مسعود شفيعي کيا در جديدترين مطلب وبلاگ خود با اشاره به سفر قريب الوقوع رهبر انقلاب به قم نوشت: امام خميني احياگر نظام ولائي اسلام در عصر حاضر در تبيين اوليه حکومت اسلامي بر مبناي «ولايت فقيه» حکايتي دارد از سفير کبير استعمار پير انگليس در عراق که وقتي با مشاورين خود در آن کشور اسلاميِ تحت اشغال پرسه مي زد با صداي مؤذني مواجه شد که از مشاوران خود جويا شد که اين چه مي گويد که در پاسخ گفتند که اذان مي گويد وي بي درنگ پرسيد : بگوييد ببينم آيا اين اذان بر خلاف منافع بريتانياي کبير نيست ؟! در پاسخ گفتند اگر فقط همين اذان باشد ، خير. بنابراين وي گفت : بگذاريد هر چقدر مي خواهد اذان بگويد حضرت امام از اين خاطره نتيجه گرفتند که تا اسلام در صحنه هاي جدي تقديرات جامعه و سياست و تدبير امور نباشد دشمنان حساسيت به خرج نمي دهند ولي با به صحنه آمدن فقه و فقيهان آگاه و شجاع چون ميرزاهاي شيرازي استعمارگران تمام قوا و پياده نظام خود را براي حذف و يا حداقل انزوا و به حاشيه راندن مقام ولايت به کار مي گيرند و در اين ميان با تجربه چند صد ساله استعمار بر آنند تا که حوزه و افرادي از عالمان و فقيهان را در مقابل علمدار ولايت فقيه قرار دهند تا که با تحمل کمترين هزينه بيشترين ضربه راوارد کنند .
دستپاچگي رسانه هاي استعمار نوين و جيره خوران فتنه گرشان و منافقين و سلطنت طلب ها از سفر تاريخي رهبر معظم انقلاب اسلامي به قم و ايجاد فضاي غليط شايعه و تخريب بر عليه ايشان نيز نشانه شکست فاز دوم فتنه 88 مي باشد .
دشمنان پس از برخورد با سدّ مستحکم مردم در 9 دي و 22 بهمن 88 وارد فاز دوم فتنه شدند که عبارت بود از القاي تقابل حوزه ها و فقيهان قم با نظام و شخص رهبري . طراحان پشت پرده فتنه 88 با برنامه ريزي فشرده درصدد القاي جدا شدن بخشي از حوزه از مسير انقلاب و فراتر از آن همصدايي آنها با فتنه گران مزدور آمريکا و انگليس شدند و با بزرگنمايي يکي دو کودک مدعي فقاهت در کوشه و کنار بر آن بودند که ولي امر مسلمين را که برخوردار از حمايت توده مردم و مراجع و بدنه حوزه است را درميان نخبگان حوزه تنها نشان دهند و مشروعيت فقهي واسلامي ايشان را به خيال بچه گانه خود زير سؤال برند و پروژه « حوزه در مقابل حوزه » را رقم زنند . که رفت و آمدها و نامه نگاري هاي خانواده زندانيان فتنه و بستگان و مرتبطان اصول گرا نماي فتنه به برخي از بيوتات و حتّي وقاحت سفير انگليس براي تقاضاي ديدار با مراجع و اعضاي جامعه مدرسين که ناکام ماند را مي توان از اين دست اقدامات دانست .
دليل ديگر وشايد هم بتوان گفت دليل اصلي سياه نمايي خنّاسان فتنه جو از اين سفر ، وحشت آنان ازمديريت حوزه بر پايه انديشه روشن و عميق ايشان مي باشد که بنابر اين انديشه که همان انديشه امام خميني است « فقه تئوري زندگي از گهواره تا گور است » و عقبه تئوريک نظام انديشه هاي ناب « فقه پوياي شيعه مي باشد .» که چندي است معدودي از مذبذبان نهفته در حوزه با پچ پچ حقير خود به بهانه حفظ استقلال حوزه ها براي جلوگيري از خيزش حوزه ها در جهت رفع نيازهاي فکري و فرهنگي نظام و جامعه تهمت حکومتي شدن حوزه ها براي حفظ وضع موجود دارند تا که حوزه ها ي علميه جوابگوي نيازها و پرسش هاي روزافزون نظام و جامعه نباشند.
ولي به رغم حسد حاسدان و مکر مکاران ، شورو نشاط زائد الوصف حوزه و مراجع و بزرگان و مردم قم و لحظه شماري براي درک حضور نايب امام عصر ارواحنا فداه همان کابوسي است که بي قراري را به اردوگاه فتنه انداخته و درخشش خورشيد انقلاب در خاستگاه انقلاب اسلامي و اتاق فکر انقلاب جهاني قائم آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين بر کوري خفاشان افزوده و آنان را به ورطه اي انداخته که هر مکر و حيله اي هم به کار گيرند به مدد مکر إلهي بر افتضاح خود مي افزايند و چون تدبير رژيم طاغوت که خواستند امام را در نجف و خيل علماي آن منزوي کنند تا که شايد خميني فراموش شود هجرت امام به نجف بر تلألوي خميني افزود ، حضور مقتداي حوزه در قم نيز همانگونه موجب مجدو عظمت مقام ولايت و مرجعيت است و حوزه علميه قم بسان قرارگاه جهاني اسلام ناب محمّدي در انتظار فرمانده دلير و دورانديش خود است تا که مراحل نهايي عمليات جهاني اسلام در نشر و ترويج افکار ناب محمّدي صل الله عليه وآله را در برنامه هاي راهبردي خود بکار گيرد و نهضت فکري و فرهنگي اي که به فرموده امام صادق عليه السلام در آستانه ظهور از قم تمام کننده حجت در عالم و زمينه ساز ظهور است را مهندسي کرده (بحارالانوار ج 60 ص 213) و گام بلند در جهت اهتزاز پرچم لا إله إلا الله بر قّله هاي فکري و عقيدتي جهان که به فرموده حضرت امام خميني « « تشنه اسلام ناب محمّدي است .» را بر داشته و موانع ظهور را مرتفع کند.
و يراهم بعيداً ونراه قريباً
إن شاءالله