگاه کنم فخر به عالم که نباشد **** چون بنده گدایی و به کردار تو شاهی نامت به زبان جاری و از شوق نمانده‌ست **** در دیده و در سینه دگر اشكی و آهی روشن به امید است دل امروز که فردا **** شاید تو شفاعت کنی از نامه سیاهی در راه ولایت شده‌ام رهرو و دانم **** زین ره نتوان یافت به حق بهتر راهی اصل شجر خلقت دینست هراسش **** در سایه‌ات ار هست پناهنده گیاهی با لطف تو چون کویم هر چند که باشم **** سرگشته به طوفان بلا چون پر کاهی در آن گه گنهکارم و اندیشه ندارم **** آخر بشرم چون نکنم هیچ گناهی؟ یأس از کرم دوست گناهست و مرا نیست **** آری همه هست گنه‌بخش الهی اسلام به شمشیر و به تدبیر تو را راست **** در جنگ چو آیی تو چه حاجت به سپاهی ما را به ولای تو ز ما هست اگر خود **** هرگز نپسندیدی از دهر ز ماهی دلداده شوم من، از آن روی که طبعم **** خوش مدح علی ساز کند گاه به گاهی "دکتر ناظرزاده کرمانی"

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس