کد خبر 101040
تاریخ انتشار: ۶ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۳:۳۶

اگر مسکو موفق شود در شوراي امنيت جلوي فشار بين­المللي عليه سوريه را بگيرد و مسير اصلاحات و گفت وگو را بين دولت و مخالفان سوري هموار کند، مي­توان انتظار تامين منافع مشترک ايران و روسيه را در حفظ رژيم بشار اسد، انجام اصلاحات بدون مداخله خارجي را داشت.

يکي از ويژگي­هاي بارز رابطه بازيگران در صحنه سياست بين­الملل، نسبي بودن روابط است. اين ويژگي ماهوي، پايه تنظيم اهداف و منافع هر کشور در تعيين رابطه دوستانه، خصمانه و يا بي­طرفانه با ساير کشورها به شمار مي­رود. بديهي است ايران و روسيه به عنوان دو کشور در صحنه سياست بين­الملل نيز از اين قاعده ماهوي مستنثني نيستند. در واقع فراز و نشيب­هاي روابط دو کشور در طي چند سده اخير را نيز بايد در همين قاعده جستجو کرد که در مقاطع مختلف تاريخي، موجب نزديکي و يا دوري دو طرف از يکديگر شده است. تحولات پرشتاب و پيچيده خاورميانه بويژه سوريه، از جمله نقاط عطف تاريخي در روابط تهران-مسکو به شمار مي­رود که علي­رغم وجود برخي اختلافات ميان دو کشور، موجب شده نقاط اشتراک قابل توجهي در روابط ايران و روسيه شکل بگيرد. در اين نوشتار کوتاه، با واکاوي اين نقاط اشتراک، کوشش خواهد شد درک بهتري از تحولات اخير در مناسبات دو کشور حاصل شود.

تحليل رخداد
صحنه تحولات سوريه، زمينه مساعدي را براي برجستگي عيني نقاط اشتراک ايران و روسيه در قبال تحولات بين­المللي و منطقه خاورميانه فراهم ساخته است. هر دو کشور به دلايل مختلف تاريخي، ژئوپليتيکي و حفظ منافع و امنيت ملي خود با گسترش حوزه نفوذ سياسي، اقتصادي و نظامي جهان غرب در مناطق پيرامون خود مخالف هستند. از اين­رو است که تهران و مسکو طي سال­هاي اخير، مواضع انتقادي مشابهي را در قبال اتخاذ رويکردهاي يک جانبه در مناسبات بين­الملل از سوي ايالات متحده، گسترش ناتو به شرق، طرح استقرار سپر دفاع موشکي در جمهوري چک و لهستان و سپس در ترکيه، وقوع انقلاب­هاي رنگي در مناطق پيراموني روسيه، فعاليت نهادهاي فرهنگي و سياسي غرب­گرا و گسترش دامنه فعاليت­هاي اقتصادي غرب بويژه در حوزه انرژي داشته­اند. از اين زاويه، نگرش هر دو کشور به تحولات کنوني سوريه را بايد در نگراني مشترک از گسترش دامنه نفوذ جهان غرب در منطقه استراتژيک خاورميانه دانست.
 
روس­ها بخوبي بر اين نکته واقفند که در صورت سرنگون شدن نظام سياسي کنوني سوريه کل منطقه زير سلطه غرب بويژه آمريکا قرار مي­گيرد و اين براي روسيه­اي که در حال احياء شدن است يک زيان بزرگ تلقي مي­شود. ايران نيز سوريه را نقطه مهم و استراتژيک در محور مقاومت عليه اسرائيل و جهان غرب در منطقه مي­بيند. از اين­رو، سقوط دولت کنوني و روي کار آمدن يک دولت غرب­گرا به هيچ عنوان در راستاي منافع استراتژيک ايران و روسيه قرار ندارد. اهميت اين مساله تا بدان جاست که روسيه بر خلاف تحولات کشورهاي ديگر خاورميانه بويژه ليبي، با تمام قدرت وارد صحنه تحولات سوريه شده است. در حوزه سياسي، سرسختانه در مقابل درخواست محور غربي- عربي- ترکي براي تغيير رژيم در سوريه ايستادگي نمود و با قاطعيت، قطعنامه شوراي امنيت در خصوص تحولات سوريه را وتو نمود و در شرايطي که کشورهاي اروپايي و آمريکا به همراه کشورهاي عربي خليج فارس، سفرايشان را از دمشق فراخواندند و سفارت­هايشان را در سوريه تعطيل کردند، روس­ها سرگئي لاوروف، وزير امور خارجه و ميخائيل فرادکوف، رئيس سرويس­هاي اطلاعات خارجي روسيه را براي ديدار با بشار اسد، به سوريه فرستادند.

در حوزه نظامي نيز روسها با اعزام ناو هواپيمابر کوزنيتسف-حامل هواپيماهاي پيشرفته سوخو ۳۳، ميگ ۲۹­، هلي کوپترهاي جنگي کا آ ۲۷­، سامانه­هاي موشکي و زير دريايي – به سواحل سوريه و نيز تحويل سامانه موشک‌هاي بالستيک ياخونت در قالب سامانه دفاعي ساحلي «باستيون» به دمشق نشان داد که بر خلاف تحولات ليبي، در صحنه تحولات سوريه بسيار جدي است. روس­ها از ديرباز و از دوران جنگ سرد، روابط گسترده نظامي با سوري­ها داشتند. بسياري از تکنولوژي­هاي نظامي موجود در سوريه، روسي است. در آن برهه بهترين روابط با سوريه برقرار بود و روس ها موفق شدند که امتياز ايجاد يک پايگاه نظامي را در بندر طرطوس از سوري­ها بگيرند. اين پايگاه همچنان در اختيار روس­ها قرار دارد و از معدود نقاط حضور مستقيم روس­ها در بخش شرقي مديترانه محسوب مي­شود. از اين­رو، تحولات اخير سوريه زمينه مناسبي را براي تحکيم مناسبات نظامي روسيه و سوريه فراهم ساخته است.
 
از سويي ديگر، تقويت مواضع دفاعي سوريه، کاملاً در راستاي منافع ايران در تقويت سوريه در قبال تهديدهاي اسرائيل قرار دارد. اهميت اين تحولات بويژه تحويل سامانه موشک‌هاي بالستيک ياخونت براي مقابله با تهديدات اسرائيل، از آن رو است که موضوع تحويل يا عدم تحويل اين سامانه دفاع موشکي به سوريه از سال ۲۰۰۷ به يکي از محورهاي اصلي مذاکرات اسرائيل و روسيه تبديل شده بود.

از اين­رو،  رويکرد روسيه در مورد تحولات سوريه را از نظر ميزان حساسيت و نوع و شدت واکنش مي­توان با رويکرد مسکو در قبال مناطق پيراموني خود (خارج نزديک) مقايسه نمود. رويکردي که موجب اتخاذ مواضع سرسختانه در قبال گسترش ناتو به آسياي مرکزي و قفقاز، استقرار سپر دفاع موشکي در شرق اروپا، طرح عضويت گرجستان در ناتو و وقوع انقلاب­هاي رنگي در اوکراين، گرجستان و قرقيزستان شد و در اوت ۲۰۰۸ روس­ها نشان دادند که براي حفظ منافع استراتژيک خود ابايي از مداخله نظامي نيز ندارند. تحرکات روسيه در قبال سوريه نيز حاکي از آن است که موضوع سوريه تا همين حد براي روسيه اهميت دارد و اگر مسکو بخواهند سوريه را واگذار کند بايد نقش خود را در خاورميانه براي هميشه به نفع غرب کنار بگذارد؛ امري که در تضاد کامل با منافع کلان و استراتژيک مسکو قرار دارد. اين دغدغه روس­ها کاملاً با نگراني­هاي ايران در قبال تحولات منطقه خاورميانه بويژه گسترش نفوذ جهان غرب و خطر تضعيف سوريه در مقابل اسرائيل همخواني دارد.
اما نقطه اشتراک مهم ديگر ايران و روسيه را بايد حمايت از حفظ رژيم بشار اسد همراه با انجام اصلاحات سياسي دانست. برخلاف اتحاديه عرب، ترکيه و کشورهاي غربي که به شدت از گزينه «تغيير رژيم» (Regime Change) حمايت مي­کنند، ايران و روسيه با اين رويکرد به شدت مخالف بوده و در مقابل از انجام اصلاحات سياسي مديريت شده حمايت مي­کنند. نگراني مشترک ايران و روسيه، تبديل اين روند – بويژه با توجه به تجربه ليبي- به يک روند بين­المللي است. اظهار نظر ويتالي چورکين، نماينده دائم روسيه در شوراي امنيت به خوبي گوياي اين امر است. چورکين در مخالفت با قطعنامه پيشنهادي مغرب براي کناره­گيري بشار اسد از قدرت و واگذاري آن به معاونش اظهار داشت: «شوراي امنيت محل نسخه­نويسي براي عزل و نصب رهبران کشورها نيست. بايد چارچوبي براي اختيارات شوراي امنيت مشخص شود تا نتوانند هر زمان تعدادي از اعضاي اين شورا تصميم بگيرند که کدام نخست­وزير و کدام رييس دولت بايد از قدرت کناره­گيري کند». در اين راستا، روسيه و ايران کوشش­هاي متعددي را براي قبولاندن ضرورت اصلاحات به دولت بشار اسد انجام داده­اند، هر چند به دليل مخالفت مخالفان سوري به نتيجه مشخصي دست نيافته­اند.
منافع اقتصادي گسترده دو کشور در سوريه را نيز بايد يکي از اشتراکات مسکو- تهران به شمار آورد. در شرايطي که سوريه سال­هاست تحت تحريم اقتصادي غرب قرار دارد، پيوندهاي اقتصادي اين کشور با ايران و روسيه بيش از هر کشوري در رشد و توسعه اقتصادي سوريه نقش داشته است. صادرات روسيه به سوريه بيش از ۱/۱ ميليارد دلار در سال ۲۰۱۰ بوده و سرمايه­گذاري روس­ها در اين کشور مطابق با گزارش مسکو تايمز در سال ۲۰۰۹ بيش از ۴/۱۹ ميليارد دلار برآورد شده است. اين ارقام علاوه بر فروش چهار ميليارد دلاري تسليحات روسي به سوريه است. فعاليت گسترده شرکت­هاي نفت و گاز روسي نيز در سوريه شايان توجه است. از سويي ديگر ايران نيز با توجه به مناسبات نزديک سياسي با سوريه، از روابط بسيار گسترده اقتصادي با اين کشور برخوردار است. به گونه­اي که ميزان تبادلات تجاري طرفين در سال ۱۳۸۹ بالغ بر ۵ ميليارد دلار برآورد شده است. دو کشور در زمينه گردشگري، اتومبيل سازي، احداث نيروگاه برق و صنايع نفت و گاز از روابط بسيار گسترده­اي برخوردارند. ناآرامي­هاي يک سال اخير سوريه شديداً بر فعاليت اقتصادي ايران و روسيه تاثير منفي گذاشته است و موجب کند شدن و در برخي موارد موجب تعطيلي برخي از فعاليت ها شده است. نگراني مشترک دو کشور، از دست دادن کليه منافع اقتصادي در اثر سقوط دولت بشار اسد و روي کار آمدن يک دولت غرب­گرا با جهت گيري هاي ضد روسي و ضد ايراني در صحنه سياسي سوريه است. از اين رو، ملاحظات اقتصادي نيز از جايگاه بسيار مهمي در جهت­گيري مشترک تهران و مسکو در قبال تحولات سوريه برخوردار است و در تحليل تحولات کنوني بايد بدان توجه نمود.
آخرين نگراني مشترک ايران و روسيه را بايد نگراني از به قدرت رسيدن افراط­گرايان اسلامي وابسته جريان­هاي سلفي و وهابي در سوريه است. بخش مهمي از جريانات مخالف دولت سوريه را اين جريانات تشکيل مي­دهد که به شدت از سوي کشورهاي عربي بويژه از سوي عربستان سعودي پشتيباني مي­شوند. روسيه طعم تلخ رويکردهاي سلفي و وهابي را در قفقاز شمالي بويژه چچن، اينگوش و داغستان چشيده است و ايران نيز از جهت گيري­هاي ضد ايراني و ضد شيعي اين جريانات به خوبي آگاه است. از اين رو، علاوه بر نگراني نسبت به حاکميت رويکردهاي غرب­گرايانه، ايران و روسيه از قدرت يابي جريانات سلفي و وهابي نيز در سوريه شديداً احساس خطر مي­کنند که اين امر نيز بر نزديکي هر چه بيشتر مواضع دو کشور بسيار تاثيرگذار بوده است.

پيامدهاي رخداد
سوريه براي ايران و روسيه به عنوان مهم­ترين موقعيت استراتژيک در منطقه خاورميانه به شمار مي­رود و از طريق اين کشور بر تحولات منطقه بويژه تحولات فلسطين و اسرائيل تاثيرگذاري داشته­اند. ملاحظات کلان استراتژيک دو کشور در قبال توسعه حوزه نفوذ غرب در منطقه، پيوندهاي نظامي، اقتصادي و نگراني از به قدرت رسيدن جريانات غرب­گرا و سلفي موجب نزديکي مواضع دو کشور در قبال تحولات سوريه شده است.
 
بسيار بعيد به نظر مي­رسد غرب بدون هماهنگي و رضايت روسيه، اقدام به مداخله نظامي در سوريه کند. اگر مسکو موفق شود در شوراي امنيت جلوي  فشار بين­المللي عليه سوريه را بگيرد و مسير اصلاحات و گفتگو را بين دولت و مخالفان سوري هموار کند، مي­توان انتظار تامين منافع مشترک ايران و روسيه را در حفظ رژيم بشار اسد، انجام اصلاحات بدون مداخله خارجي را داشت اما اگر غرب با حمايت ترکيه و کشورهاي عربي بخواهد بدون در نظر گرفتن ملاحظات روسيه، اقدام به مداخله نظامي در سوريه بزند و اين اقدام منجر به تغيير رژيم در سوريه شود، شرايط بسيار دشواري براي ايران و روسيه پيش خواهد آمد و علاوه بر تغيير در شرايط ژئوپليتيکي منطقه، برقراري ارتباط با رژيم آينده سوريه که ترکيبي از جريانات غرب­گرا و سلفي خواهد بود، را با مشکلات جدي مواجه خواهد ساخت.
 
به نظر مي رسد با توجه به شرايط ياد شده، ايران و روسيه يکي از حساس­ترين و مهم­ترين مراحل روابط دو جانبه را تجربه مي­کنند که مي­تواند آزموني بسيار دشوار براي همکاري هاي راهبردي دو کشور به شمار رود.
 
 
 
* ديد به نقل از مرکز مطالعات بين­ المللي صلح – IPSC

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس