مشرق، دولتی که نه؛ اما با سابقه سه دههای که در مطبوعات و فوتبال دارم، شخصی میتواند کمک کند که مسئله را بشناسد و قدرت تجزیه و تحلیل داشته باشد.
یکی از راههای غلطی که تا به امروز در آن گام برداشتیم، اینجا بود که هیچ حركتي در راه حرفهای شدن فوتبال برنداشتهایم. همیشه از بودجه دولتی ارتزاق کردهایم و حمایت دستگاه ورزش را داشتهایم. نتیجهی آن را هم اخیرا دیدیم که سهمیه باشگاههايمان در آسیا کم شد. هیچ وقت به فکر درست کردن ساختار باشگاههای خود نبودیم.
مجلس اخیرا به این نتیجه رسید که سهام دو باشگاه استقلال و پرسپولیس را واگذار کند. حتی وقتی تلنگری به ذوب آهن زدند، شیرازه تیم اصفهانی از هم پاشیده شد. باید آزادی عمل به باشگاههای خودمان بدهیم تا بخش خصوصی بیاید و وارد عمل شود.
شناختم از دکتر قریب مربوط به همکاری 10 ساله با وی در موضوع اقتصاد است. قریب در بحث اقتصادی صاحب فکر است و مدیریت اقتصادی کشور را میشناسد. صاحب فهم و برنامه است. تا آنجا که میدانم، کاندیدای مستقل است؛ ولی دستگاه ورزش از او حمایت میکند. این موضوع بدي نیست.
البته اگر قرار باشد همه نامزدها کنار بروند و دستگاه ورزش نیز همه را مجاب کند که تنها به یک شخص رأی بدهند، بد است. اما اگر شخصي قابلیت داشته باشد و دستگاه ورزش نیز از ميان چند گزینه، از یک فرد که صاحب بینش و طرحهای خوب باشد، حمایت کند، ایرادی ندارد.
در مورد کفاشیان باید بگویم کسی که امتحان خود را پس داده و با طرز تفکرش آشنا هستیم. اکنون نقاط ضعف و قوت او را میشناسیم. البته کفاشیان آدم توانمندي است؛ اما یکی از نقاط ضعفش این بود که در تصمیماتش استقلال کافی نداشت.
در ماجرای انتخاب سرمربی تیم ملی و آوردن علی دایی و حتی برداشتن او، در هر دو مورد توصیه شده بود که الان شاهد اعترافات نایبرئیس اول فدراسیون هستیم. ناگفته نماند در آن روزها رسانه ها به شدت به این موضوع انتقاد میکردند؛ اما ریاست فعلی فدراسیون همیشه آن را مستور و پوشیده قرار داد.
یکی از مهمترین ضعفهای دوران ریاست علی کفاشیان، بحث از دست دادن جایگاهی بود که در آسیا داشتیم. ایشان دوباره توصیه پذیرفت. سعیدلو در هیئت اجرايی نامزد شد که نتوانستیم پستی را برای فوتبال ایران بگیریم و جایگاهی که در اختیار علی کفاشیان بود، به راحتی از دست دادیم. رأی دادن در کنفدراسیون آسیا و حمایتهای بیدلیل از بنهمام چیزهایی است که به عنوان عملكرد ضعيف مدیریت کفاشیان به ثبت رسيده است. البته، او مدیری است که میتواند در عرصههای دیگر و نظام مدیریتی چون کمیته المپیک موفق باشد.
در مورد عزیز محمدی نیز باید بگویم، اگرچه در کارهای اجرایی مثل برگزاری لیگ و برنامهریزیها قدمهای خوبی برداشته؛ ولی جایگاهش در پست ریاست فدراسیون نیست. این مسئله توانایی بیشتری میطلبد و مباحث مدیریتی قویتری در بحث اقتصاد ورزش را میطلبد که ایشان در آن کمی ضعف دارد. باید از وی در فدراسیون در ردههای دوم و سوم استفاده شود.
* روزنامه نگار و كارشناس مديريت ورزش
احمد میرزائیان *