به گزارش مشرق، سينا زعيمزاده عضو شوراي مرکزي اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاههاي سراسر کشور در گفتوگو با فارس اظهار داشت: اتفاقي که براي خانم "راشل کوري " افتاد، نشاندهنده فاصله جدي بين ملتها و دولتها در کشورهاي غربي بهويژه آمريکا است.
وي افزود: در حالي که سياستهاي اصلي دولت آمريکا توسط "آيپک " و صهيونيستهاي آمريکايي تعيين ميشود، نتيجهاي که در عمل مشاهده ميکنيم عدم همراستايي ملت آمريکا با دولت اين کشور است.
اين فعال دانشجويي حمايت "راشل کوري " از مردم فلسطين و کشتهشدن او توسط صهيونيتها را در اين راستا ارزيابي کرد و ادامه داد: آقاي احمدينژاد نيز در سفر به نيويورک اعلام کرد که باور ملتهاي غربي فاصله زيادي با دولتهاي غربي دارد.
به گفته زعيمزاده، "راشل کوري " کسي بود که ظلم وارد شده به مردم مظلوم فلسطين را ديد و در راستاي آن حرکتي انجام داد که بهسبعانهترين حالت ممکن توسط سربازان صهيونيستي پاسخ داده شد؛ در حالي که اين حرکت و اداي دين به حقوق مردم فلسطين از سوي "راشل کوري " در رسانههاي صهيونيستي در آمريکا بهگونهاي ديگر بازتاب داده شد.
وي در ادامه از "راشل کوري " به عنوان "فردي که تلاش او براي زنده نگهداشتن حقوق بشر در فلسطين در هياهوي رسانهاي غرب گم شد " ياد کرد و گفت: امروز نيز در حالي شاهد برگزاري دادگاه قاتلان "راشل کوري " هستيم که با نوعي بيمهري و سانسور شديد توسط رسانههاي غربي مواجه شده است.
عضو شوراي مرکزي اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشجويان مستقل در پايان از مسئولان کشورمان بهويژه مسئولان شوراي شهر تهران خواست براي زنده ماندن نام "راشل کوري " در اذهان مردم، يک خيابان را در تهران به نام او نامگذاري کنند.
"راشل کوري " نام دختري آمريکايي است که تنها 23 بهار از عمر او گذشته بود. او که در شهر المپياي ايالت واشنگتن زندگي ميکرد در روز يکشنبه 16مارس 2003 به همراه 8 تن از دوستانش - 5 آمريکايي و 3 انگليسي - در محله "السلام " شهر رفح در فلسطين اشغالي، سعي ميکنند از اقدام يک دستگاه بولدوزر نظامي رژيم صهيونيستي در ويران کردن خانه يک فلسطيني، جلوگيري کنند.
راشل در برابر بولدوز ميايستد و از سرنشين بولدوزر ميخواهد که آن را متوقف سازد. وي که پيراهني نارنجي رنگ به تن دارد و از دور قابل تشخيص است با بلندگوي خود به اقدام راننده بولدوز اعتراض ميکند. بقيه دوستانش نيز در فاصله 15 تا 20 متري راشل با فرياد از راننده بولدوزر ميخواهند که توقف کند. اما بولدوزر همچنان به سوي وي حرکت ميکند، راشل روي يک تل خاک ميرود؛ اما بولدوزر به او امان نميدهد و هيولاي آهني 60 تني پيکر راشل را به زير ميکشد، تيغه بولدوزر او را در خاک دفن ميکند. در همين زمان دوستان راشل فرياد ميکشند و به راننده بولدوزر اشاره ميکنند که توقف کند.
بولدوزر چندمتر جلوتر ميايستد. بيل فولاديش را کاملاً پايين ميآورد و به سمت عقب حرکت ميکند تا خوب مطمئن شود که بدن راشل را درهم شکسته است. پس از اين جنايت هولناک، نظاميان اشغالگر هيچ گونه کمکي به راشل نميکنند. چند دقيقه بعد، يک آمبولانس فلسطيني به محل حادثه ميرسد و بدن نيمهجان راشل را به بيمارستاني در رفح منتقل ميکند. اما قبل از رسيدن به بيمارستان راشل با شهادت، در راه آزادي مردم فلسطين همراه ميشود.
مرگ "راشل کوري "، تنها به مدت دو روز سهم اندکي از خبرهاي تعداد معدودي از رسانهها را به خود اختصاص داد. در پيگيري اين جنايت چه درباره مراسم ختم و يادبود او در غزه که با دخالت تانکهاي اسرائيلي به هم خورد و چه در مورد عبور فخرفروشانه بولدوزر قاتل از کنار مراسم و مزاحمت نيروهاي اسرائيلي براي آمبولانس حامل پيکر راشل و چه درخصوص مجوز ندادن به والدين او براي سفر به فلسطين، هيچ اقدامي از سوي سازمانهاي به اصطلاح حامي حقوق بشر و رسانههاي آنان صورت نپذيرفت.
اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشجويان مستقل به مسئولان شوراي شهر تهران، پيشنهاد داد که يک خيابان در تهران به نام "راشل کوري " نامگذاري شود.