حسین شیخ الاسلام که هم اکنون مشاور امور بین الملل رئیس مجلس است این روزها خود را نامزد مستقل حضور در مجلس نهم معرفی کرده است، در گفت و گویی صریح درباره مسائل مختلفی همچون انتخابات مجلس نهم، مسائل سوریه و وضعیت فعلی سیاست خارجی ایران سخن گفت.

به گزارش مشرق، شیخ الاسلام که یکی از دانشجویان پیرو خط امام (ره) بود در تسخیر لانه جاسوسی امریکا نقش آفرینی کرد، 17 سال قائم مقامی و معاونت وزارت امور خارجه (با احکام شهید رجایی، مهندس موسوی، علی اکبر ولایتی و منوچهر متکی)، پنج سال سفیر در سوریه (با حکم سیدمحمد خاتمی) و چهار سال نمایندگی مردم تهران در مجلس هفتم را در کارنامه دارد.

شیخ الاسلام در این گفت وگو شرایط داخلی سوریه و رابطه دیپلماسی ایران با این کشور را به طور کامل تشریح می کند. وی که در سال 82 عنوان موفق ترین سفیر اقتصادی و همچنین مدیر نمونه منتخب جشنواره شهید رجایی به خاطر سفارت موفق در دمشق را کسب کرده است نظرات صریحی درباره سیاست خارجی دولت دارد.
مشروح گفت و گوی خبرآنلاین با حسین شیخ الاسلام در ادامه می آید:
 
آقای شیخ الاسلام! تجربه شما در حوزه دیپلماسی باعث شده که شناخت خوبی از دشمنان ایران داشته باشید. به نظر شما دشمنان انقلاب اسلامی برای تاثیر در این انتخابات چگونه عمل می کنند؟
.... در مقابل گفتمان به اصطلاح صلح محور ولی در واقع زور محور قدرتهای بزرگ که از جنگ جهانی دوم از طریق سازمان ملل بر جهان تحمیل شد ، جمهوری اسلامی ایران گفتمان عدالت محور یا صلح عدالت طلب را با رویکرد حمایت از مستضعفین جهان مطرح نمود. در این بحث که چرا الان یعنی در شرایط انتخابات که از شرایط تعیین کننده برخوردار است برنامه های دشمنان کشور شدت یافته، باید گفت آنها می دانند این اتفاق (انتخابات) روی کار آنها خیلی موثر است، پس روی آن متمرکز می شوند، این تمرکز می تواند تمرکز تبلیغاتی، خبری، سیاسی، اطلاعاتی و یا تمرکزی برای سناریو سازی بر اساس واقعیت های داخل ایران باشد، آنها می دانند که انتخابات مجلس ایران بسیار مهم است.
خاصیت انتخابات این است که جناح های مختلف با هم درباره راهبرد ها، سیاست ها و عملکردها بحث می کنند و اتفاق های گذشته و برنامه های آینده را به چالش می کشند و اگر انتخابات خوب و برنامه محور باشد چالش های حاصل آن برای برنامه ریزی مدیران بعدی مهم می شود.
این فرصت خوبی است که آنها ما را ارزیابی کنند، ممکن است با ماشین تبلیغاتی خود یک جناح را به شکل غیر مستقیم تقویت کنند و حتی ممکن است بر اساس شناختی که از ملت ایران دارند به آن جناح حمله کنند تا محبوبیت آن افزایش یابد این سیاستها بارها تکرار شده و چه بسا مجددا روی دهد اما نکته مهم هوشمندی جامعه ما است که در این زمینه اندک نیست.
 
شما گفتید دشمنان از دو الگو استفاده می کنند، یابر اساس شناخت از فرهنگ ایرانی که کسی که مورد ظلم قرار بگیرد روی ضد تبلیغ کار می کنند و یا اینکه در موضع حمایت بر می آیند؛ طیفی که مورد حمایت دشمنان هستند چه کسانی اند؟
بر اساس ارزیابی خودم می گویم؛ آنها با استقلال ما مخالف هستند؛ قبل از انقلاب شاه وابسته به آمریکا بود و از پول، خون، جان و همه امکانات ملت در جهت اهداف آمریکایی ها بهره برداری می شد؛ شاه ژاندارم منطقه بود و امنیت جریان و تولید نفت را بر اساس خواست آمریکا تامین می کرد و آمریکا بر این اساس (اداره جریان نفت) دنیا را اداره می کرد.
پس از سی سال آمریکایی ها آمدند در منطقه و پول، خون و جان دادند و اهداف مارا که براندازی صدام بود محقق کردند؛ صدام با ما هشت سال جنگید؛ آمریکایی ها این کار را انجام دادند بدون این که دستاورد ملموسی داشته باشند؛ یعنی با این قدرت استقلالی که در ایران و عراق پیدا شده بود نه تنها راه تحمیلی آنها را طی نشد بلکه با تکیه به قدرت ملت، روحیه دینی و استقلال طلبانه مردم عراق، با روشنی و درایت مرجعیت و هوشیاری نیروهای سیاسی اصیل و با سابقه عراق با همکاری خوب و همه جانبه سیاسی، اطلاعاتی، امنیتی و فنی قرارداد تثبیت آمریکایی ها را در عراق که، کاپیتولاسیون جزئی از آن بود را به قرارداد خروج آمریکایی ها از عراق تبدیل کردیم.
خیلی ها فکر می کنند نفت عراق در اختیار آمریکایی ها است ولی اینگونه نیست؛ امریکایی ها وقتی وارد عراق شدند نخستین جایی که رفتند کاخ صدام یا وزارت خارجه یا بانک مرکزی نبود بلکه مستقیما رفتند وزارت نفت. و در طول زمان این وزارتخانه را اداره کردند و به این وزارتخانه تحمیل کردند که در مناطق نفتی اکتشاف نشده و مناطقی که اکتشاف شده ولی استخراج نشده، قانون قراردادهای  مشارکت در تولید که مطابق میل آمریکا است، بنویسند و آن را به دولت تحمیل کردند؛ ولی مجلس عراق تا امروز به خاطر درایت مرجعیت و استقلال طلبی مردم عراق آنرا تصویب نکرده است.
یعنی اگرچه الان شرکت های امریکایی حضور قوی در عراق دارند، ولی نمی توانند قرارداد ببندند ، چون نمیدانند آینده قانون چه می شود .
یک مبارزه خیلی پیچیده را ما خوب اداره کردیم چراکه استقلالی فکر می کردیم؛ اولین خصیصه و اولین خصوصیت ملت ایران بعد از اسلامی بودنشان همین استقلالشان است.
 
هیچ شکی در آن نیست؛ همه استقلال طلب هستند؛ دقیقا مصداقی بفرمایید چه کسانی هستند.
بعضی گروه ها هستند که توجه به استقلال و ‌قدرت مندی ایران را در همه افعالشان می بینید؛ کسانی هستند که در نوع تفکراتشان، استقلال قبل از ارتباط با جهان مطرح می شود و عده ای هم هستند که به ارتباط با دنیا، بیشتر از استقلال اهمیت می دهند؛ این ها حاضرند مقداری از استقلال را صرف ارتباط کنند اگرچه که خود ارتباط یک اصل است و بعد از اصل وجود، مهم ترین اصل است و ناموس جهان به شمار می رود.
با این حال خاصیت استقلالی که یک خاصیت الهی است و جزء سرشت بشر است و هم اکنون هم در منطقه خیلی رشد کرده است، در این انتخابات هم خودش را نشان خواهد داد انشاءالله . در این گروه هایی که دسته بندی کردیم عده ای از عزیزان هستند که می توانیم در مجلس گذشته رفتارشان را بررسی کنیم که در رابطه با لوایح چگونه رای دادند.
به نظر من، یکی از ایرادهای مجلس کنونی که تا حدودی موضوع وکالت در آن را با آنچه که در شرع اسلامی آمده است ناهمخوانی دارد و ما باید آن را درست کنیم؛ وقتی در شرع اسلام، شخصی وکیل می شود باید حافظ منافع موکل باشد و یکی از نکات این است که موکل بداند وکیل چه می کند.قبلا که رای گیری با قیام و قعود بود با پخش فیلم یا عکس رای گیری، رای هر نماینده برای موکلش مشخص میشد ولی از زمانی که رای گیری الکترونیکی شده است نمی توان فهمید نماینده رای می دهد یا خیر و یا چه رایی می دهد، البته هیئت رئیسه می داند رای هر نماینده چیست ولی موکل از رای نماینده مطلع نمی شود. هیئت رئیسه اگر توجه خاصی به یک جهت داشته باشد می تواند ارزیابی کند، یعنی می تواند تشخیص دهد با کدام نماینده کار کند و نتیجه را شکل دهد.
راهکار مقابله با این موضوع هم ساده است و می توان نرم افزاری را طراحی و آن را به سایت مجلس متصل کرد و از طریق آن رای نماینده به طرح ها و لوایح مختلف را در اختیار مردم و رسانه ها قرار داد؛ این موضوع حتی در فعال کردن رای و جدی کردن نماینده ها بسیار مؤثر است و از این موضوع که برخی مواقع ممکن است عده از نماینده ها به نفع خودشان رای بدهند نه موکلشان نیز جلوگیری می کند.
 
برگردیم به موضوع استقلال که مطرح شد، به تیم های هسته ای قبلی این انتقاد وارد است که در مذاکرات بحث هایی را مطرح کردیم که نشان دهنده عزت اسلامی نبوده است؛ زمانی که دولت نهم و دهم روی کار آمدند این بحث مطرح شد که این دولت ها گفتمان قدرتمندی دارد و قرار است تمام ضعف های قبلی جلوگیری شود؛ اما در مقام عمل اتفاق های دیگری نیز رخ داد به نظر می رسد بین روحیه استقلال خواهی و روحیه افراطی گری و تند روی جاهایی خلاء شد و مشخص نشد آنجا دنبال استقلال خواهی هستیم یا دچار تند روی شده ایم، حتی برخی اصولگرایان مطرح کردند که هولوکاست پاس گل به امریکا و انگلیس بود و مقداری دشمنی ها را آشکار کردیم؛ ‌به نظر شما مرز بین استقلال خواهی و افراط و تند روی کجاست؟
بدون شک اعتدال و عقل و تدبیر در تمام امور بعد از توکل به خدا اصل و دستور الهی است؛ در ابتدا در موضوع اتمی دولت جناب آقای احمدی نژاد خوب شروع کرد اما فراموش نکنیم که این موضوع زیر سایه مَنویات رهبری بود؛ در عین این که تصمیم درستی بود و تمام سران قوا،‌ شورای امنیت و دولت جناب آقای خاتمی در این قضیه مشارکت داشتند ولی مشخص بود که رهبری این دستور را دادند و آخر دولت جناب آقای خاتمی و اول دولت جناب آقای احمدی نژاد همه خوب عمل کردند و راه ما باز شد.
این که چرا این قضیه ی چرخه سوخت مهم است را صحبت می کنیم؛ تمام تلاش استکبار این است که ما چرخه سوخت نداشته باشیم؛ دیدگاه صلح طلبان امریکایی این است زیرا ما  اقتدار آنها را شکستیم، آنها می فهمند که باید روزی مارا پایمال کنند؛ پایمال کردن ما بر اساس نیاز های ما رخ می دهد؛‌ آن ها می دانند نفت تمام شدنی است و ما می دانیم بهترین جایگزین نفت انرژی اتمی است؛‌ باید بدانیم که اعتیاد به مواد مخدر یک اعتیاد روانی است ولی اعتیاد به نفت یک اعتیاد واقعی است. انرژی یعنی حیات حرکت و زندگی. پس اعتیاد به انرژی از اعتیاد به مواد مخدر خطرناک تر است.
کشورهای بزرگ این گونه طراحی می کنند که وقتی انرژی ما تمام شد می توانند هر امتیازی را از ما بگیرند تا یک واحد انرژی به ما تحویل دهند؛ برای روزی که نفت تمام می شود اگر به چرخه سوخت رسیده باشیم و بتوانیم سوخت تولید کنیم، که این یک مسئله راهبردی است، ما پیروز شده ایم چون پس از آن دیگر یک موضوع تجاری است یعنی اگر تهیه سوخت از خارج ارزان تر باشد می خریم وگرنه تولید می کنیم ولی اگر توان تولید نداشته باشیم کسی به ما نمی فروشد؛ رهبری این موضوع را می دانستند و برای عزت نسل های آینده و شرافت ایران و انقلاب تاکید کردند به این جا برسیم، که الحمدلله رسیدیم.
 
این موضع همان دموکرات ها و جمهوری خواهان هستند؟
نه لزوما این طور نیست؛ عده ای در دنیا وجود دارند می گویند بر اساس نرم افزار باید کار کرد و عده ای می گویند سخت افزار هم نقش اساسی بازی می کند؛ البته چون سرمایه جمهوری خواهان بیشتر در سخت افزار است مثل نفت و اسلحه، بیشتر طرفدار بکارگیری سخت افزارند و در انتخابات نیز جمهوری خواهان بیشتر حرف استفاده از سخت افزار می زنند تا دموکرات ها. این که عده ای می گویند دنیا را ساختیم بر اساس این که برتری قدرت نظامی و بمب اتم را فقط خودمان داشته باشیم؛ و می گویند ایرانی ها که در 30 سال گذشته معادله سلاح متعارف را عکس کردند نباید به توان غنی سازی اورانیوم دست پیدا کنند؛ ولی در 4-5 سال اخیر معادله تهدید با سلاح متعارف در منطقه برعکس شده است؛ صهیونیست ها بر این باور هستند که اگر ایران به آستانه تولید سلاح اتمی برسد معادله قدرت در منطقه کلا عوض می شود و برتری اتمی اسرائیل از بین می رود و دیگر از دید استکبار دلیلی برای وجود اسرائیل باقی نمی ماند. البته این علی رغم این است که جمهوری اسلامی در عالی ترین سطح یعنی مقام معظم رهبری تاکید فرمودند که سلاح کشتار جمعی و اتمی در راهبرد دفاعی ایران هیچ جایگاهی ندارد.
 
ما در بعضی از بحث هایی که مطرح کردیم که استقلال طلبانه بوده گاهی دچار افراط شدیم؛ روابط ما با برخی کشورهای عرب منطقه در جریانات انرژی هسته ای تعاملی و توجیه گر نبوده است.
جناب آقای احمدی نژاد در این موضوع خوب شروع کرد؛ وی در ابتدا از دیپلماسی رسمی کشور برای به دست آوردن دل ملت های عرب و کشور های اسلامی و بعد اگر شد ملت های  دنیا هزینه کرد و اعتقاد داشت که ارزشش را دارد، اگرچه قسمتی از بدنه کارشناسی دیپلماسی با این کار موافق نبودند ولی این روش در بین خیلی از ملت ها جواب داد تا جایی که جناب آقای احمدی نژاد یکی از چهره های محبوب میان ملت های اسلامی گردید.
از یک طرف دیگر هم جناب آقای رئیس جمهور پیشتازی بی حد و حصری را بکار بردند و بدون یک سفر متقابل، 4 بار به عربستان سعودی سفر کرد؛ عربستان یک نظام قرون وسطی ایی است که مردم هیچ نقشی در آن ندارند اسم یک خانواده "سعودی" ،نام کشور است؛ کسی که در این خانواده متولد می شود دارای حقوق مادی و معنوی خاصی است، درواقع نژاد پرستی است ، یعنی کسی که از رحم این مادر یا صلب این پدر به دنیا می آید با دیگر شهروندان متفاوت است. سمت هایی در عربستان وجود دارد که تا عضو خانواده سعودی نباشی نمی توانی به آنها منصوب شوی حالا هرچقدر هم شایسته و با کفایت باشی مثلا وزیر امور خارجه عربستان بیش از 40 سال است که در این سمت باقی است.
 جناب رئیس جمهور 4 بار به روسای جمهوری امریکا نامه نوشت؛ آیا این کار بعد از پاسخ ندادن نامه اول صحیح بود ؟ این اواخر دعوت های مکرر به مذاکره چه معنایی داشت؟
 
افکار عمومی انتظار دارند از شما درباره سوریه سوال بپرسیم؛موضع ایران درباره سوریه - خارج از موضع اعتقادی ما - چه منقعتی از منافع ملی ما را پوشش می دهد؟ چرا ما و روسیه این جا کاملا هم پیمان هستیم؟ ضمن این که برخی کشورهای غربی شاید هم تمامشان درست در نقطه مقابل ما قرار دارند. این موضوع را در راستای همان موضوع قبلی ارزیابی می کنید یا خیر این موضوع کاملا متفاوت است؟
این موضوع به اهمیت منطقه که به اسم استعماری خاورمیانه مشخص شده است بر می گردد؛ اگر بخواهم از این منطقه سابقه ای بگویم، باید به گذشته برگردم. سال 1857 نخستین چاه نفت در پنسیلوانیا به تولید تجاری رسید؛ مدتی زمان برد تا به اهمیت این ماده حیاتی پی بردند؛ مدتی زمان برد تا مطالعات زمین شناسی، خاورمیانه را میزبان نفت اعلام کرد و آبراه های خاورمیانه، ممر انتقال نفت به مرکز صنعت دنیا شد. مطالعه ای روی منطقه صورت گرفت و دیدند جنس این مردم از جنس استکبار نیست و به همین دلیل تصمیم گرفتند از بدترین جنس خودشان در این منطقه حاکم کنند.
40 سال بعد در سال 1897 اولین کنگره صهیونیست ها در بازل سوئیس تشکیل شد و تصمیم گرفتند در سرزمینی به پهنایی از نیل تا فرات (2 خط آبی روی پرچم اسرائیل) حکومت یهودیان را مستقر نمایند . 20 سال بعد وزیر خارجه انگلیس (بالفور) طبق نامه رسمی تعهد کرد که ما حکومت یهودی را در سرزمین فلسطین برای شما راه اندازی می کنیم. سال 1921 نخستین قطعنامه در جامعه ملل تصویب شد که این کار باید صورت بگیرد؛ سال 1947 قطعنامه تقسیم در سازمان ملل تصویب و اسرائیل ایجاد شد ؛ استکبار مصمم بود این موجود نا مشروع را که بزرگترین ظلم تاریخ معاصر است بعنوان سمبل برتری و آقایی خود به ملت های منطقه تحمیل کند؛‌ اول با جنگ و قتل و جنایت و کشتار دست جمعی و ایجاد ترس و وحشت و آواره کردن صدها هزار فلسطینی مظلوم و بی دفاع و بعد با حفظ برتری قدرت نظامی این غده سرطانی را تثبیت نماید.
الان هم هرچه این حکومتهای پادشاهی عرب، پول بدهند و اسلحه بخرند سلاحی در سطح اسلحه ای که استکبار مجانی در اختیار اسرائیل قرار داده است به آنها نمی فروشد ، تا برتری نظامی اسرائیل حفظ شود .
پس از شکست اعراب در جنگ های سال های48 - 49، 67 و 73  با ارائه طرح های سازش یا به اصطلاح صلح، قصد داشت که این واقعیت را به مردم منطقه تحمیل نماید .آنها به درستی فهمیدند که مصر 50 درصد توانایی های عربها را در اختیار دارد و نقش او کلیدی است پس باید مصر را از اعراب جدا کرد . کیسینجر وزیر امور خارجه صهیونیست امریکا گفت :"عرب ها بدون مصر توان جنگیدن با اسرائیل را ندارد و بدون سوریه با اسرائیل صلح برقرار نمی شود" . یعنی اینکه اگر قرار است عرب ها با اسرائیل بجنگند باید مصر جزشان باشد و برای این که جنگ نشود تا فرصت برای طراحی سازش باشد باید روی مصر سرمایه گذاری کرد؛ جمال عبد الناصر اینگونه جنس خیانتکاری نداشت و ازاین رو، روی  سادات کار کردند و ناصر را مسموم کردند و به قتل رساندند و قرارداد کمپ دیوید را که یک حاکمیت ناقص بر صحرای سینا در آن پذیرفته شده بود، را امضا کرد.
برخی دیگر از نوکران غرب مانند شاه اردن نیز بدون اینکه نیازی داشته باشد به این خیانت پیوست؛ اما کلید مسئله باقی ماند، یعنی آقای اسد زیربار فشارها نرفت و قرارداد سازش را امضا نکرد . پیروزی انقلاب اسلامی در ایران گشایشی بزرگ برای اسد ایجاد کرد.
اسد دید امام می فرمایند اسرائیل باید نابود شود پس کار با ایران را شروع کرد و در توطئه های استکباری و عربی علیه ایران مشارکت نکرد. مهم ترین این توطئه ها جنگ بود که امریکایی ها طراحی و سران خائن و مستبد منطقه حمایت مالی و سیاسی کردند . صدام جاه‌طلب حمله را آغاز کرد. سیاست استکبار این بود که این جنگ، جنگ  تمام اعراب علیه فارس شود، اما حافط اسد از این موضوع حمایت نکرد و این توطئه شکست خورد. اسد در آموزش و تربیت حزب الله پشتیبان ایران بود و زمانی که اسرائیلی ها بیروت را اشغال کردند اسد با ارائه امکانات مقاومت فلسطینی را از لبنان به داخل سوریه منتقل کرد. بعد هم رابطه استراتژیکی با ایران برقرار کرد و راهبرد مقاومت طراحی شده ایران را پذیرفت و همراهی نمود.
حافظ اسد در قبول سازش با اسرائیل متحمل فشار های زیادی شد؛ در این فشارها ولیعهد وقت عربستان خیانت بزرگی را با ارائه طرح سازش که به طور غیر مستقیم به وجود اسرائیل اعتراف می کرد مرتکب شد.  حضرت امام (ره) برخورد سختی با فهد و طرح او کردند.
سال اول زمانی که طرح فهد در کنفرانس سران عرب مطرح شد، اسد حضور پیدا نکرد و طرح شکست خورد چرا که تمام کشورها به جز سوریه سازش کرده بودند. این موضوع باعث شد تا عربستان در سال 1982 از مشکل پدید آمده در شهر حما (شورش مسلحانه معارضان سوریه) علیه اسد سوء استفاده کند اگرچه اسد شهر را کوبید اما فهمید که اگر در کنفرانس حاضر نشود مشکلات داخلی ایجاد می شود ، در کنفرانس دوم که در فاس مراکش برگزار شد اسد شرکت کرد و طرح فهد متاسفانه تصویب شد.ولی اسد بازی کرد و طرح را اجرا نکرد تا سال 1999 در زمان بیل کلینتون که بنده در همان دوره در سوریه سفیر بودم؛ باحضور فاروق الشرع، خانم آلبرایت، آقای کلینتون و باراک جلسه ای در واشنگتن برگزار شد؛ مشخص گردید که حزب بعث به مذاکرات چراغ سبز نشان داده است. رفتم پیش فاروق الشرع و گفتم ما با هم هم پیمان هستیم، گفت هرچه می خواهید بپرسید، به او گفتم آقای فاروق به دریاچه می رسید؟ - (جهت اطلاع: اهمیت جولان در دریاچه طبریا است که درصد زیادی از آب شرب فلسطین اشغالی را تامین می کند) - او گفت هم می رسیم هم نمی رسیم، یعنی به 9 متری دریاچه می رسیم، از آب استفاده می کنیم و تفریح می کنیم. گفتم آیا در تصمیم گیری حقوقی آب شریک هستید؟ گفت: خیر.
کلینتون در سال 1999خواست با اسد دیدار داشته باشد؛ اسد در کل 3 بار با روسای جمهور امریکا ملاقات کرده بود که هیچ کدام در امریکا نبود؛ اسد هیچ گاه به آمریکا و حتی سازمان ملل نرفت.
 
این موضوع علت خاصی داشت؟
خیر؛ اسد آدم خاص و مستقلی بود؛ برای ملاقات با کلینتون به ژنو رفت در آنجا کلینتون درباره دریاچه طبریا اصرار می کند و اسد می گوید من در سال 67 در جولان افسر بوده ام و ما کنار دریاچه بودیم؛ کلینتون میگوید میدانیم شما کنار دریاچه بوده اید اما صلح مهم است و اسرائیل نمی تواند بدون داشتن قطعی این آب صلح کند، شما از این آب گذشت کنید، من در عوض آن، آبی از فرات به شما می دهم که در طول سوریه استفاده کنید.یعنی به نظامیان ترک دستور می دهیم که حق آب شما را در فرات مطابق آب دریاچه طبریا افزایش دهند ، اسد نمی پذیرد.
کلینتون می گوید ما از نظر اقتصادی کشور قدرت مندی هستیم  و ما به شما در ساخت اقتصاد سوریه کمک می کنیم؛ اسد می گوید: خاک یک کشور برای خرید و فروش نیست؛ وقتی کلینتون اصرار بیشتر می کند، اسد به کلینتون می گوید سنی از من گذشته، خرفت شده ام و از الان کر هم شدم و در نهایت به تعامل نمی رسند و اسد به سوریه باز می گردد.
‌زمانی که به سوریه رفتم دو مسئله اصلی در برابر ما قرار داشت اول اگر سوریه صلح را امضا کند چه می شود و دوم اگر اسد به رحمت خدا برود چه می شود. پس از درگذشت اسد و سرکار آمدن پسرش بشار، اقدام و موضع بشار اسد برای ایران از  اهمیت بالایی برخوردار بود؛ البته قرار نبود بشار رئیس جمهور شود و قرار بود باسل اسد رئیس جمهوری سوریه باشد اما وی درگذشت؛ باسل شخصیت خاصی بود و آدم خوشنام و جوانمردی بود. قبل از ریاست جمهوری، بشار اسد چهار بار خواست با من مذاکره کند؛ هر بار مفصل درباره موضوع خاصی صحبت می کردیم و در حال آموختن کار بود؛ البته خدام با رئیس جمهور شدن بشار مخالف بود.
 
خدام ادعای ریاست جمهوری داشت؟
بله؛ اما آدم خوبی نبود، او و خانواده اش متهم به فساد مالی بودند. خدام در جلسه ای به بنده گفت شما با عراق در جنگ هستید و به افغانستان چی کار دارید؟ بنده هم بر اساس موضع حضرت امام(ره) درباره افغانستان با خدام بحث کردم و منجر به مشاجره جدی شد. تمام مذاکراتی که انجام می گرفت به اطلاع اسد می رسید؛ اسد در ملاقات خصوصی به بنده گفت ناراحت نباش خدام خدا را هم قبول ندارد.
بشار اسد در نطق قسم رئیس جمهوری در پارلمان سوریه که از طریق رسانه پخش می شد با اضافه کردن جمله ای ما را متوجه کرد که خط مقاومت در منطقه می تواند به او تکیه کند. بشار در نطق خود گفت: می گویند صلح مهم است، من هم تایید می کنم، اگر صلح مهم است چرا 9 متر از این سمت دریاچه؟ 9 متر از آن سمت دریاچه آنها عقب نشینی کنند.
 
بحران سوریه از کجاست؟
مشکل میان دو خط مقاومت و استکبار است؛ خط استکبار امریکا، اسرائیل و مستبدین عرب هستند و خط مقاومت ایران،‌سوریه، حماس و ملت های به پا خواسته منطقه هستند؛ این دو خط با هم در یک جنگ همه جانبه در تقابل هستند.
سوریه نقطه کلیدی این جنگ است؛ پس از شروع جریانات اخیر، سفیر سوریه در واشنگتن را به وزارت خارجه فراخواندند و گفتند ما با شما سه مسئله داریم که اگر برطرف شود مشکلی باقی نمی ماند؛ نخستین مسئله خروج نیروهای مقاومت از سوریه است؛ دومین موضوع حمایت نکردن از حزب الله و سوم اینکه رابطه با ایران را متعادل کنید.
ما به بشار گفتیم که اگر قرار است امتیاز بدهید چرا به غرب امتیاز می دهید؟ امتیاز را به ملت خود بدهید و اصلاحات را انجام دهید اما مکانیزم اجرای این موضوع را به تاخیر انداخت.
معارضان سوریه 5 گروه و مجموعه هستند؛ مجموعه اول هیئت هماهنگی ملی است که مرکب از برخی گروه های چپ و قومی – عربی منتقد دولت سوریه می باشند که نماینده آنها در خارج هیثم مناع و در داخل حسن عبدالعظیم اسماعیل است؛ دسته دوم از آنها کردهای سوریه هستند که معارضه آنها بیشتر برای امتیاز گرفتن می باشد و نزدیک مرز عراق و ترکیه مستقر هستند؛ دسته سوم اخوان المسلمین است، این ها مانند اخوان مصر دارای موسسات اجتماعی قدرت مندی نیستند اما می توان آنها را قوی ترین گروه معارضه محسوب نمود ؛ زمانی که بشار پشت قضیه غزه ایستاد اخوان المسلمین بیانیه صادر کردند مبنی بر اینکه با عزت آفریدن بشار برای مسلمین و قضیه فلسطین اولین قضیه اسلام ، فعلا مشکلات خود با حکومت سوریه را منجمد می نماییم.اخوان موتور محرکه شورای ملی انتقالی در تاسیس و فعالیت های آن می باشد ،گرچه نیروهای مختلفی را نیز این شورا جذب نموده است.ریاست این شورا با برهان غلیون که یک چهره روشنفکری است می باشد . این شورا تحت تاثیر و پشتیبانی های منطقه ای و غربی است. نوع چهارم معارضان خارج از سوریه هستند و خدام ، رفعت اسد و حکمت شهابی جزء این مجموعه می باشند و این ها پایگاه قابل توجهی در  داخل سوریه ندارند ؛ نوع پنجم معارضان سوریه سلفیان هستند که با عربستان و قطر مرتبط هستند و در واقع اصل این ها را امریکایی ها هدایت می نمایند .آمریکا در طول اشغال افغانستان توسط شوروی این گروه ها را ایجاد کرد وارتباط خود را با آنها قطع نکرده است، ممکن است  گاهی وقت ها تمرد داشتند اما امریکا غیر مستقیم و نامحسوس روی اکثر تصمیمات آنها موثر است؛ سلفیان علیه اسرائیل، اردن و عربستان مبارزه نکردند اما هم اکنون در عراق و در سوریه عملیات انجام می دهند.
استکبار اشتباه بزرگی مرتکب شد چرا که وقتی سلفی ها شعارهای تند دادند و گفتند "علوی فی تابوت، مسیحی فی بیروت" و انفجارها را آغاز کردند مردم نگران امنیت شدند.
 
بحران در کدام شهرهای سوریه است؟
شهرهایی که امریکایی ها و اسرائیلی ها و شاهان عرب  توانسته اند در آنها اسلحه وارد کنند شهرهای مرزی است؛ سعد حریری با حمایت عربستانی ها از مرز شمال لبنان به شهر حمص اسلحه وارد می کند؛ ترک ها از جسرالشغور اسلحه وارد می کنند؛از اردن اسرائیلی ها به درعا اسلحه وارد می کنند؛ از مرز عراق امریکایی ها به دیرالزور وارد می کردند. انفجارها در سوریه موجب شد تا مردم دمشق و حلب و شهرهای بزرگ را بیشتر به سمت بشار هدایت کرد؛ جالب اینجا است که اتحادیه عرب که مجموعه شاهان عرب است می گویند در سوریه باید دموکراسی باشد.خودشان گروه ناظر فرستادند ، وقتی گزارش هیئت نظارت مطابق میل آنها نشد آنرا رد کردند و رفتند به سازمان ملل.
 
چرا روسیه هم گام با ایران است؟
روسیه احساس می کند امریکا سرش را کلاه گذاشته است، سیاست امریکا این بود که روسیه را از معادله خاور میانه حذف کند تا حدودی موفق هم شد؛ البته موضوعات داخلی روسیه در این موضوع تاثیر دارد.پوتین می خواهد روحیه قدرتمندی قوم اسلاو را بازسازی کند. روسیه متوجه شد که اگر سوریه را از دست بدهد همه چیز را در خاورمیانه از دست داده است؛ این اشتباه بزرگ امریکایی ها بود که روسیه مجددا بعنوان یک عنصر موثر وارد خاورمیانه شد.
 
ممکن است اقدام های روسیه به مداخله نظامی بیانجامد؟
الان ناو جنگی روسیه در طرطوس لنگر انداخته و اسلحه های پیشرفته ضد هوایی و موشک سطح به دریا در اختیار سوریه گذاشته است.
 
نقشه خیلی جامعی از وضعیت سوریه ترسیم کردید؛ الان نامزد مجلس نهم هستید؛ چطور از جبهه پایداری خط خوردید؟
بنده قصد حضور در مجلس نهم را نداشتم؛ آقایان لاریجانی و باهنر خواستند که بنده در انتخابات باشم اما قبول نکردم اما با درخواست دوستان تصمیم گیر جبهه متحد در انتخابات شرکت کردم و حس کردم در فهرست جبهه متحد قرار دارم اگرچه علی رغم تلاش عزیزان طرفدار حضورم ، در فهرست قرار نگرفتم.
جبهه پایداری خیلی دنبال بنده بود؛ آقای محصولی شب قبل از روزی که فهرست آنها اعلام شد در دفتر حجت الاسلام والمسلمین آقا تهرانی خیلی محترمانه در یک جلسه دو نفره و یک ساعتی  تلاش کرد موافقت بنده را برای حضور در جبهه پایداری کسب نماید. در این جلسه با آقای محصولی به نتیجه نرسیدیم.
 
دلیل اصلی شما برای عدم حضور در فهرست جبهه پایداری تقابل اصولگرایان بود؟
بله ، یک دلیل آن همین بود.
 
الان به صورت مستقل هستید؟
22 بهمن متنی را در اختیار رسانه ها قرار دادم و ضمن تشکر و سپاس از همه عزیزانی که مرا برای حضور در فهرست ها دعوت نمودند اعلام داشتم که به صورت مستقل شرکت می کنم و از حضور در فهرست هائی که توجهات اعتقادی و سیاسی اینجانب را قبول دارند ، بدون پذیرفتن تعهدی، استقبال می کنم.یعنی پولی ندارم و موضع سیاسی ام را تغییر نمیدهم.البته مجلس جای کار جمعی است و بنده نیز تلاش خواهم کرد که با همکاری با نمایندگان هم فکر در مجلس موثرتر باشم اما قید و بند حزبی صرف را نخواهم پذیرفت.
 
تا الان برای حضور در لیستی پیشنهاد شده؟
بله؛فهرست های صدای ملت، ائتلاف اصولگرایان و برخی فهرست های دیگر مثل حامیان ولایت به بنده پیشنهاد داده اند؛ من بیشتر با هدف اهتمام به مسائل سیاست خارجی و قضیه فلسطین می خواهم در مجلس باشم، نه این که به امور دیگر رای نمی دهم ولی مشخصا در این ها آشنایی من بیشتر است؛ اگر بگویم درباره نان و آب مردم کاری می کنم دروغ گفته ام. البته این به معنای بی توجهی به مسائل مهم ملی مثل مسائل اقتصادی نیست کمااینکه اینجانب در مجلس هفتم عضو کمیسیون تلفیق بازنگری برنامه چهارم توسعه بودم و یا ریاست کارگروه نفت و گاز و انرژی کمیسیون اصل نود را به عهده داشتم که طراح و پیگیر حذف رانت پانصد میلیارد تومانی "مواد اولیه محصولات پتروشیمی" ، اقدامات در جهت بهینه سازی "قراردادهای بیع متقابل"،پیگیری و تاکید جدی بر ضرورت "طرح جامع انرژی کشور" ازجمله نتایج این کارگروه است. طراح و مشوق استفاده از نرم افزارهای "متن باز" جهت جلوگیری از انحصار بازار ایران توسط ماکروسافت،نامه تقدیمی به امضای تعدادی از نمایندگان به ریاست محترم جمهوری و تلاش و پیگیری برای گسترش شبکه حمل و نقل عمومی و قطار شهری تهران و حومه (مترو) که منجر به ایجاد ردیف مستقل و افزایش سقف اعتبارات آن در بودجه 1387 کل کشور گردید نیز از این موارد است.
 
شما یکی از نمایندگان مجلس هفتم بودید. در آن دوره در حوزه سیاست خارجی چه اقداماتی انجام دادید؟
بله، مهمترین آن طراحی، پیگیری و در نهایت تشکیل مجمع مجالس آسیایی که اولین مجمع عمومی آن برای تصویب اساسنامه در تهران برگزار شد و فعلا دبیرخانه ی آن نیز در تهران مستقر است. به عنوان نماینده ی منتخب از صحن مجلس در این مجمع، بازار یک پارچه‌ انرژی آسیا و معاهده دوستی کشورهای آسیایی را طراحی و پیگیری کردم که منجر به سازوکار مشخصی در این سازمان برای پیگیری این دو موضوع شد. تصویب طرح تصحیح قانون کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین و همچنین نماینده منتخب صحن در هیئت امنای دبیرخانه این کنفرانس و مشارکت جدی در برگزاری دوره های این کنفرانس در تهران را می توان نام ببرم. جناب دکتر لاریجانی، ریاست محترم مجلس هشتم، اینجانب را به عنوان دبیر پنجمین کنفرانس برگزید که اخیرا با سخنرانی افتتاحیه مقام معظم رهبری به صورت موفقیت آمیز و مؤثری در تهران برگزار گردید. باتوجه به سابقه و آشنایی با مسولین منطقه، ماموریت های مشخص خارجی ای توسط روئسای محترم مجلس هفتم و هشتم به اینجانب محول شده است.
 
مسائل سیاست خارجی مسائل بی اهمیتی نیست؛‌ اما مردم می پرسند فلسطین و سوریه و مقاومت چه اهمیتی دارد که  توجیه شوند برای این موضوع به شما رای دهند؟
مهم ترین موضوع در انتخابات شفافیت است. نمایندگی مجلس مشکل جدی دارد که مسئولیت های دیگر کمتر دارد؛ شهید رجایی من را از لانه جاسوسی می شناخت؛ حسن شهید رجایی این بود که می خواست بفهمد اسلام درباره تمام مسائل چه چیزی می گوید.
جلسه ای درباره سیاست خارجی اسلام در خدمت ایشان تشکیل می شد بنده را هم دعوت میکردند، در یکی از جلسات فرمودند یک حکم برای معاون وزیر خارجه بنویس و وقتی که حکم را برای شهید رجایی بردم خطاب به من فرمودند که می خواهم این حکم را برای شما صادر کنم؛ عرض کردم که من تجربه این کار را ندارم .ایشان فرمودند: مگر بنده برای نخست وزیری تجربه داشتم؟ عرض کردم من اعتقاد به استخاره دارم، اجازه بفرمایید استخاره کنم که ایشان فرمودند استخاره کن. در این مورد نزد مرحوم حجت الاسلام و المسلمین هاشمی نماینده خبرگان از اصفهان استخاره کردم؛جواب استخاره این بود که کار سختی است ولی آینده اش خوب است و بنده با اصرار شهید رجایی این حکم را گرفتم. یعنی خلاصه یک مقدار از مسئولیت های انتصاب من به این سمت گردن شهید رجایی بود. ولی در نمایندگی خیلی خطرناک است؛ تو خودت میروی و به مردم می گوئی من می توانم این کار را انجام بدهم و بیایید به من رای بدهید از این رو می گویم که بنده شاید در سیاست خارجی و مسئله فلسطین بتوانم در مجلس موثر باشم ولی انتظار بیشتری از بنده نداشته باشید.
 
تخصص شما در سیاست خارجی و موضوع فلسطین و مقاومت و سوریه است؛ این چه اهمیتی برای مردم دارد؟
حقیقت این است که فلسطین مهم ترین قضیه جهان و جهان اسلام است و در داخل ایران می تواند بزرگترین عامل وحدت در سیاست خارجی میان گروه های مذهبی، سیاسی و اجتماعی مختلف باشد. الان بیداری اسلامی مطرح است، فلسطین موتور انقلاب و بیداری اسلامی خواهد بود؛ از نظر دینی تمام مردم قرآن را قبول دارند؛ طبق آیه اول سوره اسرا اگرچه حضرت رسول در مسجدالحرام بوده است ولی وقتی قرار می شود بروند معراج شبانه منتقل می شوند به مسجد الاقصی و از آنجابه معراج میروند؛ پس این مسجد یک خاصیتی دارد که حتی مسجد الحرام ندارد و گویا که اتصال میان زمین و آسمان اینجا برقرار شده است و آیه تاکید دارد که نه تنها مسجد بلکه اطراف آن نیز مبارک است. طبق قانون اساسی ، پشتیبانی از مستضعفین و مظلومین وظیفه ما است.
 
بعضی ها می گویند پول ملت ایران در خارج از کشور هزینه می شود آخر هم می شوند بوسنی و هرزگوین؛ هیچکاری هم برای ما نمی کنند؛ ‌ما پول و خون می دهیم؛ زحمت و تحریم برای ما است؛ آقای هنیه می رود در بحرین با امیر این کشور فالوده می خورد؛ ملت این ها را می گویند. نظر شما چیست؟
حقیقت این است که امریکا، امنیت اسرائیل را جزء امنیت خودش تعریف کرده و اگر الان امریکا نمی تواند نطنز، فردو و پیش از راه اندازی نیروگاه بوشهر را بزند به این علت است که ما نیز می توانیم امنیت او را تهدید کنیم. وقتی حجت الاسلام و المسلمین سید حسن نصرالله دست رهبری را می بوسد یعنی چی؟ یعنی این که امکاناتی که در اختیار من است در اختیار این آقا است؛ اگرچه رهبری حزب الله در آخرین سخنانشان گفت اگر اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران حمله کند ، که بعید می دانم انجام بدهد، ایران از ما چیزی نخواهد خواست؛ ولی ما تصمیم می گیریم که از این توانایی چگونه استفاده شود؛بدین ترتیب تمام مسئولیت را او خود قبول کرد. این توانایی امنیت ملی مارا حفظ می کند؛ این تضمین می کند که امریکا و اسرائیل مارا بمباران نکنند.
 
این ضمانتی دارد؟
حتما؛ ضمانت این موضوع وجود مقاومت و امکانات آن است که در جنگ 33 روزه برتری خود را ثابت نمود و تا به امروز بر این امکانات به اعتراف خود صهیونیست ها افزوده شده است.
 
شما احساس کردید برای پیشبرد روابط با مقاومت، ‌سوریه و فلسطین خللی ایجاد شده که آمدید نامزد شدید؟
خیر؛ حقیقت این است که به دلیل درخواست عزیزان جبهه متحد نامزد شدم؛ اما کاری می توانم انجام دهم این است؛ جمهوری اسلامی واقعا درباره فلسطین کم نگذاشته است؛ ممکن است در زمان نمایندگی امکانات بیشتری بسیج کنم.امکانات مردمی بسیاری وجود دارد که مردم ، حاضرند در راه این هدف مقدس هزینه نمایند .
فرض کنید الان چقدر ایرانی حاضرند برای رفتن به قدس نام نویسی کنند؟ خیلی ها وجود دارند؛ اما شاید در صورت نماینده بودن بتوانم امکانات را بهتر بسیج کنم؛ در جهان اسلام هم خیلی از این امکانات است؛ این موجود خطرناک اسرائیل برای موجودیت همه ما خطر دارد؛‌البته در جلوگیری از پیشروی آنها موفق بوده ایم؛‌زمانی اسرائیل هر روز گسترش می یافت اما امروز مداوم در حال عقب نشینی است در حال کوچک شدن است و ما در کل در حال تقویت و پیشروی هستیم؛ این روند را با بسیج بیشتر امکانات می توان ادامه داد.
 
فکر می کنید اولین کاری که مجلس نهم باید در حوزه سیاست خارجی انجام بدهد که ساماندهی کند به این بخش چیست؟ قبول دارید وضعیت سیاست خارجی مقداری نا بسامان شده است؟
مجلس می تواند نقش بیشتری در سیاست خارجی داشته باشد؛‌کارهای مجلس می تواند تدوین نقشه راه برای موضوع های مهم سیاست خارجی باشد؛ البته این نقشه را نداریم؛ مجلس می تواند نقشه راه از میان رفتن غده سرطانی اسرائیل را تدوین کند.
از این که تحت تاثیر مسائل مقطعی سیاست خارجی نوسان پیدا کند باید جلوگیری کند.
 
برای این موضوع چه باید کرد؟
چندین راه است؛ سیاست های خیلی کلی تری را باید تعیین کرد و بر اساس آن سیاست ها بر اجرای سیاست خارجی و رفتار مسئولین  نظارت جدی و موثر تری اعمال نمود ؛ چه نیازی داشت رئیس جمهوری 4 بار به عربستان سفر کند؟ باید ارزیابی کند از سفر اول ببیند چه چیزی به دست آورده است که باید برای بار دوم سفر کند. چرا باید اشتباه بزرگی مثل عزل وزیر خارجه در سفر پیش بیاید و یا ....
 
چرا مجلس در این زمینه نظارت نکرد؟
سیستم نظارت بر سیاست خارجی تا حدودی وجود دارد؛ طبق قانون اساسی هر وزیر از جمله وزیر خارجه در مقابل مجلس پاسخ گو است. در مجلس می شود ملاک های بهتری برای انتخاب سفیران و عزل و نصب های دست اندرکاران سیاست های خارجی تدوین کرد؛ الان گاهی اوقات کسانی را که از سمتی بر می دارند و نمی دانند چه کاری انجام دهد آن شخص را سفیر می کنند. در صورتی که انتصاب سفرا بویژه برای کشورهای همسایه و مهم جهان باید بر اساس ارزیابی دقیق از توانایی ها انجام شود.
 
این ها در زندگی معیشتی و عمومی مردم موثر است؛ به طور طبیعی اگر یک سفیر عاقل، توانمند و با سابقه داشته باشیم و به یک کشور دوست یا دشمن بفرستیم اوضاع بهتر می شود؛ اگر این فرد بتواند فرهنگ و اقتصاد آن کشور را در راستای منافع ملی مدیریت کند به آب و نان مردم ربط پیدا می کند؛ چه ضرورتی دارد که مجلس در این اموری که به طور مستقیم به زندگی مردم ارتباطی ندارد ورود پیدا کند؟ به طور طبیعی ما اگر بتوانیم یک سفیر توانمند و آشنا به مسائل کشور چین را به این کشور بفرستیم بهتر از فرستادن سفیری است که در برابر تمامی نهادهای چین منفعل باشد و اجازه ورود هر کالایی به کشور را صادر کند. این موضوع را توضیح بفرمایید.
سیاست خارجی بسیار حساس است؛‌ زمانی ما کسی را نداشتیم و بنده پیشنهاد شهید رجایی را قبول کردم؛ تجربه ای که نسل ما  به دست آوردم برای ایران گران تمام شد چرا که با خطا کاری بدست آمد؛ شهید رجایی به بنده گفت شما برو و مذاکره الجزایر را برای آزادی گروگانها انجام بده؛ گفتم این کار را نمی توانیم انجام بدهیم.  آمریکایی ها برای لانه جاسوسی آمادگی نداشتند و ما گرفتیم و شد و هردو در زمین مساوی بازی کردیم؛ اما در این کار تمام قراردادها را آنها نوشته اند و تمام قراردادها به سود آنها است و ما حقوقدان قدرتمندی برای مذاکرده نداریم؛ گفتم این موضوع را یکجا حل کنیم؛ یعنی بگوییم 50 گروگان داریم و قرارداد ها بر اساس نظر ما حل و فصل شود.  دولت آن زمان می گفت ما دولت هستیم و نمی توانیم اینگونه رفتار کنیم و باید بر اساس قوانین بین المللی مسائل را بررسی کنیم ولی به نظر بنده قرارداد الجزایر به ضرر ما تمام شد، امریکایی ها تعداد زیادی وکیل داشتند و از پشتوانه قوی برخوردار بودند .
سفیر از طرف کل نظام به یک کشور اعزام می شود و اختیارات کامل دارد؛ سفیر از طرف کل نظام با آنها صحبت می کند و انتخاب سفیر باید خیلی دقیق باشد. ولی متاسفانه بعضی وقت ها وزیری یا استانداری که بیکار شده است سفیر می شود. الان اول انقلاب نیست و می شود تجربه سیاست خارجی داشت و سفیر شد. خداوند در سوریه فرصت خوبی برای من فراهم کرد که در ابعاد اقتصادی کار کنم. یک کارخانه سیمان، 10 سیلوی بتنی، بازسازی دو نیروگاه برق، صادرات اتومبیل های سمند و پراید و طرح کارخانه ی تجمیع این دو اتومبیل ایرانی و موفقیت شرکت های ایرانی در بسیاری از مناقصه های آب، برق، راه و ساختمان و حل مشکل بدهی یک میلیارد دلاری سوریه به ایران از این جمله است.
 
طرحی برای تایید  و استاندارد سازی سفیر نداریم؟
خیر؛ الان بستگی به اراده رئیس جمهوری دارد؛ حتما جناب آقای احمدی نژاد بر اساس دلسوزی برای نظام با شناخت خود تصمیم می گیرد.البته در خیلی از موارد همان پیشنهاد کار شده در وزارت خارجه را قبول می کنند. در هر صورت سفیر باید با توجه به ابعاد فعالیت های مورد نظر در محل ماموریت، انتخاب شود و باید یک فرد همه جانبه باشد. در بعضی از کشورها سفرای مهم باید تایید کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی را نیز داشته باشند
 
مجلس وظایت نظارتی دارد که در حوزه وزارت خارجه کمتر اعمال می شود، در آخرین ملاقات جناب آقای احمدی نژاد با سفیران کشور که حدود یک ماه پیش برگزار شد؛ رئیس جمهوری سخنانی گفت که سفیران متعجب شده بودند که چطور آقای احمدی نژاد که تا 6 ماه قبل از موضع بالا صحبت می کردند به یکباره بیاناتی داشتند که در آن انفعال وجود دارد و این تلقی شد که تغییراتی در حوزه وزارت خارجه رخ می دهد؛ درباره این موضوع ارزیابی دارید یا خیر؟
بنده در آن جلسه حضور نداشتم و فیلم آن جلسه را هم ندیدم و این موضوع را از حاضران شنیدم؛ به نظر من مواضع جناب رئیس جمهور در این مورد از موضع قدرت نیست و به نظر من نتیجه خوب نمی دهد نه این که من اهل مذاکره نیستم اما مذاکره باید در حالت متوازن باشد. در حالت ضعیف و قوی حتما مذاکره به نفع قوی تمام می شود. همان منطقی که خدمت دولت شهید رجایی عرض شد. ما با امریکایی ها در عراق برای خروجشان از عراق مذاکره کردیم؛ آنها می گفتند ما از رفتار ایران بعد از خروج اطمینان نداریم؛ ما به خاطر ملت عراق مذاکره کردیم؛ الان در رابطه با افغانستان اگر امریکایی ها تصمیم بگیرند خارج شوند حاضریم در این باره مذاکره کنیم.آمریکائی ها در عراق و در افغانستان نسبت به ما برتری نداشتند و ندارند بلکه به عکس .
آیا در روابط دوجانبه و روابط بین المللی در موقعیت مساوی هستیم؟ فرمایشات آقا در نمازجمعه و تهدیدی که امریکایی ها را کردند؛ بله از این موضع می شود؛ اما آیا دعوت هایی که قبلا کردیم اینگونه است؟ در سفر ریاست محترم جمهوری به سازمان ملل در امریکا فرمودند ما حاضریم مذاکرده کنیم و پیغام بردند و آوردند که اصلا در شان نظام نیست.
برای چنین کار بزرگی باید اول زمینه را فراهم کنیم؛ اگر امریکای قدرت تهدید بالایی داشته باشد و ما قدرت متقابل را داشته باشیم مذاکره متقابل است و در غیر این ضورت در مذاکره پیروز نمی شویم. اگر اعتقاد داشته باشید که بیداری اسلامی جز قدرت های شما است و بروید مذاکره کنید تا این که اعتقاد داشته باشید که این بیداری حاصل طرح امریکایی است متفاوت است.
 
بر اساس سخنان رئیس جمهوری پیش بینی شما چیست؟ فکر می کنید طرحی وجود دارد برای اقداماتی خاص؟
این روش ها پاسخ نمی دهد؛ ‌امریکا با کسی صحبت می کند که تصمیم گیر باشد و طرف مقابل آنها هم تمایلی به مذاکره ندارد. حضرت آقا فرمودند این ها منطق ندارند و چون منطق کارا در مقابل ما ندارند، حرف جنگ می زنند؛ فرمایشات آقا خیلی دقیق است و نکات خیلی اساسی در آن وجود دارد؛ ایشان برای اولین بار توانایی های ما در تهدید اسرائیل را به صراحت بیان فرمودند و قصد ما برای ادامه فعال این تهدید را تاکید کردند؛ این یک موضوع جدیدی است و قدرتمندی ما را نشان می دهد. معتقد هستم که سخنان ایشان و صحبت بلافاصله جناب حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن نصرالله دبیر کل محترم حزب الله، اوباما را مجبور کرد که بلافاصله جواب بدهد و بفهمد که اشتباه محاسبه نکند؛ امریکا فهمیده که ایران الان با درایت حرف می زند و کار می کند و اجازه نمی دهد تهدیدهای تبلیغاتی اسرائیلی ها و تایید نفهمیده وزیر دفاع آمریکا که حتی زمان حمله را هم پیش بینی کرد ، زمینه امتیازگیری از جمهوری اسلامی ایران را فراهم کند. از این رو بلافاصله آمریکا در عالی ترین سطح وارد شد و راه برداشتهای غلط را بست .
 
در حوزه سیاست خارجی در مورد اظهارات و مواضع دیگر مسئولین نظری دارید؟
اظهارات نسنجیده یکی از مقامات دولتی در قضیه بستن تنگه هرمز هزینه جدی بر ما تحمیل کرد اصلا  نیازی به این اظهارات نبود؛ بدون این حرف ها ما می توانستیم با چند حضور قوی و چند مانور قدرتمند و موثرتر نظامی در تنگه هرمز بدون هزینه به این نتایج دست بیابیم تا اینکه صریحا بگوییم اگر اتفاقی رخ دهد تنگه هرمز را می بندیم. موضوع تنگه هرمز بسیار بزرگ و حساس است؛ تمام کسانی که نفت مصرف می کنند با افزایش قیمت نفت کار شما را علیه خود می دانند؛ روش های دیگری برای تفهیم موضوع به سران استکبار غیر از اظهارات صریح وجود داشت و دارد. ما می توانستیم آمادگی را در تنگه هرمز افزایش دهیم؛ آماده باش بدهیم؛ ما از آرایش امریکایی در منطقه می فهمیم که این آرایش برای چه کاری است، آنها هم از آرایش ما خواهند فهمید.
 
آقای شیخ الاسلام! این شرایط در زمانی رخ داد که کشور ما چند سالی است درگیر سیاست خارجی موازی شده است. الان نهادهای سیاست خارجی متعددی داریم که علاوه بر وزارت خارجه و آقای صالحی در حوزه سیاست خارجی فعالیت دارند. بعد از صحبت های اخیر آقای رئیس جمهور د رجمع سفرا تحلیل های خیلی از دیپلمات ها بهم ریخته است؛ ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
رئیس جمهوری محترم چند مشاور منطقه ای برای خودش انتصاب کرد و بعضی از ایشان نیز فعالیت ها و اظهارات و سفرهایی داشته اند. این ها با روح قانون اساسی هماهنگی ندارد؛ قانون اساسی می گوید هر وزیری در رابطه با مسئولیت خودش در مقابل مجلس مسئول است؛ آقای رئیس جمهوری نه این که در سیاست خارجی نباید نقش داشته باشد ولی کار کارشناسی رئیس جمهور را وزارتخانه خارجه باید انجام دهد و وزیر باید پاسخگو باشد.
 
چرا این جدیت را مجلس هشتم نشان نداد و پای نظارت بر وزارت خارجه ایستادگی نکرد؟
در برخی موارد ایستاد؛‌ باید کسانی را بفرستیم مجلس که در کارهای تخصصی در کمیسیون ها موثر باشند و با توجه به تجریه و سابقه و تخصص کمیسیون انتخاب کنند. نه امکان سفر خارجی و یا ....
 
تخصص هم که باشد با این فضای لابی گری که در سیاست است تا حدودی تمام موارد را تحت الشعاع قرار می دهد؛ این یکی از آفت های مجلس نهم است و سیاست مدار ها فکر می کنند لابی گری شده تخصص.
این مسائل غلطی است؛ در غرب قدرت؛‌ قدرت مردم نیست، قدرت سرمایه است؛ کسی که پول بیشتر دارد نماینده به مجلس می فرستد؛ در ایران و مدل اسلامی دنبال اینجور دموکراسی و مردم سالاری نیستیم.در کنفرانس بیداری اسلامی و دیگر سخنرانی ها حضرت آقا هم تاکید فرمودند که مدل مردم سالاری ما مدل دموکراسی غربی نیست.
 
راهبردی که اسرائیل غلط می کند بجنگد راهبرد اوباما است با امریکا؟
فکر می کنم راهبرد اوباما است؛ اوباما با نوع رفتاری که جمهوری خواهان پیش گرفتند احساس می کند می تواند روی ما در انتخابات آینده حساب کند،چون او فکر می کند که ما این مواضع را بر مواضع جمهوری خواهان ترجیح می دهیم.
 
این باعث می شود ما در مذاکرات هسته ای دست پیش را داشته باشیم؟
فکر می کنم اگر هر نیاز طرف مقابل را خوب ارزیابی کنید شما را در موضع برتر قرار می دهد.در حال حاضر اوباما به ما نیاز دارد که در انتخابات پیروز شود. شاید به همین دلیل است که سیاست ما بر شروع دوره جدید مذاکرات هسته ای قرار گرفت و آمریکایی ها از این تصمیم استقبال کردند. به نظر میرسد این سیاست پخته ایست. با توجه به مشکلاتی که غرب از نظر اقتصادی و اجتماعی با آن مواجه است و نیاز انتخاب مجدد ما را در شرایط متوازن تری در مذاکرات هسته ای قرار می دهد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس