مطهری

برای آشنایی با نقش آیت الله مطهری، به موزه ایشان سر زدم و با افرادی که با او ارتباط نزدیک داشتند آشنا شدم. به علاوه تلاش کردم با دیدگاه و نظرات شهید مطهری بیش از پیش آشنا شدم.

به گزارش مشرق،‌ کارنامه کاری رسول توکلی پر است از نامتقارن های متقارن، از اسکلت سازی و بندر سازی (سازه های دریایی) تا نگارش کتاب و فیلم نامه، از بازیگری تا اجرا، از تحقیق و نگارش تا اداره «مؤسسه فرهنگی و هنری نقش جهان» همه و همه را می توان در چند سطر بیوگرافی توکلی یافت ولی آنچه را نمی توان در این سطور دید تلاش سالیان سال های مردی است که به دنبال اصلاح است، یک روز تغییر و اصلاح در زمینه سازه های دریایی و روز دیگر اصلاح معضلی خانمان سوز به نام اعتیاد.

*** توکلی در مورد سوابق کاری و تحصیلی خود چنین توضیح داد:

سال 53 در دبیرستان ادب اصفهان کار تئاتر را شروع کردم و با مخالفت پدر مواجه شدم. اگر چه علاقه شخصی خودم همیشه هنر بود اما به امر پدر راهی دیگر را برگزیدم. شروع تحصیل در رشته عمران دانشگاه شریف همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی و بسته شدن دانشگاه ها همراه شد و پس از آن جنگ تحمیلی و وظیفه دفاع از میهن؛ تمام این شرایط دست به دست یکدیگر داد تا مرا به سمت جبهه ها سوق دهد به همین دلیل امروز خود را فارغ التحصیل جنگ می دانم و نه دانشگاه.

در آبادان با گروهی فارغ از قومیت، مذهب و سلیقه گرد هم آمدیم و به خواست خدا توانستیم منشاء اثرات خوبی در دفاع از مرزهای کشورمان باشیم. جنگ برای ما فضایی را به وجود آورد که توانستیم کارهایی ماندگار انجام دهیم و بسیاری از روش های معمول در مبحث اسکله سازی در این دوران به چالش کشیده شد. تا آن زمان در دانشگاه های جهان دو نوع اسکله سازی تدریس می شد ولی در جریان عملیات شکست حصر آبادان پلت فرم جدیدی با روش «حبس لجن» اسکله ای جدید زده شد. این روش بعدها به نام مهندسان ایرانی در جهان ثبت شده و هم اکنون در تمامی دانشگاه ها این روش تدریس می شود.

یکی از موضوعات مورد توجه در مورد توکلی نحوه فعالیت های وی در دهه 60 خورشیدی است. با نگاهی کوتاه به کارنامه کاری اش می بینیم همزمان با کار در زمینه اسکله سازی و بنادر، فیلم های متعددی را بر پرده سینما اکران داشت. «پنجمین سوار سرنوشت» (۱۳۵۹)، «عبور از میدان مین» (۱۳۶۲)، «تاراج» (۱۳۶۳) و «مرگ گرگ‌ها» (۱۳۶۴) از جمله این کارهاست.

توکلی با یادآوری اولین تجربه کاری خود در سینما تاکید می کند: «پنجمین سوار سرنوشت» سال 59 و در زمانی ساخته شد که کشور دستخوش تغییرات بسیاری بود. این فیلم نتوانست اکران خوبی بگیرد و در آن دوران نادیده گرفته شد.

«پنجمین سوار سرنوشت» در سال 88 بعد از گذشت 30 سال توانست اجازه اکران گرفت و داستان محسن جوان ورزشکاری را روایت می کند، که در خانواده‌ای فقیر زندگی می‌کند، به گروهی مذهبی وابسته و به فعالیت‌های سیاسی کشیده شده است. سازمان امنیت رژیم طاغوت برای نابود کردن او، با طرح نقشه‌ای محسن را به اعتیاد می‌کشاند. محسن یک شب در حال چاپ اعلامیه به محاصره مأموران می‌افتد و پس از درگیری دستگیر می‌شود. در زندان به دلیل اعتیاد اعضای گروهش را لو می‌دهد. پدر محسن برای یافتن فرزندش به تمام مراکزی که قاچاقچیان فعالیت دارند سر می‌زند، اما نشانی از او نمی‌یابد. چندی بعد او پسرش را با وضع فلاکت‌باری می‌یابد و پس از اظهار ندامت پسر، تصمیم می‌گیرد او را برای درمان به مشهد ببرد و از حضرت رضا (ع) برای درمانش استمداد بخواهد، اما در کوران انقلاب، مشهد در اوج تظاهرات خیابانی است. پلیس در تعقیب گروهی از تظاهر کننده‌ها به حرم امام رضا (ع) یورش می‌برد و عده‌ای از آنها دستگیر می‌کند. محسن نیز که به ضریح بسته شده دستگیر می‌شود. در زندان مبارزه بر ضد نظام سلطنتی را ادامه می‌دهد و پس از آزادی زندانی‌ها، محسن که اعتیادش را ترک کرده، به آغوش خانواده باز می‌گردد...

فخری خوروش، ایرج قادری، فرهنگ حیدری، رسول توکلی و حسن کاظمیان از جمله بازیگران این فیلم بودند.

*** توکلی با بازیگری در نقش صادق مجموعه پربیننده اواخر دهه 60 یعنی «آینه عبرت» توانست از پلیس نقشی متفاوت ارائه کند، از او در مورد این دوره کاریش پرسیدیم و وی پاسخ داد:

آخرین فیلم من نقش اول فیلم «مرگ گرگ‌ها» بود که استقبال خوبی از آن شد، زمانی که برای همکاری در سریال «آینه عبرت» دعوت شدم بسیاری از دوستان کارگردان و بازیگر اعتقاد داشتند پذیرش این پیشنهاد اشتباه است، چرا که اصولا بازیگران در اوج از سینما به تلویزیون نمی آیند. این مجموعه را پذیرفتم چون در ان بحث مبارزه با مواد مخدر مطرح بود.

چند قسمت از این سریال شروع شده بود که از من دعوت شد تا در آن همکاری کنم آن زمان «گلوگاه» را کار کرده بودیم که گلوگاه را کار کرده بودم که قسمتی از «آینه عبرت» شد، «آینه عبرت» تا قبل از حضور من سناریوی تلخی داشت و با تغیراتی که در قسمت هایی از «گلوگاه» انجام شد و همچنین بهره گیری از جلوه های ویژه مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. در ادامه «رد پا» نیز ساخته شد و مورد توجه قرار گرفت، مخصوصا سکانسی که با دو هلی کوپتر گرفته شده بود.

*** چرا «آینه عبرت» را در اوج ترک کردید؟

شبی در منزل یکی از دوستان که پسر کوچکی داشتند، بودیم؛ پسر شروع کرد ادای آتقی را در آوردن، همه می خندیدن و من در دل گریه می کردم. آتقی شده بود محبوب مخاطبان. بعد از آن اتفاق، پیش کارگردان رفتم و گفتم ما داریم قبح اعتیاد را در جامعه از بین می بریم، زمانی که دیدم دوستان موافق تغییرات در این مجموعه نیستند همکاری خود را با سریال قطع کردم.

اما بعد از سال ها با افزایش اعتیاد در کشور امروز به یک «آینه عبرت»  نیاز داریم، آینه ای که عبرت واقعی باشد. امروز سناریویی به روز آماده دارم و فقط همتی می خواهد تا این سناریو تبدیل به یک سریالی پربیننده  شود.

*** نقش شهید مطهری چه ویژگی هایی داشت که بازی در «معمای شاه» را پذیرفتید؟

معمولا فیلم های تاریخی را بعد از گذشت چند نسل تولید می کنند، اما سازندگان «معمای شاه» در اقدامی متهورانه زمانی را به تصویر می کشند که بسیاری هنوز خاطرات آن را به یاد دارند و افراد اصولا موضوعات را از دید خود می بینند. وقتی از من دعوت شد ابتدا خواستند تست گریم را اجرا کنند و سپس در مورد نقش صحبت کنیم. در طی صحبت با آقای ورزی متوجه شدم مطالعات وسیع و دامنه داری در زمینه تاریخ معاصر انجام شده است و فکر و ایده های خوبی داشتند. پس از تست گریم نقش آیت الله مطهری را به من دادند. در ادامه هر قدر کار جلوتر رفت از این اتفاق خوشحال شدم.

برای آشنایی با نقش آیت الله مطهری، به موزه ایشان سر زدم و با افرادی که با او ارتباط نزدیک داشتند آشنا شدم. به علاوه تلاش کردم با دیدگاه و نظرات شهید مطهری بیش از پیش آشنا شدم. از طرف دیگر باید بگویم در تولید این فیلم علاوه بر کار تحقیقاتی بسیار، در جزئیات نیز دقت زیادی می شود. به عنوان مثال بارها دیده‌ام آقای ورزی در کوچک‌ترین جزئیات لباس و گریم، دیدگاه های افراد را نیز در نظر می گیرد.

از طرف دیگر پخش هفتگی برای این مجموعه مناسب نبود و تصور می کنم کار بعد از پخش شبانه بهتر دیده شد و مردم توانستند با آن ارتباط بیشتری برقرار کنند.

*** در کنار آثار تصویری و فیلمنامه نویسی کتاب «جمعه میدان خالی نبود» را می توان در آثار شما دید این کتاب را در چه فضایی نوشتید و آیا قصد ندارید آن را به صورت فیلم درآورید؟

به خاطر دارم هنگام فیلمبرداری «پنجمین سوار سرنوشت» در سکانسی از این فیلم که در ورزشگاه هفتم تیر ضبط می شد پیرمردی را دیدم که در حال نظافت محوطه ورزشگاه بود. همین پیرمرد جرقه نوشتن کتاب «جمعه میدان خالی نبود» را در ذهن من زد.

کتاب داستان مردی است که آرزو داشت روزی ورزشکاری معروف شود ولی به جای ورزشکار شدن نظافتچی استادیوم شده است، ولی این آرزوی پیرمرد قرار است توسط پسرش تحقق یابد ولی به ناگاه پسر برای رفتن به جبهه از پدر اجازه می خواهد و ...

به طور کلی این داستان، قیاسی است بین میدان جنگ و میدان فوتبال و امیدوارم شرایطی فراهم شود تا بتوانم سناریوی آن را نوشته و از آن فیلم بسازم.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی سیما

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس