کد خبر 1042785
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۳:۳۰
خاطراتی که شاید دوست داشته باشید پیش از انتخابات مجلس یازدهم بخوانید

ناظر انتخاباتی بودن هم عالمی دارد. ببینی مادربزرگی 90 ساله روی دوش نوه اش آمده تا رأی بدهد. بیماری سرطانی را ببینی که شاید دکتر جوابش کرده باشد اما به احترام دیگران و آینده نسل بعد رأی می دهد. اسماعیلی از این دست خاطرات زیاد دارد.

به گزارش مشرق، انتخابات در جهان همیشه یکی از جذاب ترین اخباری است که مردم آن را دنبال می کنند. مردم جهان برایشان مهم است بدانند چه کسی رئیس جمهور یک کشور می شود یا در انتخابات مجلس کشورها کدام حزب و گروه رأی بیشتری می گیرند. این آینده مناسبات سیاسی و مردمی ترین پیام دیپلماتیک کشورهای جهان به همدیگر است. چند روز دیگر پیامی مهم از کشور ما به جهان مخابره خواهد شد. انتخابات اما حواشی و جزئیاتی هم دارد که معمولاً دور از چشم می مانند و شنیده نمی شوند. مثل خاطراتی که ناظران انتخاباتی دارند.

«حمید اسماعیلی» به گفته خودش از سال 1377  در حوزه انتخابات فعالیت می کند. او حالا معاون آموزش شورای نگهبان ناحیه شمال شرق استان تهران است. خاطرات و گفتنی های جالبی درباره انتخابات دارد و می گوید: «حدود 20 سال است در دفتر نظارت و بازرسی شورای نگهبان فعالیت می‌کنم و نظارت بر برگزاری انتخابات بر عهده ماست. البته این کار، چارت سازمانی خاص خودش را دارد که توضیحاتش مفصل است. ناحیه، ستاد، شعبه انتخابات و... بعضی شعب پراستقبال هستند و تعداد افرادی که برای رأی دادن به آن مراجعه می کنند، نسبت به بقیه مراکز بیشتر است. البته اطلاعات شعب اخذ رأی در شورای نگهبان محفوظ است. کاندیداها از این جزئیات باخبر نیستند. مگر اینکه قبلاً بنابه تجربه کاری بدانند کدام مناطق و محله های شهر در این امور مشارکت بیشتری دارند. با این حال این موارد نسبی است. در شعب پراستقبال، ناظران آموزش لازم می بینند تا با سرعت و دقت، مردم آرای خود را به صندوق بریزند. نظم و امنیت شعبه حفظ شود. در شعب دیگر، به خصوص شعبی که در معابر فرعی قرار دارند هم ناظران علاوه بر این موارد نظارت می کنند تا سودجویان نتوانند در این شعبه ها دست به اخلال بزنند، چون به هرحال توجه و تمرکز در شعب مشهور بیشتر است و این افراد کمتر ریسک و فرصت اخلال پیدا می کنند.» 

بانوی سرطانی رأی داد

خاطرات انتخاباتی اسماعیلی شنیدنی است اما یکی بیشتر از همه؛ خاطره ای که از اقوام خودش دارد: «یک روز با باجناقم در رستوران نشسته بودیم. یک برگه آزمایش پزشکی روی میز گذاشت و پرسید آقا حمید از این آزمایش سر درمی‌آوری؟ گفتم نه اما با یکی از دوستانم به نام دکتر نریمانی تماس گرفتم و نتیجه را برایش خواندم. دکتر پرسید «لوسمی» را درست خوانده ام و اشتباه نکرده ام؟ بعد پرسید که چه کسی نزدیک من است؟ گفتم باجناقم. از من خواست از جمع فاصله بگیرم. متاسفانه مادر او  دچار سرطان شده بود. به تشخیص پزشک 3-4 ماه بیشتر فرصت زندگی نداشت. در این مدت کوتاه باید هم و غمش درمان می بود اما آن خانم متدین و انقلابی شنیده بود به زودی انتخابات برگزار خواهد شد. شرایط جسمی خوبی نداشت اما اصرار داشت، رأی بدهد. به لطف دوستان یک صندوق سیار هماهنگ شد و به خانه آنها رفت. به پسرش گفته بود: خوشحالم پیش از آنکه از دنیا می‌روم وظیفه‌ام را انجام می‌دهم. آن روز من آنجا نبودم اما روزهای آخر بارها به عیادت او رفتم. به خاطر شیمی‌درمانی چهره‌اش کاملا تغییر کرده بود و رنج بیماری کاملاً در چهره‌ آن بانوی گرامی پیدا بود. خیلی برایم ارزش داشت کسی در این شرایط و به معنای واقعی تا پای جان، پای انقلاب ایستاده بود.»

فرمانده بی ادعا رأی داد

خاطره دیگری هم دارد از امیر سرتیپ احمد دادبین: «ما پای صندوق رأی فقط رأی نمی گیریم، درس مرام و منش زندگی هم می گیریم. در یکی از انتخابات ها که جوان تر بودم و مسئول شعبه ای در شهرک شهید فلاحی، ماجرای جالبی پیش آمد. آقایی آمد جلو و طبق نوبت شناسنامه را گذاشت روی میز. طبق معمول چهره فرد را با شناسنامه تطبیق دادم و با صدای رسا گفتم: چهره شما با شناسنامه مغایرت دارد. گفت که شناسنامه مال آن آقاست و با انگشت به امیر اشاره کرد. خب توی شناسنامه و صف انتخابات خبری از لباس و درجه نبود. صدایشان زدم با تواضع خاصی از بین صف بیرون آمد و گفت: چه شده حاج آقا، امری هست بفرمایید. اصلا یک کلمه هم درباره خودش و مقامش نگفت در حالی که فرمانده نیروی زمینی ارتش بودند. دوستانم او را به من معرفی کردند. از دیدن فرمانده نظامی مقتدر، بی ادعا، با تواضع و اخلاق که صف را هم رعایت کرده بود، خاطره خیلی خوبی در ذهنم ماند. بعدها درباره شان بیشتر شنیدم اینکه بین نیروهای نظامی و ارتش خیلی محبوب هستند. فرمانده، آن روز وظیفه و شرایط ما را به خوبی درک کرده بود.»

دوباره ما؛ دوباره «آری» 

در بازرسی شعب مختلف بارها تیپ‌ها و چهره‌های مختلفی دیده و به تعبیر خودش: «تیپ هایی که شاید برخی بگویند محال است چنین افرادی بیایند برای رأی دادن و مشارکت در انتخابات. بارها افراد مسنی را دیده ام که کمرشان کاملا خمیده است اما در صف ایستاده بودند تا نوبتشان برسد و رأی بدهند. یک بار خانمی با ظاهر کاملاً نامتعارف دیدم که می‌گفت: سرنوشت کشورم و نظامم برایم مهم است. خلاصه اینکه همه چهره‌های متفاوتی که شما می‌توانید در راهپیمایی 22 بهمن ببینید در شعب اخذ رأی هم می‌آیند. در جلسات  آموزش ناظرانی که پای صندوق رأی می‌نشینند همیشه می‌گویم نقش رأی در کشور ما به اندازه نقش موشک‌های ضد مواضع داعش و دشمن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران اهمیت دارد. همین برگه های به ظاهر ساده رأی اما منشأ اثر،  سایه جنگ و  خود جنگ را از کشور دور می‌کند. انتخاب ما می تواند افراد دلسوز را راهی مجلس یا دولت کند. از من بپرسید، انتخابات مجلس به مراتب از انتخابات ریاست جمهوری هم مهمتر است چون مجلس قانون وضع می کند. رأی اعتماد به وزرا می دهد و کارهای بسیار مهم دیگر. به همین دلیل رهبر تاکید کردند هر کسی امنیت کشور را می‌خواهد باید رای دهد.»

بند قابل تأمل دیگری هم به جملاتش اضافه می کند: «به عقیده من حضور مردم در انتخابات مجلس، دولت و مجلس خبرگان، فقط مربوط به همان انتخابات نیست بلکه رأی «آری» دوباره مثل رفراندوم 12 فروردین 1358 به جمهوری اسلامی ایران است.» 

خودزنی بیمار تقلّبی

گاهی ماجراهایی در شعب اخذ رأی پیش می آید که اگر هوشیاری ناظران در کار نباشد، مشکل ساز می شود. برای مثال مردم نماهایی که به قصد شرکت در انتخابات می آیند اما در واقع خودشان را بین مردم جا زده اند و قصد اخلال دارند. معاون آموزش ناحیه شمال شرق استان تهران شورای نگهبان می گوید: «بالاخره هستند افرادی که آگاهانه یا ناآگاهانه کارهایی می‌کنند که می‌تواند امنیت و نظم شعب اخذ رأی را تحت تاثیر قرار دهد. برای مثال چند باری دعواهای ساختگی سر صندوق رای دیده ام. دعواها سر چیزهای پیش پا افتاده مثل رعایت نشدن نوبت، گرانی، داد و فریاد که مثلاً چه فایده‌ای دارد ما این همه ما رأی می‌دهیم اما مدام  دزدی می‌شود و اختلاس. یک بار آقایی را دیدم یک کیسه دارو در دستش بود و مثلا آمده بود برای شرکت در انتخابات. خودزنی و پرخاشگری می‌کرد. اما در واقع آمده بود برای سمپاشی و مسموم کردن افکار عمومی. مأموریتش دلسرد کردن مردم بود.» 

ترفندهای رایج اخلال

تلاش مسئولان برای آرام نگه داشتن فضای محل اخذ رای، بعضی اخلالگران را به طمع می اندازد که با به هم زدن آرامش صندوق، انتخابات را به بیراهه بکشند و یا حتی آرای چند صندوق را باطل کنند. آنها معمولا سعی می کنند با مظلوم نمایی، مردم حاضر در صف انتخابات را هم با خود همراه کنند. اسماعیلی نمونه های رایج تلاش دشمن برای اخلال در انتخابات را هم مطرح می کند: «بعضی هم با این ترفندها می خواهند مردم را با خودشان همراه کنند. تعدادی هم با این شیوه افکار عمومی را می سنجند تا به مسئولان خودشان خبر بدهند. یکی از رایج ترین ترفندها این است که بعضی‌ داد و بیداد می‌کنند که شناسنامه‌شان را تحویل داده اند اما گم شده در صورتی که اصلاً شناسنامه‌ای در کار نیست. بعضی هم توی صف با صدای بلند به بدگویی از کاندیداهایی می پردازند و تلاش خود را برای تخریب آن ها انجام می دهند یا مدام درباره تقلّب صحبت می کنند و مردم را مردد می کنند. ما به این موارد هم دقت و نظارت داریم. بعضی اخلال‌ها  اما جای دیگری؛ در فضای مجازی شکل می‌گیرد. کلیپ‌ ساختگی، شایعات و پست‌هایی که مردم بی‌اطلاع آنها را به اشتراک می‌گذارند.»

نسل جدید؛ نسل آگاه انقلاب

بخش قابل توجهی از عکس های جذاب انتخابات مربوط به بچه هایی است که توی صف انتخابات هستند یا برگه رأی والدین و نزدیکان خودشان را با شور وشوق توی صندوق می اندازند تا طعم مشارکت سیاسی را زودتر از سن و سال خود بچشند. اسماعیلی در این مورد می گوید: «نسل جدید کنجکاو، هوشیار و آگاه انقلاب هستند. برخلاف تبلیغاتی که می‌شود و می‌خواهد آنها را دور یا در تضاد با آرمان‌های انقلاب نشان دهد. برای مثال از پسر خودم بگویم. کم سن و سال است. محمدحسین امروز از من می‌پرسید بابا رهبری هم رأی می‌دهند؟ آیا رأی آقا را بقیه می‌توانند بخوانند؟‌ معلوم است به چه کسی رأی می‌دهد؟ وقتی جلوی این همه عکاس و خبرنگار رأی خودشان را می نویسند  چطور کسی متوجه نمی شود؟  این پرسش ها آن هم در ذهن یک کودک یعنی آگاه و کنجکاو هستند. من هم به او گفتم آقا طوری دستشان را جلوی برگه می گیرند که رأی ایشان قابل تشخیص نیست و توضیحات دیگر. به نظر من اتفاقاً با این نسل خیلی بیشتر می توان به آینده انقلاب امیدوار بود.»

منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس