کتاب شب به خیر فرمانده

در نخستین برخوردشان، هر دو می‌خواهند به هم شلیک کنند؛ اما وقتی شخصیت اصلی داستان، پای مصنوعی‌اش را به فرماندۀ عصادار قرض می‌دهد و وی با این پا راه می‌رود بسیار هیجان‌زده می‌شود.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - قصۀ «شب‌به خیر فرمانده» دربارۀ پسربچه‌ای است که مادرش را در جنگ از دست داده است و اکنون در اتاقش بازی می‌کند. موضوع بازی‌اش دربارۀ جنگ است و برای گرفتن انتقام مادرش، با سربازهای دشمن می‌جنگد. در هنگام حمله به طرف دشمن، او و کودکی دیگر در قالبِ شخصیتیِ دو فرماندۀ جنگ با هم روبه‌رو می‌شوند. وجه مشترک هر دو فرمانده این است که یک پای خود را از دست داده‌اند. اما یکی (شخصیت اصلی) با کمک پای مصنوعی راه می‌رود و دیگری با کمک عصا.

در نخستین برخوردشان، هر دو می‌خواهند به هم شلیک کنند؛ اما وقتی شخصیت اصلی داستان، پای مصنوعی‌اش را به فرماندۀ عصادار قرض می‌دهد و وی با این پا راه می‌رود بسیار هیجان‌زده می‌شود. در نتیجه با هم دوست می‌شوند و از کشتن یکدیگر صرف ِنظر می‌کنند. در این‌ معنا، این دو فرمانده به فهمی مشترک از رنجی یگانه می‌رسند. آن‌ها با این فهمِ هم‌سان، می‌دانند که جنگ بیشتر برابر است با رنج بیشتر. در نتیجه به صحبت‌کردن دربارۀ وسیله‌ای سرگرم می‌شوند که از رنج آن‌ها می‌کاهد. فرماندۀ عصادار وقتی پای مصنوعی را به پایش وصل می‌کند بسیار ذوق‌زده می‌شود «باورش نمی‌شود. تفنگش را پرت می‌کند و پا را توی بغلش می‌گیرد. می‌گوید: «می‌شود با آن راه رفت؟». می‌گویم: «بله». می‌پرسد: «می‌شود با آن دوید؟». می‌گویم: "بله"» (ص ۲۰)؛ بنابراین، نداشتن پا رنج مشترک هر دو شخصیت است؛ ولی پای مصنوعی در جایگاه کاهندۀ رنج و پیونددهندۀ ایشان عمل می‌کند. این فهم مشترک از پدیده‌ای یگانه، سبب تجربه و درک زیست‌جهانی مشترک بین این دو شخصیت می‌شود. در واقع احمد اکبرپور در شب به‌خیر فرمانده فهمی ساده از زیست‌جهانی برابر و هم‌سان را روایت می‌کند. او با استفاده از پدیدۀ آشنای جنگ، چگونگی (کیفیت) این تجربۀ ناپسند را با خوانندگانش درمیان می‌گذارد. به‌تعبیری‌ دیگر، نویسنده نخست با درونی‌کردن تجربۀ جنگ، به شومی و بدسرشتی این پدیده آگاه می‌شود. سپس آن را در ساختاری ذوقی و با ابزار قصه با خوانندگانش به اشتراک می‌گذارد تا در درک این پدیده، ارتباطی بیناذهنی بین اندیشۀ خودش و اندیشۀ خوانندگان برقرار کند. بنابراین، اکبرپور در وضعیت جنگ، «انسان‌بودن» (انسانیت) را فراتر از خود آشوب نمایش  می‌دهد  و صلح و دوستی را از چشم‌انداز دو کودک تفسیر می‌کند. در نتیجه زیست‌جهانی همراه با لذتِ بخشش و دوستی را می‌آفریند تا هر خواننده‌ای با این کتاب ارتباط برقرار کند و از خواندن آن لذت ببرد؛ به‌نحوی که خودش را در آینۀ وضعیت شخصیت‌های این قصه ببیند. / کتاب‌قصۀ «شب‌ به‌خیر فرمانده»، نویسنده: احمد اکبرپور، نشر افق.

مسعود هوشیار / روزنامه نیم نگاه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس