به گزارش مشرق، روزنامه کیهان نوشت:
براي اينكه سوژه كيهان نشويد صورت مسئله را پاك كنيد!
انتشار خبر ويژه اي به نقل از سايت ضدانقلابي «روزنت» و اعتراض محافل اپوزيسيون به عواقب روحيه خراب كن چنين اقدامي اين پايگاه اينترنتي را به صرافت انداخت تا نوشته قبلي خود را رفع و رجوع كند.
نويسنده روزنت با اشاره به خبر ويژه كيهان با عنوان «چرا رجز بخوانيم؟ 25 بهمن گند زديم» مي نويسد: اين خبر با تيتر در صفحه اول كيهان آمد؛ جايي كه نويسنده اي در نظر و عمل ربطي به كيهان ندارد اما به هم مي رسند.
وي با اشاره به پا گرفتن بحث هاي وسيع درباره توهم جنبش به خاطر شلوغ بازي هاي مجازي مي نويسد: از طنز روزگار است كه اين بحث ها چند ماه قبل و پس از انتشار مقاله اي تك صفحه اي كه نويسنده اش خبرنگار سرويس سياسي روزنامه واشنگتن پست بود پا گرفت. مقاله اي كه به طرز غريبي به فاصله چند ساعت ترجمه و در حجم بالايي در جامعه فارسي زبان منتشر شد. در آن مقاله نويسنده پس از ارجاع به گفتگوي خود با چند فرد مجهول نتيجه مي گيرد كه استفاده از ابزاري مانند فيس بوك، جنبش سبز را از فضاي حقيقي به فضاي مجازي كشانده است.
نويسنده غربي يادشان مي رود مخالفاني كه فضاي مجازي تنبل شان كرده از يك دهه پيش در يكي از اولين شبكه هاي اجتماعي يعني اوركات بوده اند. نتيجه گيري غلط اين نويسنده توسط نويسندگان كيهان و برخي از دوستان ديگر نيز تكرار مي شود. با اين تفاوت كه سركوبگران كهنه كار كيهان هيچ گاه به خود جرات استفاده از اصطلاحاتي مانند «هنرمندان باسمه اي» را نمي دهند اما مخالف جوان ما چرا.
روزنت با اشاره به اين عبارت قبلي خود كه «در اين بلبشوي فيس بوكي علاوه بر نويسندگان، انديشمندان و هنرمندان باسمه اي، مبارزان پيزوري بسياري پرورش يافته اند كه متأسفانه گاه از سوي گروه هاي سياسي مورد مشورت هم قرار مي گيرند و از برهم كنش ندانم كاري ها شكست هاي متوالي را رقم مي زنند» تصريح مي كند: اين خشم در نهايت به ضد خود آنهايي كه در اين روزگار برزخي جايي براي نشر جز فضاي مجازي ندارند، عمل خواهد كرد.
نويسنده انتشار متن هايي از اين قبيل را باعث سرخوردگي مضاعف خوانده و آورده است: نتيجه روشن است؛ تبديل به سوژه و تيتر كيهان و چكاندن انگشتان در خشاب شكارچي بي رحمي كه براي فشار ماشه سلاحي كه مغز همسنگرانش را نشانه گرفته، ترديدي به خود راه نمي دهد.
روزنت با همه مقدمه چيني ها، پاسخي به استدلال هاي ارائه شده در مطلب قبلي ارائه نكرده است. در مقاله روزنت آمده بود «جدا از برخي لغزخواني ها براي 25 بهمن كه البته در كار سياسي، گاهي، براي حفظ روحيه ضروري است، كاهش توانايي هاي جنبش به ويژه در حضور خياباني داغ تر از آن است كه نيازمند فرآيند اثباتي پيچيده اي باشد. نمي توان تنها با چند جمله رمانتيك و سطحي كه واژه سبز در آنها برجسته شود، افراد را براي پياده روي يا سوت سبز كشيدن به خيابان كشاند! عملكرد شوراي هماهنگي مخالفان را دوشقه كرده است. فعالان سياسي خارج كشور بسيار ديده شده كه دچار بزرگ بيني و توهم نسبت به ميزان اثرگذاري فعاليت هاي خود مي شوند. في المثل برگزاري يادبودها و تجمعات در شهرهاي خارجي بسيار خوب است اما با تمام احترام به آنها واقعيت اين است كه گاه تعداد كساني كه از برنامه ها و اخبار باخبر مي شوند از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمي كند. جالب اين است كه بحث و جدل و دعواهاي جدي كه بر سر اين برنامه ها ميان گروه هاي بسيار كوچك، وب سايت ها و يا ميان اشخاص در فضاي مجازي درمي گيرد، مايه شرمساري است... استقبال مجازي قابل توجهي كه از اين حركات ناراحت كننده و گاه حتي خنده آور به عمل مي آيد تلنگري است به توده مبارزين قلابي و اينكه مفهوم مبارزه اساساً در حال كشيده شدن به ابتذال است. در اين بلبشوي فيس بوكي علاوه بر نويسندگان و هنرمندان باسمه اي، مبارزان پيزوري بسيار پرورش يافته اند...».
اكنون سؤال اين است كه آيا اين حقايق مجازي! قابل كتمان و انكار است و آيا خلاف اين واقعيت ها نوشتن مشكل كاريكاتوريست هاي جنبش! در ميان اپوزيسيون براي نمايش جنبش را حل مي كند؟!
معترضان خطاب به نتانياهو: خفه شو!
معترضان در سخنان ضد ايراني نخست وزير رژيم اسرائيل مبني بر اين كه ايران در پي كنترل ذخاير انرژي خليج فارس است، اختلال ايجاد كردند.
شبكه 2 تلويزيون اسرائيل گزارش داد، سخنراني نتانياهو روز سه شنبه (9 اسفند، 28 فوريه) در كنفرانسي در بيت المقدس پيرامون رشد اقتصادي بدون ضرر براي محيط زيست چندين بار توسط معترضاني كه عليه لفاظي هاي جنگ طلبانه وي عليه ايران تظاهرات كرده بودند، مختل شد.
وي در اين سخنراني گفت: «همه بايد بدانند كه اگر ما امروز نگران افزايش قيمت نفت هستيم، در صورتي كه ايران كنترل مراكز انرژي در خاورميانه را در دست گيرد، بسيار بيشتر نگران خواهيم شد.»
نخست وزير رژيم اسرائيل افزود: «(در اين صورت) ايران قادر خواهد بود قيمت نفت را بسيار بيشتر افزايش دهد و با انجام اين كار اقتصاد جهان را خفه كند.»
ظاهرا پليس حاضر در مراسم معترضان را متفرق كرده اما نتانياهو ادامه سخنان خود را به مصلحت نديده است. مقام هاي اسرائيلي مي گويند از اين كه موج حمايت از ايران به داخل سرزمين هاي اشغالي و سالن هاي سخنراني مقام هاي اين رژيم نيز كشيده شده شوك زده هستند.
نان تحريم را خارجي ها سر سفره ما گذاشتند
موج پشيماني از در پيش گرفته شدن استراتژي تحريم انتخابات در اردوگاه فتنه در حال فراگير شدن است.
اطلاعات دريافتي نشان مي دهد محافل دروني جريان فتنه دو روز مانده به موعد انتخابات مجلس دچار به هم ريختگي شديدي شده و اعضاي اين جريان دنبال راهي براي خروج از بن بستي مي گردند كه در آن گرفتار شده اند.
اطلاعات موجود نشان مي دهد يكي از سران فتنه اخيرا با اذعان به اينكه «تحريم ناني بود كه خارجي ها در سفره ما گذاشتند»، به اين موضوع كه جريان فتنه راهبردهاي خود را از خارج از كشور دريافت مي كند اعتراف كرده و در عين حال جريان اصلاحات را بازنده اصلي اين بازي خوانده است.
همچنين گزارش هاي دريافتي نشان مي دهد جريان فتنه كه تا يك ماه قبل پيش بيني مي كرد مشاركت در انتخابات بيش از 20 درصد نخواهد بود اكنون اذعان مي كند كه درصد مشاركت حداقل 55 درصد خواهد بود و نظام پس از انتخابات به آساني مي تواند استدلال كند كه وزن اجتماعي اصلاح طلبان و فتنه گران بسيار ناچيز بوده است.
آخرين گزارش ها نشان مي دهد فتنه گران هنوز راهي براي خروج از اين بن بست نيافته اند.
نمي آييم، خبرش را فردا در كيهان مي خوانيم!
اخبار رسيده حاكي از آن است كه آمريكايي ها با پيش بيني مشاركت بالاي مردم در انتخابات روز جمعه تصميم دارند دقيقاً در همين روز (12 اسفند) يك كنفرانس با حضور طيف هاي مختلف ضد انقلاب فراري در واشنگتن تشكيل بدهند.
براساس اين گزارش دولت آمريكا تصميم دارد اين همايش را كه «كنفرانس گذار به دموكراسي» ناميده شده در محيطي كاملاً پنهان برگزار كند و در آن از سرخوردگي اپوزيسيون در اثر مشاهده حضور گسترده مردم در انتخابات جلوگيري نمايد و هم نوعي تقسيم كار عملياتي بين آنها ايجاد كند. ظاهراً كنت تيمرمن كه سال ها مسئول بخش ايران سازمان سيا بوده و هم اكنون عضو بنياد دفاع از دموكراسي است برنامه ريز اصلي اين كنفرانس است و جمعي از اصلاح طلبان روزمزد گريخته به آمريكا و اروپا پادويي آن را برعهده دارند.
يك نكته مهم درباره اين كنفرانس آن است كه در آن عناصري به نمايندگي از سران داخلي فتنه هم حضور دارند. همچنين اسرائيل نماينده اي ويژه به اين كنفرانس اعزام كرده است كه هدف اصلي وي هماهنگ كردن بخش هاي تروريستي اين جلسه با بخش هاي به اصطلاح سياسي آن است.
گفتني است برخي از مدعوين به اين همايش با استدلال كه «نفوذي هاي جمهوري اسلامي زودتر از ما در سالن همايش خواهند بود» از پذيرفتن دعوت به حضور در اين كنفرانس خودداري كرده و در مقابل اصرار دعوت كننده كه بايد در جريان جلسه قرار بگيرند، گفته اند، «نفوذي هاي رژيم خبرش را به كيهان مي دهند و ما فردا اخبار و متن كامل جلسه را در كيهان مي خوانيم»!
بي بي سي: تحريم انتخابات ادامه كار رجوي بود
همكار سابق نشريات زنجيره اي تأكيد كرد هرچه انقلاب اسلامي مانند گلوله برف در حال حركت رو به بزرگ شدن است، جنبش سبز برعكس آب و محو شد.
داريوش سجادي در اين تحليل كه توسط سايت بي بي سي فارسي منتشر شده، مي نويسد: هر اندازه مسير تحولات انقلاب اسلامي در سال 57 مشابه گلوله برفي بود كه با يك تظاهرات اعتراضي و محدود در فيضيه در 19 دي ماه سال 56 آغاز شد و به سرعت اوج گرفت و در كمتر از يك سال مبدل به تظاهرات ميليوني شد، در تحولات موسوم به جنبش سبز مشاهده شد اين حركت به تدريج تا 9 دي تقليل يافت و محو شد. در اين قرينه بيني معكوس، شاهد يك هم زماني و هم فرجامي هم مي باشيم و آن اعلام نبرد مسلحانه سازمان تحت امر مسعود رجوي با نظام جمهوري اسلامي در 30 خرداد سال 60 بود كه به حكومت حجت شرعي و قانوني براي حذف قابل فهم و استناد براي برخورد با سازمان مجاهدين را داد و به نوعي تكرار آن را در 30 خرداد سال 88 مشاهده كرديم.
وي با اشاره به اينكه سردمداران جريان سبز به جاي طي مسير قانوني اقدام به اردوكشي خياباني كردند و «به شكل قابل فهمي» با آنها برخورد شد، مي نويسد: با اتخاذ رويكرد تحريم انتخابات از سوي اين جريان، به نوعي مي توان تكرار تاريخ را مشاهده كرد. بر اين مبنا، رويكرد تحريم انتخابات را مي توان اشتباه استراتژيك اصلاح طلبان ناميد كه اين امكان را فراهم آوردند تا تجربه سال 58 تكرار شود؛ زماني كه سازمان تحت امر مسعود رجوي رفراندوم قانون اساسي جمهوري اسلامي را تحريم كرد و در فرداي انتخابات رياست جمهوري اين امكان را به حاميان حكومت داد تا با شعار «كسي كه راي نداده حق نظر نداره» مانع از شركت كانديداي آن سازمان در انتخابات رياست جمهوري شوند. اكنون نيز حاكميت با كمترين هزينه ضمن اتكا بر حضور مردم در انتخابات دست هاي خود را به نشانه پيروزي تكان دهد.
بعد از آنهمه شعار دموكراتيك رفته ايم زير بليت آل سعود
واقعا چرا عربستان بايد حامي مالي برخي نشست هاي اپوزيسيون در خارج كشور باشد؟
سايت ضدانقلابي در حالي به طرح اين پرسش پرداخت كه چند ماه پيش كساني چون عليرضا نوري زاده نشستي مخفيانه را با بودجه رژيم سعودي و همكاري استخبارات عربستان ترتيب دادند. خودنويس سپس برگزاري نشست اخير برخي عناصر اپوزيسيون در استكهلم را باعث تشكر حسابي! توصيف كرد و در عين حال نوشت: خيلي راحت براي كساني كه ابر و باد و ماه و خورشيد و فلك را به هم مي دوزند تا ناني به كف آرند و به غفلت نخورند، عرض كنم كه «گير» دادن ما به كنفرانس استكهلم تنها يك دليل داشت؛ «پنهان كاري».
اگر كنفرانسي اسمش «اتحاد براي دموكراسي» باشد و قبل از آن حرف هايي براي «آلترناتيوسازي» و «جمع شدن دور يك فرد» [رضا ربع پهلوي] ميان برخي برگزاركنندگان و شركت كنندگان مطرح شده باشد، احتمال اينكه به گوش امثال ما هم رسيده باشد، كم نيست! كنفرانسي كه براي ايجاد دموكراسي برگزار شود، احتمالا نبايد با «پنهان كاري» همراه باشد! شايد خيلي ها برگزاري كنفرانسي درباره ايران را با هزينه سوئدي ها زير سوال ببرند، اتفاقا من يكي به هيچ عنوان چنين نخواهم كرد! اگر يك بنياد سوئدي (و نه دولت هاي ديگر!) باني برپايي بوده باشند، يك تشكر حسابي هم بايد از آنان كرد. لااقل ديگر در مورد اين نشست، كسي نمي گفت كه «عربستان سعودي» حامي مالي آن است! واقعا چرا عربستان؟ من كه نمي دانم! اما انتقادهاي ما چه بود؟ نامعلوم بودن كميته برگزاري و نحوه دعوت از اعضاي اپوزيسيون.
نويسنده البته تعمداً به اين واقعيت اشاره نكرد كه باني هر دو نشست در لندن و سوئد عناصر سلطنت طلب و بدنامي چون عليرضا نوري زاده و شهريار آهي و ... بوده اند. در نشست سوئد همچنين برخي سركردگان گروهك هاي تروريستي نظير كومله مشاركت داشته اند.
خودنويس در همين حال از نشست مشابهي در واشنگتن و در ارديبهشت ماه خبر داده و بانيان آن را «مهران براتي، محمد تهوري، فاطمه حقيقت جو، نيره توحيدي، اميرحسين گنج بخش، كورش صحتي، فرخ زندي و آرام حسامي» معرفي كرده است.
براي اينكه سوژه كيهان نشويد صورت مسئله را پاك كنيد!
انتشار خبر ويژه اي به نقل از سايت ضدانقلابي «روزنت» و اعتراض محافل اپوزيسيون به عواقب روحيه خراب كن چنين اقدامي اين پايگاه اينترنتي را به صرافت انداخت تا نوشته قبلي خود را رفع و رجوع كند.
نويسنده روزنت با اشاره به خبر ويژه كيهان با عنوان «چرا رجز بخوانيم؟ 25 بهمن گند زديم» مي نويسد: اين خبر با تيتر در صفحه اول كيهان آمد؛ جايي كه نويسنده اي در نظر و عمل ربطي به كيهان ندارد اما به هم مي رسند.
وي با اشاره به پا گرفتن بحث هاي وسيع درباره توهم جنبش به خاطر شلوغ بازي هاي مجازي مي نويسد: از طنز روزگار است كه اين بحث ها چند ماه قبل و پس از انتشار مقاله اي تك صفحه اي كه نويسنده اش خبرنگار سرويس سياسي روزنامه واشنگتن پست بود پا گرفت. مقاله اي كه به طرز غريبي به فاصله چند ساعت ترجمه و در حجم بالايي در جامعه فارسي زبان منتشر شد. در آن مقاله نويسنده پس از ارجاع به گفتگوي خود با چند فرد مجهول نتيجه مي گيرد كه استفاده از ابزاري مانند فيس بوك، جنبش سبز را از فضاي حقيقي به فضاي مجازي كشانده است.
نويسنده غربي يادشان مي رود مخالفاني كه فضاي مجازي تنبل شان كرده از يك دهه پيش در يكي از اولين شبكه هاي اجتماعي يعني اوركات بوده اند. نتيجه گيري غلط اين نويسنده توسط نويسندگان كيهان و برخي از دوستان ديگر نيز تكرار مي شود. با اين تفاوت كه سركوبگران كهنه كار كيهان هيچ گاه به خود جرات استفاده از اصطلاحاتي مانند «هنرمندان باسمه اي» را نمي دهند اما مخالف جوان ما چرا.
روزنت با اشاره به اين عبارت قبلي خود كه «در اين بلبشوي فيس بوكي علاوه بر نويسندگان، انديشمندان و هنرمندان باسمه اي، مبارزان پيزوري بسياري پرورش يافته اند كه متأسفانه گاه از سوي گروه هاي سياسي مورد مشورت هم قرار مي گيرند و از برهم كنش ندانم كاري ها شكست هاي متوالي را رقم مي زنند» تصريح مي كند: اين خشم در نهايت به ضد خود آنهايي كه در اين روزگار برزخي جايي براي نشر جز فضاي مجازي ندارند، عمل خواهد كرد.
نويسنده انتشار متن هايي از اين قبيل را باعث سرخوردگي مضاعف خوانده و آورده است: نتيجه روشن است؛ تبديل به سوژه و تيتر كيهان و چكاندن انگشتان در خشاب شكارچي بي رحمي كه براي فشار ماشه سلاحي كه مغز همسنگرانش را نشانه گرفته، ترديدي به خود راه نمي دهد.
روزنت با همه مقدمه چيني ها، پاسخي به استدلال هاي ارائه شده در مطلب قبلي ارائه نكرده است. در مقاله روزنت آمده بود «جدا از برخي لغزخواني ها براي 25 بهمن كه البته در كار سياسي، گاهي، براي حفظ روحيه ضروري است، كاهش توانايي هاي جنبش به ويژه در حضور خياباني داغ تر از آن است كه نيازمند فرآيند اثباتي پيچيده اي باشد. نمي توان تنها با چند جمله رمانتيك و سطحي كه واژه سبز در آنها برجسته شود، افراد را براي پياده روي يا سوت سبز كشيدن به خيابان كشاند! عملكرد شوراي هماهنگي مخالفان را دوشقه كرده است. فعالان سياسي خارج كشور بسيار ديده شده كه دچار بزرگ بيني و توهم نسبت به ميزان اثرگذاري فعاليت هاي خود مي شوند. في المثل برگزاري يادبودها و تجمعات در شهرهاي خارجي بسيار خوب است اما با تمام احترام به آنها واقعيت اين است كه گاه تعداد كساني كه از برنامه ها و اخبار باخبر مي شوند از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمي كند. جالب اين است كه بحث و جدل و دعواهاي جدي كه بر سر اين برنامه ها ميان گروه هاي بسيار كوچك، وب سايت ها و يا ميان اشخاص در فضاي مجازي درمي گيرد، مايه شرمساري است... استقبال مجازي قابل توجهي كه از اين حركات ناراحت كننده و گاه حتي خنده آور به عمل مي آيد تلنگري است به توده مبارزين قلابي و اينكه مفهوم مبارزه اساساً در حال كشيده شدن به ابتذال است. در اين بلبشوي فيس بوكي علاوه بر نويسندگان و هنرمندان باسمه اي، مبارزان پيزوري بسيار پرورش يافته اند...».
اكنون سؤال اين است كه آيا اين حقايق مجازي! قابل كتمان و انكار است و آيا خلاف اين واقعيت ها نوشتن مشكل كاريكاتوريست هاي جنبش! در ميان اپوزيسيون براي نمايش جنبش را حل مي كند؟!
معترضان خطاب به نتانياهو: خفه شو!
معترضان در سخنان ضد ايراني نخست وزير رژيم اسرائيل مبني بر اين كه ايران در پي كنترل ذخاير انرژي خليج فارس است، اختلال ايجاد كردند.
شبكه 2 تلويزيون اسرائيل گزارش داد، سخنراني نتانياهو روز سه شنبه (9 اسفند، 28 فوريه) در كنفرانسي در بيت المقدس پيرامون رشد اقتصادي بدون ضرر براي محيط زيست چندين بار توسط معترضاني كه عليه لفاظي هاي جنگ طلبانه وي عليه ايران تظاهرات كرده بودند، مختل شد.
وي در اين سخنراني گفت: «همه بايد بدانند كه اگر ما امروز نگران افزايش قيمت نفت هستيم، در صورتي كه ايران كنترل مراكز انرژي در خاورميانه را در دست گيرد، بسيار بيشتر نگران خواهيم شد.»
نخست وزير رژيم اسرائيل افزود: «(در اين صورت) ايران قادر خواهد بود قيمت نفت را بسيار بيشتر افزايش دهد و با انجام اين كار اقتصاد جهان را خفه كند.»
ظاهرا پليس حاضر در مراسم معترضان را متفرق كرده اما نتانياهو ادامه سخنان خود را به مصلحت نديده است. مقام هاي اسرائيلي مي گويند از اين كه موج حمايت از ايران به داخل سرزمين هاي اشغالي و سالن هاي سخنراني مقام هاي اين رژيم نيز كشيده شده شوك زده هستند.
نان تحريم را خارجي ها سر سفره ما گذاشتند
موج پشيماني از در پيش گرفته شدن استراتژي تحريم انتخابات در اردوگاه فتنه در حال فراگير شدن است.
اطلاعات دريافتي نشان مي دهد محافل دروني جريان فتنه دو روز مانده به موعد انتخابات مجلس دچار به هم ريختگي شديدي شده و اعضاي اين جريان دنبال راهي براي خروج از بن بستي مي گردند كه در آن گرفتار شده اند.
اطلاعات موجود نشان مي دهد يكي از سران فتنه اخيرا با اذعان به اينكه «تحريم ناني بود كه خارجي ها در سفره ما گذاشتند»، به اين موضوع كه جريان فتنه راهبردهاي خود را از خارج از كشور دريافت مي كند اعتراف كرده و در عين حال جريان اصلاحات را بازنده اصلي اين بازي خوانده است.
همچنين گزارش هاي دريافتي نشان مي دهد جريان فتنه كه تا يك ماه قبل پيش بيني مي كرد مشاركت در انتخابات بيش از 20 درصد نخواهد بود اكنون اذعان مي كند كه درصد مشاركت حداقل 55 درصد خواهد بود و نظام پس از انتخابات به آساني مي تواند استدلال كند كه وزن اجتماعي اصلاح طلبان و فتنه گران بسيار ناچيز بوده است.
آخرين گزارش ها نشان مي دهد فتنه گران هنوز راهي براي خروج از اين بن بست نيافته اند.
نمي آييم، خبرش را فردا در كيهان مي خوانيم!
اخبار رسيده حاكي از آن است كه آمريكايي ها با پيش بيني مشاركت بالاي مردم در انتخابات روز جمعه تصميم دارند دقيقاً در همين روز (12 اسفند) يك كنفرانس با حضور طيف هاي مختلف ضد انقلاب فراري در واشنگتن تشكيل بدهند.
براساس اين گزارش دولت آمريكا تصميم دارد اين همايش را كه «كنفرانس گذار به دموكراسي» ناميده شده در محيطي كاملاً پنهان برگزار كند و در آن از سرخوردگي اپوزيسيون در اثر مشاهده حضور گسترده مردم در انتخابات جلوگيري نمايد و هم نوعي تقسيم كار عملياتي بين آنها ايجاد كند. ظاهراً كنت تيمرمن كه سال ها مسئول بخش ايران سازمان سيا بوده و هم اكنون عضو بنياد دفاع از دموكراسي است برنامه ريز اصلي اين كنفرانس است و جمعي از اصلاح طلبان روزمزد گريخته به آمريكا و اروپا پادويي آن را برعهده دارند.
يك نكته مهم درباره اين كنفرانس آن است كه در آن عناصري به نمايندگي از سران داخلي فتنه هم حضور دارند. همچنين اسرائيل نماينده اي ويژه به اين كنفرانس اعزام كرده است كه هدف اصلي وي هماهنگ كردن بخش هاي تروريستي اين جلسه با بخش هاي به اصطلاح سياسي آن است.
گفتني است برخي از مدعوين به اين همايش با استدلال كه «نفوذي هاي جمهوري اسلامي زودتر از ما در سالن همايش خواهند بود» از پذيرفتن دعوت به حضور در اين كنفرانس خودداري كرده و در مقابل اصرار دعوت كننده كه بايد در جريان جلسه قرار بگيرند، گفته اند، «نفوذي هاي رژيم خبرش را به كيهان مي دهند و ما فردا اخبار و متن كامل جلسه را در كيهان مي خوانيم»!
بي بي سي: تحريم انتخابات ادامه كار رجوي بود
همكار سابق نشريات زنجيره اي تأكيد كرد هرچه انقلاب اسلامي مانند گلوله برف در حال حركت رو به بزرگ شدن است، جنبش سبز برعكس آب و محو شد.
داريوش سجادي در اين تحليل كه توسط سايت بي بي سي فارسي منتشر شده، مي نويسد: هر اندازه مسير تحولات انقلاب اسلامي در سال 57 مشابه گلوله برفي بود كه با يك تظاهرات اعتراضي و محدود در فيضيه در 19 دي ماه سال 56 آغاز شد و به سرعت اوج گرفت و در كمتر از يك سال مبدل به تظاهرات ميليوني شد، در تحولات موسوم به جنبش سبز مشاهده شد اين حركت به تدريج تا 9 دي تقليل يافت و محو شد. در اين قرينه بيني معكوس، شاهد يك هم زماني و هم فرجامي هم مي باشيم و آن اعلام نبرد مسلحانه سازمان تحت امر مسعود رجوي با نظام جمهوري اسلامي در 30 خرداد سال 60 بود كه به حكومت حجت شرعي و قانوني براي حذف قابل فهم و استناد براي برخورد با سازمان مجاهدين را داد و به نوعي تكرار آن را در 30 خرداد سال 88 مشاهده كرديم.
وي با اشاره به اينكه سردمداران جريان سبز به جاي طي مسير قانوني اقدام به اردوكشي خياباني كردند و «به شكل قابل فهمي» با آنها برخورد شد، مي نويسد: با اتخاذ رويكرد تحريم انتخابات از سوي اين جريان، به نوعي مي توان تكرار تاريخ را مشاهده كرد. بر اين مبنا، رويكرد تحريم انتخابات را مي توان اشتباه استراتژيك اصلاح طلبان ناميد كه اين امكان را فراهم آوردند تا تجربه سال 58 تكرار شود؛ زماني كه سازمان تحت امر مسعود رجوي رفراندوم قانون اساسي جمهوري اسلامي را تحريم كرد و در فرداي انتخابات رياست جمهوري اين امكان را به حاميان حكومت داد تا با شعار «كسي كه راي نداده حق نظر نداره» مانع از شركت كانديداي آن سازمان در انتخابات رياست جمهوري شوند. اكنون نيز حاكميت با كمترين هزينه ضمن اتكا بر حضور مردم در انتخابات دست هاي خود را به نشانه پيروزي تكان دهد.
بعد از آنهمه شعار دموكراتيك رفته ايم زير بليت آل سعود
واقعا چرا عربستان بايد حامي مالي برخي نشست هاي اپوزيسيون در خارج كشور باشد؟
سايت ضدانقلابي در حالي به طرح اين پرسش پرداخت كه چند ماه پيش كساني چون عليرضا نوري زاده نشستي مخفيانه را با بودجه رژيم سعودي و همكاري استخبارات عربستان ترتيب دادند. خودنويس سپس برگزاري نشست اخير برخي عناصر اپوزيسيون در استكهلم را باعث تشكر حسابي! توصيف كرد و در عين حال نوشت: خيلي راحت براي كساني كه ابر و باد و ماه و خورشيد و فلك را به هم مي دوزند تا ناني به كف آرند و به غفلت نخورند، عرض كنم كه «گير» دادن ما به كنفرانس استكهلم تنها يك دليل داشت؛ «پنهان كاري».
اگر كنفرانسي اسمش «اتحاد براي دموكراسي» باشد و قبل از آن حرف هايي براي «آلترناتيوسازي» و «جمع شدن دور يك فرد» [رضا ربع پهلوي] ميان برخي برگزاركنندگان و شركت كنندگان مطرح شده باشد، احتمال اينكه به گوش امثال ما هم رسيده باشد، كم نيست! كنفرانسي كه براي ايجاد دموكراسي برگزار شود، احتمالا نبايد با «پنهان كاري» همراه باشد! شايد خيلي ها برگزاري كنفرانسي درباره ايران را با هزينه سوئدي ها زير سوال ببرند، اتفاقا من يكي به هيچ عنوان چنين نخواهم كرد! اگر يك بنياد سوئدي (و نه دولت هاي ديگر!) باني برپايي بوده باشند، يك تشكر حسابي هم بايد از آنان كرد. لااقل ديگر در مورد اين نشست، كسي نمي گفت كه «عربستان سعودي» حامي مالي آن است! واقعا چرا عربستان؟ من كه نمي دانم! اما انتقادهاي ما چه بود؟ نامعلوم بودن كميته برگزاري و نحوه دعوت از اعضاي اپوزيسيون.
نويسنده البته تعمداً به اين واقعيت اشاره نكرد كه باني هر دو نشست در لندن و سوئد عناصر سلطنت طلب و بدنامي چون عليرضا نوري زاده و شهريار آهي و ... بوده اند. در نشست سوئد همچنين برخي سركردگان گروهك هاي تروريستي نظير كومله مشاركت داشته اند.
خودنويس در همين حال از نشست مشابهي در واشنگتن و در ارديبهشت ماه خبر داده و بانيان آن را «مهران براتي، محمد تهوري، فاطمه حقيقت جو، نيره توحيدي، اميرحسين گنج بخش، كورش صحتي، فرخ زندي و آرام حسامي» معرفي كرده است.