دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب با رهبرانقلاب

البته آن حرفی که در آن‌جا زدم، می‌دانستم کسی من را برای چای ریختن معیّن نخواهد کرد؛ اما واقعاً اگر کار به اینجا می‌رسید می‌رفتم عبایم را کنار می‌گذاشتم و آستینهایم را بالا می‌زدم و چای درست می‌کردم.

سرویس تاریخ مشرق - رهبر انقلاب در سال ۱۳۶۸ و در مراسم تودیع کارکنان نهاد ریاست جمهوری به خاطره‌ای از شورای انقلاب اشاره می‌کنند که در ادامه مشاهده می‌کنید: هنگامی که قرار بود امام(ره) تشریف بیاورند و ما در دانشگاه تهران تحصن داشتیم، جمعی از رفقای نزدیکی که با هم کار می‌کردیم و همه‌شان در طول مدت انقلاب، نام و نشانهایی پیدا کردند و بعضی از آنها هم به شهادت رسیدند - مثل شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید باهنر، برادر عزیزمان آقای هاشمی، مرحوم ربانی شیرازی، مرحوم ربانی املشی - با هم می‌نشستیم و در مورد قضایای گوناگون مشورت می‌کردیم. گفتیم که امام، دو سه روز دیگر یا مثلاً فردا وارد تهران می‌شوند و ما آمادگی لازم را نداریم. بیاییم سازماندهی کنیم که وقتی ایشان آمدند و مراجعات زیاد شد و کارها از همه طرف به این‌جا ارجاع گردید، معطل نمانیم. صحبت دولت هم در میان نبود.

ما عضو شورای انقلاب بودیم و بعضی هم در آن وقت، این موضوع را نمی‌دانستند و حتّی بعضی از رفقا - مثل مرحوم ربانی شیرازی یا مرحوم ربانی املشی - نمی‌دانستند که ما چند نفر، عضو شورای انقلاب هم هستیم. ما با هم کار می‌کردیم و صحبتِ دولت هم در میان نبود؛ صحبتِ همان بیت امام بود که وقتی ایشان وارد می‌شوند، مسؤولیتهایی پیش خواهد آمد. گفتیم بنشینیم برای این موضوع، یک سازماندهی بکنیم. ساعتی را در عصر یک روز معیّن کردیم و رفتیم در اطاقی نشستیم. صحبت از تقسیم مسؤولیتها شد و در آن‌جا گفتم که مسؤولیت من این باشد که چای بدهم! همه تعجب کردند. یعنی چه؟ چای؟ گفتم: بله، من چای درست کردن را خوب بلدم. با گفتن این پیشنهاد، جلسه حالی پیدا کرد. می‌شود آدم بگوید که مثلاً قسمت دفتر مراجعات، به عهده‌ی من باشد. تنافس و تعارض که نیست. ما می‌خواهیم این مجموعه را با همدیگر اداره کنیم؛ هر جایش هم که قرار گرفتیم، اگر توانستیم کارِ آن‌جا را انجام بدهیم، خوب است.

این، روحیه‌ی من بوده است. البته، آن حرفی که در آن‌جا زدم، می‌دانستم که کسی من را برای چای ریختن معیّن نخواهد کرد و نمی‌گذارند که من در آن‌جا بنشینم و چای بریزم؛ اما واقعاً اگر کار به این‌جا می‌رسید که بگویند درست کردن چای به عهده‌ی شماست، می‌رفتم عبایم را کنار می‌گذاشتم و آستینهایم را بالا می‌زدم و چای درست می‌کردم. این پیشنهاد، نه تنها برای این بود که چیزی گفته باشم؛ واقعاً برای این کار آماده بودم. [۱]

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 11
  • در انتظار بررسی: 2
  • غیر قابل انتشار: 7
  • IR ۲۲:۳۱ - ۱۳۹۶/۰۴/۰۳
    91 34
    چه چایی میشده اون چای، انصافا خوردن داشته
  • ايران عزيز IR ۲۳:۱۰ - ۱۳۹۶/۰۴/۰۳
    99 27
    درود بر سيد علي خامنه اي رهبر معظم انقلاب و مرگ بر بدخواهان رهبر و انقلاب
  • IR ۲۳:۳۸ - ۱۳۹۶/۰۴/۰۳
    چای از دست تو خوردن دارد آقا...
  • IR ۰۰:۱۵ - ۱۳۹۶/۰۴/۰۴
    88 24
    خوبان همیشه موافقند حتی چای درست کنند اما برخی فقط دوست دارند رئیس و سلطان و مدیر ارشد و برتر باشن که البته خوب نیست و عاقبت خوبی ندارد. سلام خدا بر شهیدان و آقای خمینی
  • DE ۰۰:۴۵ - ۱۳۹۶/۰۴/۰۴
    24 55
    مشرق ، اصلا چه لزومی داشت این خاطره را چاپ کنی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    • IR ۱۰:۴۴ - ۱۳۹۶/۰۴/۰۴
      17 8
      خب شما نخون مجبوری مگه
  • IR ۰۱:۵۴ - ۱۳۹۶/۰۴/۰۴
    58 15
    چه چايي بوده ،الهم ارزقنا
  • بی نشان IR ۰۲:۱۱ - ۱۳۹۶/۰۴/۰۴
    53 25
    آقاجان سر شما سلامت قابل توجه برخی از مسئولین
  • محمد رضا IR ۰۴:۱۶ - ۱۳۹۶/۰۴/۰۴
    55 14
    جانم فدایتان چقدر خاکی بودین و چقدر خاکی هستین
  • IR ۰۸:۵۴ - ۱۳۹۶/۰۴/۰۴
    47 14
    قربونت برم آقا.
  • IR ۰۸:۵۴ - ۱۳۹۶/۰۴/۰۴
    55 29
    قربونت برم آقا.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس