کد خبر 761432
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۱:۳۰
آمریکا و قطر

نوشتار پیش ‏رو درصدد پاسخگویی به این سوال‏ است که علل مواضع دوگانه دولت آمریکا در خصوص بحران اخیر قطر چیست؟

به گزارش مشرق، تنش اخیر میان قطر و چهار کشور عربستان سعودی، امارات، بحرین (سه عضو شورای همکاری خلیج فارس) و مصر ۱۴ روز پس از سفر دونالد ترامپ به ریاض بروز کرد. دونالد ترامپ، چهل­وپنجمین رئیس‌جمهور آمریکا نخستین سفر خارجی خود را به مقصد عربستان سعودی انجام داد و روز ۲۰ می ۲۰۱۷ وارد ریاض شد.

یکی از پیامدهای این سفر پرحاشیه ترامپ به عربستان، تنش در شورای همکاری خلیج فارس میان قطر و مثلث عربستان، امارات و بحرین بود که مصر نیز با این مثلث علیه قطر همسو شد. «شیخ تمیم بن حمد آل ثانی»، امیر ۳۷ ساله قطر، به فاصله اندکی پس از نشست به اصطلاح عرب-اسلامی ریاض با حضور دونالد ترامپ، در اظهاراتی ایران را «قدرت بزرگ» نامید و روابط قطر با ایران را «خوب» توصیف کرد.

امیر قطر گفت «ایران از اهمیت منطقه ‏ای و اسلامی برخوردار است و نمی‏توان آن را نادیده گرفت و به همین دلیل تشدید اوضاع با این کشور به دور از حکمت و تدبیر است.»

این رویکرد امیر قطر به منزله شکست مهم‏ترین هدف نشست ریاض یعنی ایجاد اجماع علیه جمهوری اسلامی ایران بود.[۱] این اظهارنظر که حاکی از سیاست خارجی مستقل دولت کوچک قطر در مجموعه شورای همکاری خلیج فارس است، با واکنش عجولانه عربستان، امارات، بحرین و مصر مواجه شد و این کشورها از ۵ ژوئن ۲۰۱۷ روابط خود با دوحه را قطع کردند که این شرایط همچنان ادامه دارد. بنابراین، ریشه بحران اخیر به حاشیه ‏های سفر دونالد ترامپ به ریاض باز می‏گردد.

اکنون سوال این است که دولت آمریکا به این بحران قطر چه واکنشی نشان داد و منافع آمریکا در این بحران چیست؟

موضع دونالد ترامپ؛ ناپختگی سیاسی

دونالد ترامپ روز ششم ژوئن یعنی تنها یک روز پس از قطع روابط چهار کشور با قطر، در واکنش به این بحران ضمن جانبداری از اقدام آل سعود و سه کشور دیگر، گفت: «در سفر اخیرم به خاورمیانه گفتم دیگر نمی‏توان کمک مالی به ایدئولوژی افراط‏گرایانه را تحمل کرد.

رهبران انگشت‏شان را به سوی قطر نشانه رفتند، نگاه کنید.[۱]»[۲] دونالد ترامپ روز ۹ ژوئن نیز در کنفرانس مطبوعاتی خود در کاخ سفید انزوای قطر را سیاستی قاطع در نبرد با تروریسم ارزیابی و اعلام کرد که قطر از منظر تاریخی یکی از کشورهایی است که در سطح بسیار بالایی از تروریسم پشتیبانی مالی می‌کند.[۳]

این واکنش دونالد ترامپ به بحران قطر ضمن اثبات «ناپختگی سیاسی»، آشکارا نشان داد که رئیس جمهوری آمریکا همچنان عربستان سعودی را «گاو شیردهی» می‏داند که باید حتی از تنش این چنینی که یک پای آن قطر، میزبان بزرگ‏ترین پایگاه هوایی آمریکا در خارج از این کشور است  نیز برای دوشیدن این گاو فربه بهره گیرد.

در همین حال، ترامپ با جانبداری از عربستان در این تنش، به نوعی قطر را تحت فشار قرار می‏ دهد تا مانند اغلب کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، با خریدهای هنگفت تسلیحاتی از آمریکا به نوعی امنیت خود را از آمریکا خریداری کند که قرارداد تشلیحاتی ۱۲ میلیارد دلاری که میان آمریکا و قطر پس از این تنش منعقد شد، در همین راستا قرار دارد. این موضع‏ گیری ترامپ حاکی از این است که رئیس جمهوری آمریکا بیش از هر چیزی در پی کسب منافع مالی و اقتصادی است.

موضع رکس تیلرسون؛ پلیس خوب

رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه آمریکا، اما، موضعی کاملاً متفاوت از دونالد ترامپ در خصوص بحران قطر اتخاذ کرد. تیلرسون روز ۹ ژوئن و تنها یک ساعت و نیم پس از کنفرانس مطبوعاتی ترامپ در کاخ سفید، در واکنش به بحران قطر گفت: «انزوای سیاسی قطر به عملیات نظامی آمریکا در منطقه و مبارزه با داعش آسیب می‌رساند.» وزیر امور خارجه آمریکا به تأثیرات تحریم ‏ها بر تأمین نیازهای شهروندان قطری اشاره کرده و گفت «این تحریم ‏ها می‌تواند منجر به کمبود مواد غذایی و همچنین جدایی اعضای خانواده‌ها از هم شود و از این‏رو، تحریم‌ها باید تخفیف یابند.»[۴] تیلرسون اواخر ژوئن نیز برای رایزنی در خصوص بحران قطر به خلیج فارس سفر کرد. تیلرسون طی چهار روز دو بار به کویت، دوبار به دوحه و یک بار به ریاض سفر کرد اما این سفر در پایان دادن یا دست کم کاهش بحران تأثیری نداشته است.

اهداف آمریکا از بازی دوگانه در بحران قطر

موضع ‏گیری متفاوت رئیس جمهوری و وزیر امور خارجه آمریکا درباره بحران قطر، سبب طرح این سوال می‏ شود که اهداف دولت آمریکا از موضع ‏گیری دوگانه درباره بحران قطر چیست؟ به عبارت دیگر، دونالد ترامپ، رئیس جمهوری با حمایت آشکار از عربستان و رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا با جانبداری دیپلماتیک از قطر در این بحران چه اهدافی را پیگیری می‏کنند. برای پاسخگویی به این سوال باید ابتدا به این نکته اشاره کرد که مواضع ترامپ و تیلرسون در این بحران «متناقض» است، اما، ترکیب این دو موضع متناقض، منافع آمریکا را که شامل موارد زیر است، تأمین می‏ کند:

۱-ممانعت از تقویت روابط قطر با جمهوری اسلامی ایران و انسجام‏بخشی به جبهه ضد ایرانی

قطر از دوران شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی برخلاف کشورهایی نظیر بحرین، امارات و عربستان سعودی روابط پرفرازونشیبی با جمهوری اسلامی ایران نداشته است. قطر بعد از عمان در میان اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس بهترین روابط را با ایران داشته و «همکاری را بر تنش» و «تعقیب منافع مطلق را بر منافع نسبی» ارجحیت داده است. در شکل‌گیری این روابط دوجانبه ضمن اینکه تمایل دو طرف برای تأثیر نپذیرفتن از محیط آنارشیک و پرتنش منطقه غرب آسیا تأثیر داشته است، فاکتورهای دیگری نیز مؤثر بوده‌اند که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از: مرزهای مشترک دریایی، برخورداری از منطقه گازی مشترک، حمایت ایران و قطر از حماس در فلسطین و فاکتور عربستان سعودی.[۵] در روابط قطر با جمهوری اسلامی ایران فاکتورهای واگرا نیز وجود دارد که برخی از مهم‏ترین این فاکتورها عبارتند از: تعامل قطر با رژیم صهیونیستی و آمریکا، مداخله عربستان سعودی در روابط قطر و ایران، مداخله قطر در بحران سوریه در جهت براندازی نظام بشار اسد.

با توجه به فاکتورهای ذکر شده؛ «مهران کامروا» درباره روابط ایران و قطر معتقد است که: «روابط ایران و قطر گرم و صمیمی، اما، سطحی است و عمق ندارد. روابط دو کشور بیش از آنکه شامل همکاری امنیتی و نظامی، پروژه‌های سرمایه‌گذاری مشترک یا حتی سرمایه‌گذاری و تجارت معنادار باشد شامل اجلاس و اعلامیه‌های برادرانه است.» (کامروا، ۲۰۱۲)

بحران اخیر میان قطر و چهار کشور عربستان، امارات، بحرین و مصر برای جمهوری اسلامی ایران به دلایلی که در زیر آمده، «فرصت» است و می‏تواند سبب تقویت روابط قطر با جمهوری اسلامی ایران شود:[۶]

– شکست راهبرد عربستان سعودی برای ایران‌هراسی و ایجاد اجماع علیه جمهوری اسلامی ایران که با رقص شمشیر ترامپ در اجلاس ریاض شکل گرفت.

– شکست زعامت، برتری‌جویی و سلطه‌طلبی عربستان سعودی بر کشورهای عربی.

– درگیر شدن عربستان سعودی در یک تنش جدید که این تنش نیز توسط یکی از اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس رخ می‌دهد، تضعیف هژمونی عربی عربستان سعودی به‌عنوان رقیبی که روابط با جمهوری اسلامی ایران را پس از به قدرت رسیدن ملک سلمان در ژانویه ۲۰۱۵ از رقابت به تخاصم تنزل داده است در پی خواهد داشت.

– تقویت تقسیم شورای همکاری خلیج‌فارس به دو محور عربستان سعودی، امارات و بحرین از یک سو و قطر، کویت و عمان از سوی دیگر.

– با توجه به اینکه ترکیه نیز مانند جمهوری اسلامی ایران در این تنش، جانب قطر را گرفته است، تداوم این تنش می‌تواند سبب شکل‌گیری محور جدید ترکیه-قطر- ایران که به‌نوعی مورد حمایت عمان نیز خواهد بود در مقابل محور عربستان، امارات، بحرین و مصر شود.

– تغییر راهبرد قطر از «تقابل» با ایران در سوریه به «همکاری» با ایران در سوریه: یکی از نشانه‌های امکان‌پذیر بودن این تغییر مربوط به اظهارات شیخ حمد بن جاسم، نخست‌وزیر سابق قطر است که پس از تنش اخیر صریحاً اذعان کرد که راهبرد قطر در بحران سوریه اشتباه بوده است.

– خروج قطر از ائتلاف سعودی علیه یمن که طی تنها چند روز پس ‌از این تنش، نظامیان قطری از یمن به دوحه بازگشتند.

با توجه به این دلایل است که رکس تیلرسون بر خلاف دونالد ترامپ موضع ضدقطری در این بحران اتخاذ نکرده و نقش «پلیس خوب» را ایفا می‏کند. ممانعت از تقویت روابط قطر با جمهوری اسلامی ایران می‏تواند در عین حال مانع تقویت جایگاه حماس در فلسطین و همچنین در سطح منطقه غرب آسیا نیز شود.

۲-کسب منافع مالی از این بحران

درباره نگاه مادی دولت کنونی آمریکا به کشورهای عربی به خصوص عربستان سعودی هیچ چیزی بهتر از این اظهارنظر دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا که عربستان را «گاو شیرده» نامید، نیست. در موضع‏ گیری دونالد ترامپ در بحران اخیر قطر به نفع عربستان سعودی نیز آشکارا منافع مادی دخیل است. عربستان سعودی پس از رژیم صهیونیستی، دومین شریک تجاری آمریکا در غرب آسیا در سال ۲۰۱۶ بود. مطابق آمار اداره تجارت بین ‏الملل آمریکا؛ صادرات عربستان سعودی به آمریکا در سال ۲۰۱۶ به ارزش ۱۶٫۹ میلیارد دلار بود؛ در حالی که در سال ۲۰۰۸ ارزش این صادرات ۵۴٫۸ میلیارد دلار بود.

صادرات آمریکا به عربستان سعودی در سال ۲۰۱۶ بیش از ۱۸ میلیارد دلار بود؛ در حالی که این صادرات در سال ۲۰۰۹ بیش از ۸ میلیارد دلار بود؛ به عبارت دیگر در حالی که طی ۸ سال صادرات عربستان سعودی به آمریکا بیش از یک سوم کاهش داشته، واردات عربستان از آمریکا بیش از دو برابر رشد داشته است. ۴۱ درصد صادرات سلاح آمریکا به غرب آسیا انجام شد که ۲۷ درصد آن به عربستان منتقل شد. در سفر ۲۰ می ۲۰۱۷ دونالد ترامپ به ریاض نیز قراردادی به ارزش حدود ۴۰۰ میلیارد دلار میان آمریکا و عربستان امضا شد.[۷] بدون شک، با توجه به اینکه رئیس جمهوری کنونی آمریکا تاجر و بازرگان است، نگاه اقتصادی و مادی مهم‏ترین عامل در موضع حمایت‏ گرایانه وی از عربستان سعودی در بحران قطر است و همچنان تلاش می‏کند این گاوشیرده را بدوشد.

دونالد ترامپ در حالی این موضع حاکی از ناپختگی سیاسی را اتخاذ کرد که برخی از تحلیل‏گران بر این باور هستند بحران قطر می‏تواند برای دونالد ترامپ یک فرصت باشد زیرا ترامپ در صورتی که بتواند میان عربستان و قطر، دو متحد مهم آمریکا در خاورمیانه، به عنوان میانجی صادق عمل کند و تنش میان روابط دو کشور را کاهش دهد، قدرت رهبری آمریکا را بار دیگر به رخ خواهد کشید.[۸]

۳-حفظ پایگاه نظامی در قطر

یکی دیگر از دلایل موضع ‏گیری دوگانه آمریکا درباره بحران قطر، مربوط به اهمیت نظامی جغرافیای قطر برای ایالات متحده آمریکا است. دولت قطر که ‏دومین کوچک‏ترین نیروی نظامی در غرب آسیا که معادل ۱۱ هزار و ۸۰۰ نیرو (شامل ۸۵۰۰ نفر گارد ملی و ارتش، ۱۸۰۰ نفر نیروی دریایی و ۱۵۰۰ نفر نیروی هوایی) است،[۹] را در اختیار دارد [۱۰]تلاش زیادی انجام داد تا پایگاه‏های نظامی آمریکا از دیگر کشورها از جمله عربستان به قطر منتقل شود که این اتفاق سال ۲۰۰۳ زمانی که عربستان سعودی با استفاده ایالات‌متحده آمریکا از خاک این کشور برای حمله به عراق مخالفت کرد، رخ داد. قطر در طول دهه ۱۹۹۰ بیش از یک میلیارد دلار برای ساخت «پایگاه هوایی العدید» در جنوب دوحه هزینه کرد و آنرا در اختیار نظامیان ایالات‌متحده آمریکا قرار داد.[۱۱] آمریکا برای دفاع از منافع خود در منطقه غرب آسیا به پایگاه هوایی العدید نیازمند است.

حکومت قطر علاوه بر هزینه‏ هنگفتی که برای ساخت پایگاه العدید انجام داد، در سال ۲۰۰۵ به آمریکا پیشنهاد کرد که حدود ۴۰۰ میلیون دلار برای بهبود امکانات پایگاه شامل منزل یا خوابگاه‏های دائمی، تسهیلات کنترل و فرماندهی و تانکرهای با ظرفیت یک میلیون گالن سوخت هزینه شود.[۱۲] امکانات و ظرفیت پایگاه هوایی العدید سبب اهمیت بیشتر این پایگاه و جغرافیای سیاسی قطر برای آمریکا شده است. باند پایگاه هوایی العدید که حدود ۵ هزار متر یا ۱۵ هزار «پا» است بزرگ‏ترین باند فرودگاهی در خلیج‌فارس است. پایگاه العدید که «مرکز فرماندهی مرکزی آمریکا (CENTCOM)» است در جنگ‏های آمریکا علیه افغانستان و عراق نقش زیادی ایفا کرد.

این نقش برای آمریکا به حدی حائز اهمیت بود که بعد از پایان جنگ آمریکا علیه عراق، جورج بوش، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا، خطاب به شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی، امیر وقت قطر، گفت: «شما به آمریکا تعهد دادید و به تعهدتان عمل کردید. ما به این اقدام شما احترام می‎‏گذاریم و شما را یک دوست می‏دانیم.»[۱۳] در سال ۲۰۰۱ تنها ۲۴ هواپیمای آمریکایی در العدید بودند که این آمار در سال ۲۰۱۰ به ۱۲۰ هواپیما افزایش یافت. در جنگ سال ۲۰۰۱ آمریکا علیه افغانستان ۴۰۰۰ سرباز آمریکایی در پایگاه العدید حضور داشتند که این آمار در سال ۲۰۰۲ به ۲۲۰۰ نفر کاهش یافت اما اکنون پایگاه العدید میزبان ۱۰ هزار پرسنل آمریکایی است.[۱۴]

دولت آمریکا علاوه بر پایگاه هوایی العدید، پایگاه مهم دیگری تحت عنوان «پایگاه السیلیه» نیز در قطر دارد. پایگاه السیلیه بزرگ‏ترین پایگاه آمریکایی مربوط به حفظ «تجهیزات نظامی اضافی» در خارج از این کشور است. در این پایگاه تجهیزات اضافه ذخیره و انبار شده است تا در زمانی که آمریکا نیاز به اعزم نیروی بیشتر داشت نگرانی از بابت حمل تجهیزات وجود نداشته باشد. در واقع علت اصلی ساخت این پایگاه استقرار سریع نیروهای مسلح آمریکا در منطقه است. مرحله اول ساخت این پایگاه در سال ۱۹۹۶ آغاز و در مجموع نیز این پایگاه در سال ۲۰۰۰ تکمیل شد. کنگره آمریکا برای ساخت این پایگاه استراتژیک در قطر بیش از ۱۱۰ میلیون دلار اختصاص داده است.[۱۵]

ارزش نظامی جغرافیای قطر برای آمریکا سبب ‏شد که رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه، موضعی متفاوت از دونالد ترامپ درباره بحران اخیر اتخاذ و به نوعی بر خلاف ترامپ از قطر در این بحران جانبداری کند.

نتیجه ‏گیری

تنش در روابط قطر با عربستان، امارات، بحرین و مصر از روز ۵ ژوئن و با قطع روابط این کشورها با دوحه شدت گرفت، اما، این تنش برآیند سفر ۲۰ می دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا به ریاض بود. با این حال، دولت آمریکا درباره این تنش موضع یکپارچه ‏ای نداشته است زیرا ترامپ از عربستان سعودی و تیلرسون از قطر حمایت کردند. «مارسل وهبه»، سفیر سابق آمریکا در امارات که اکنون ریاست مرکز کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در واشنگتن را بر عهده دارد، با انتقاد از موضع دوگانه آمریکا، در این خصوص گفت: «نشانه ‏ها و چراغ سبزهایی که از آمریکا در این قضیه صادر می‏شود، نه تنها باعث  سردرگمی شده بلکه به شدت خطرناک است. وقتی ترامپ از یک طرف در برابر طرف مقابل حمایت می‏کند، هیچ یک از دو طرف انگیزه‏ای برای گفتگو نخواهند داشت؛ حال آنکه موضع تیلرسون نیز مبتنی بر حمایت از یکی از طرفین طرف نزاع بود.»[۱۶] این موضع دوگانه بیش از آنکه یک تاکتیک سیاسی باشد، ناشی از ناپختگی سیاسی رئیس جمهوری آمریکا است. ترامپ منافع مادی را در این بحران پیگیری می‏کند و تیلرسون نیز اهمیت جایگاه قطر برای آمریکا را در نظر دارد. در عین حال، رئیس جمهوری و وزیر امور خارجه آمریکا مشترکاً وجه ضد ایرانی را در این بحران مدنظر داشته و نگران تقویت روابط قطر با جمهوری اسلامی ایران هستند. واقعیت این است که تداوم بحران در کوتاه مدت منافع آمریکا را تأمین می‏کند.  

منابع:

[۱] . عمادی سیدرضی، (۲۷ خرداد ۱۳۹۶)، ارزیابی روابط آمریکا و عربستان سعودی از منظر تبادلات اقتصادی، اندیشکده تبیین، قابل دسترسی در آدرس زیر:

 http://tabyincenter.ir/۱۹۶۳۳

[۲] . “During my recent trip to the Middle East I stated that there can no longer be funding of Radical Ideology. Leaders pointed to Qatar — look!”

[۳] . Lander Mark, (۶ June ۲۰۱۷), Trump Takes Credit for Saudi Move Against Qatar, a U.S. Military Partner, New York Times, https://www.nytimes.com/۲۰۱۷/۰۶/۰۶/world/middleeast/trump-qatar-saudi-arabia.html

[۴] . فردانیوز، (۲۱ خرداد ۱۳۹۶)، مواضع متناقض دولتمردان آمریکایی در خصوص بحران قطر، قابل دسترسی در آدرس زیر:

http://www.fardanews.com/fa/news/۶۸۲۲۹۲

[۵] . همان.

[۶] . در روابط ایران و عربستان سعودی که به همراه ترکیه مهم‌ترین رقیب منطقه‌ای ایران است، بیش از هر چیز بی‌اعتمادی و جنگ قدرت حکم‌فرماست. روابط قطر و عربستان نیز هیچ‌گاه مانند روابط بحرین- عربستان یا حتی امارات- عربستان در چارچوب شورای همکاری خلیج‌فارس نبوده است. قطر از نگاه «پدرسالارانه» عربستان در درون شورای همکاری خلیج‌فارس رضایت ندارد و همچنین از نگاه «مداخله‌جویانه» عربستان در امور داخلی دیگر کشورهای عربی ناراضی است و آن را تهدید برای امنیت خود می‌داند. با توجه به این شرایط، قطر از روابط با ایران به‌عنوان «وزنه تعادل» در مقابل عربستان سعودی استفاده می‌کند و راهبرد «گفتگوی سازنده» با ایران را در سیاست‌های منطقه‌ای اتخاذ کرده است.

[۷] . عمادی سیدرضی، (۱۱ تیر ۱۳۹۶)، تنش قطر با عربستان و پیامدهای آن برای جمهوری اسلامی ایران، شبکه مطالعات سیاست‏گذاری عمومی (شمس)، قابل دسترسی در آدرس زیر:

http://npps.ir/ArticlePreview.aspx?id=۱۱۱۸۹۱

[۸] . عمادی، (۲۷ خرادا ۱۳۹۶)، پیشین.

[۹] . Tanter Raymond and Stafford Edward, (۶ July ۲۰۱۷), the Qatar Crisis is an opportunity for Trump, the National Interest, http://nationalinterest.org/feature/the-qatar-crisis-opportunity-trump-۲۱۴۴۶

[۱۰] . بحرین با داشتن ۸۲۰۰ هزار نفر نیروی مسلح، کوچک‏ترین نیروی مسلح در خاورمیانه را در اختیار دارد.

[۱۱] . Cordesman Anthony H, (۲۰۱۴), Improving the US -GCC Security Partnership, Planning for the Future, Center for Strategic International Studies, https,//csis.org/files/publication/۱۴۰۴۱۱_Improving_US-GCC_Security_Partnership.pdf

[۱۲] . Sciutto Jim, (۲۴ September ۲۰۰۲), U.S. Troops Preparing for War in Qatar, ABC News, http://abcnews.go.com/WNT/print?id=۱۳۰۰۹۳

[۱۳]. http://www.militarybase.com/overseas/qatar/al-udeid/

[۱۴] . Cooper Andrew F and Bessma Momani, (۲۰۱۱), Qatar and Expanded Contours of Small State Diplomacy, The International Spectator, Vol. ۴۶, No.۳.

[۱۵] . http://www.globalsecurity.org/military/facility/udeid.htm

[۱۶] . http://www.globalsecurity.org/military/facility/camp-as-sayliah.htm

[۱۷] . خبرگزاری تسنیم، (۲۷ تیر ۱۳۹۶)، چندصدایی مسئولان آمریکا در قبال بحران عربستان و قطر، قابل دسترسی در آدرس زیر: https://www.tasnimnews.com/fa/news/۱۳۹۶/۰۴/۲۷/۱۴۶۷۳۷۵

منبع: پایگاه تبیین

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس