هشدارهای متعدد مقام معظم رهبری در مورد «نفوذ» گواه عمق نگرانی ایشان از این مساله و نزدیک بودن خطر است. نفوذی که این روزها میتوان به سادگی رد آن را در حوزه فرهنگ و هنر جستجو کرد.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - هشدارهای متعدد مقام معظم رهبری گواه عمق نگرانی ایشان از این مساله و نزدیک بودن خطر می باشد. ایشان در تعدادی از سخنرانی های خود مساله نفوذ و انواع آنرا تشریح نموده‌اند.  به اعتقاد مقام معظم رهبری ، دشمنان نظام میلیاردها دلار هزینه می‌کنند تا در کشور ما اقدام به نفوذ نمایند. این اقدام نه فقط در عرصه و زمینه‌ای خاص بلکه در عرصه‌های متعدد صورت می‌پذیرد. آنها در هر عرصه اهداف مشخص خود را دارند.

نفوذی که این روزها میتوان به سادگی رد آن را در حوزه فرهنگ و هنر جستجو کرد. نفوذی که احتمالا ناشي از عدم شناخت کامل بعضي مسولان و حتي وزير جديد ارشاد به نفوذي‌هاي حوزه رسانه است. نفوذي‌هايي که از طريق رسانه‌هاي مختلف و خصوصا  کانال‌هاي تلگرامي به شدت در تقلا و تکاپو هستند.

از جمله اين کانال‌ها که به شدت هم پيگير وقايع فرهنگي و هنري هستند و با استفاده از ناشناس بودن ماهيتشان برای عموم (و البته آشکار بودن هدایت‌کنندگان آن برای اهل فن)، حتي باعث هدايت بعضي جريان‌ها درجهت اهداف خود شده‌اند.
 
 
نفوذ کانالهای معاند تا کنار صندلی وزیر ارشاد 

نفر اصلی یکی از این کانال‌ها (که با عنوان آمدنیوز فعالیت می‌کند)، پسر يکي از مديران فرهنگي سابق است که به اصالت سرمايه داري در مديريت فرهنگي کشور اعتقاد داشته و دارد. او سال 88 از کشور و پس از مشخص شدن ماهيتش در همکاري با دشمنان کشور، گريخت و حالا با اشرافي که احتمالا از ارتباط با بعضي افراد دستگاههاي مختلف در داخل کشور به دست مي آورد به شدت در حال جريان سازي، هدايت بعضي اتفاقات در جهت مطامع شخصي خود و جريان حامي آنها و برجسته سازي بعضي افراد با عناوين مجعول براي سود شخصي آنهاست.

يکي از موضوعاتي که اين کانال تلگرامي از مدتها قبل به دنبال آن بوده است بحث شرکت ايران در يک نمايشگاه خارجي است. موضوعی که متاسفانه منفعت طلبی بعضی افراد در داخل همراه با فشار رسانه های غیررسمی معاند موجب شد تا وزیر ارشاد، انجامش را موقتا به تعویق اندازد.
اتفاق ساده اي که پيش از اين بارها روي داده و اساسا يکي از برنامه هاي مثبت حوزه تجسمي است. ماجرا از اين قرار بود که از مدتها پيش ( بيش از 10 سال )بحث نمايش 30 يا 40 اثر خارجي متعلق به گنجينه موزه در کشورهاي ديگر مطرح شده بود. در دوره اخير مدير مرکز هنرهاي تجسمي توانست 5 کشور را قانع کند تا علاوه بر نمايش اين آثار، به جهت معرفي آثار نقاشان ايراني، در کنار هر اثر خارجي، يک اثر از نقاشان ايراني هم قرار گيرد. از سوي ديگر اين کشورها مبلغي را به عنوان کمک به موزه هنرهاي معاصر پرداخت کنند.

با اين توافق ماجرا ديگر مثل سابق نبود. حالا که قرارداد خوب شده بود بعضي ها که از قضا نقش مافيا را در اتفاقات تجسمي پيدا کرده اند، دست به کار شدند تا با تحريک گروههاي مختلف کاري کنند که نمايشگاه و همه سودش به آنها سپرده شود و  يا اصلا اجازه برگزاري نمايشگاه را ندهند.

از فرداي همان روز دشمني هاي داخلي با اين اتفاق شروع شد. باوجود تاکيد و توضيح چندباره درباره اطمينان از بازگشت آثار و بيمه هاي جدي و مطمئن اثرها و بررسي و کارشناسي شدن همه جوانب، همچنان غرغرها ادامه داشت.

حزب سبزهای آلمان و دارو دسته اي که در ماجراي کنفرانس برلين با درآوردن لباس هايشان تلاش داشتند نام ايران را لکه دار کنند، هم  چند روز بعد و با اولين بهانه که به دستشان افتاد تحرکشان را شروع کردند.

بهانه هم حضور مدير مرکز هنرهاي تجسمي در کنفرانسي عليه هولوکاست بود. کنفرانسي که ملانوروزي در آن حاضر شده بود و به کاريکاتوريستها جايزه هم داده بود. همين کافي بود تا اين گروه در نشريات آلماني کارشان را شروع کنند و ملانوروزي را يک بمب ضد يهود بدانند که بايد متوقف شود.
 
نفوذ کانالهای معاند تا کنار صندلی وزیر ارشاد 

با وجود همه اين اتفاقات نمايشگاه با نامه تضمين والتر اشتاین مایر وزیر امور خارجه آلمان، فراهم شد و در شرف برگزاري شد تا اينکه يک نفوذي ديگر با نقاب پژوهشگر هنر از طريق کانالهاي آمد نيوز و کانال شخصي خودش و متاسفانه چند رسانه داخلي وارد ميدان شد.

افشين.پ که خود را به عنوان جعلي پژوهشگر هنر معرفي کند متاسفانه از تغيير وزير و خلا ناشي از آمدن وزير جديد استفاده کرد و توانست وقفه اي در ارسال آثار ايجاد کند. وقفه اي که با توجه به لزوم برگزاري نمايشگاه در زمان مقرر ميتواند منجر به لغو اين نمايشگاه شود.

اما شايد حتي وزير هم چندان شناختي از اين عنصر نفوذي و خطرناک نداشته باشد. عنصري که با سوء استفاده از عدم شناخت مديران فرهنگي متاسفانه در حال هدايت جريانات فرهنگي در مسير اهداف خود و گروه حامي غربي خود است. در مقاله فوق نگاهي به زندگي اين پژوهشگر جعلی و تقلبی انداخته ايم:

نفوذی فضای مجازی در پوست پژوهشگر

 چند صباحی است اهالی هنر و خصوصا هنرهاي تجسمي نام افشین.پ را در رسانه هاي مجازي به عنوان کسی که در صفحه فیس‌بوک و اینستاگرامش فرهنگ و هنر را رصد ميکند و سرقت‌های ادبی و هنری را برملا می‌کند ميديدند اما نميدانستند که او چه سابقه اي دارد. او که سال 88 به خارج از کشور گريخت و حالا در نيويورک زندگي ميکند معتقد است:
 
 
نفوذ کانالهای معاند تا کنار صندلی وزیر ارشاد


"ما به ساختاری مشابه نشر ادبیات زیرزمینی ولی با کارکردی متفاوت و در فضای خارج از دسترسی دولت ایران احتیاج داریم. به برنامه‌ای فراگیرتر و کامل‌تر از برنامه‌ی سندباد. ساختاری که خط قرمزهای عرفی، شرعی و قانونی امروز جامعه‌ی ایران را به رسمیت نشناسد و  تن ندهد".

او ادعا می کند پژوهشگر هنر است و پیش از آن ادعا داشت كه شغل‌اش عكاسی است و البته كمی پس از عكاس و كمی پیش از پژوهشگر، خود را كنشگر اجتماعی می‌خواند. افشین.پ در جریان فتنه سال ۱۳۸۸ به عکاسی از آشوب های خیابانی و ارسال آن به شبکه های مخالف نظام  پرداخت و بعد بواسطه‌ همان عكس‌ها سوار بر موج پناهندگی اجتماعی سیاسی شد و فرار كرد.ابتدا به کانادا رفت و مدتی بعد مقیم نیویورک شد.

محسنی، عنصر سلطنت طلب و فراری ضد انقلاب که در رشته عکاسی  فارغ التحصیل شد توفیقی در عکاسی به دست نیاورد. او در همان سالها به فعالیت موسیقی هم روی آورد که در آن هم موفقیتی کسب نکرد.

اواخر زندگی در ایران در سال 87 پس از نمایشگاه ناموفقش در فرهنگسرای نیاوران و به بن بست رسیدن در موسیقی ،به بیماری روحی دچار و مدتی در آسایشگاه روانی بستری بود.  او اعتیاد شدیدی به مواد مخدر دارد. در سال 88 در آشوب های خیابانی افشین.پ بخش دیگری از هنرنمایی های خود را در همراهی با   اقدامات خرابکارانه به نمایش گذاشت.

افشین .پ ضدیت سفت و سخت با مقدسان دینی مردم مسلمان ایران را از سالهای سکونت در ایران در دل خود داشت.وی در وبلاگ خود در مطلبی با عنوان "از جلجتا تا کربلا " وقيحانه به تمسخر سالار شهيدان و حماسه کربلا پرداخته است.
 
 
نفوذ کانالهای معاند تا کنار صندلی وزیر ارشاد

این عنصر فعال اینترنتی اغتشاشگران مجازی را مورد ستایش قرار می‌دهد و با درج مطالب متعددی در فیسبوک و اینستاگرام و تلگرامش  جوانها را  تحریک به  مخالفت با نظام می کند.با نگاهی به دیگر نوشته های او،به خوبی متوجه عمق ضدیت او با نظام و  انقلاب می شویم.

*گرگ در پوستین  قهرمان

افشین.پ این روزها آزادانه در لوای افشاگری سرقت های ادبی هنری،پروژه نفوذ در طیف هنرمندان و دانشجویان را دنبال می کند .او با گرفتن ژست اصلاحگری نشریات اصلاح طلب و مدعی اصلاح طلبی را به عنوان تریبون های نقشه های شوم خود و اربابانش انتخاب نموده.این فرد هتاک به راحتی با مجلات و نشریات رسمی  گفتگو می کند که از جمله می توان به گفتگوهای اخیر  او با مجله "رو به رو "و نشریه چلچراغ اشاره کرد.
 
این نشریات زنجیره ای از افشین.پ قهرمانی ساخته اند که آمده تا جامعه فاسد و پر از تقلب و سرقت علمی و هنری ایران را از لغزیدن در ورطه سقوط نجات دهد.او اینک با اسم رمز"افشاگری"در حال تبدیل شدن به "لیدر مجازی آشوبگران"و  قهرمان مبارزه با فساد و تقلب و جعل است. هدف اصلی افشین .پ بزک کردن چهره دشمن و عوض کردن جای دوست و دشمن است.فراموش نکنیم که  دشمن تلاش می‌کند یک تصویر غیرواقعی و گول زننده از نیات، کارنامه و برنامه خود ارائه دهد تا دوستان واقعی را به عنوان دشمن نشان دهد.  اعتبارزدایی از گروه‌ها و نهادهای انقلابی و به دنبال آن مرجع‌سازی از گروه‌های هماهنگ با اهداف دشمن ،از دیگر اهداف پروژه نفوذ است که افشین.پ در روزهای گذشته آن را کلید زده است.نامبرده برخی اساتید معتبر دانشگاهی و مدیر  یکی از نهادها را بدون ارائه مدرک،به فساد اخلاقی متهم کرده است.

 یکی از حامیان فکری افشین پ، عباس معروفی، نویسنده ضد انقلاب و صاحب نشر گردون در برلین است . «عباس معروفی»  ارتباط تنگاتنگی با حلقه کیان داشت و  مدیر مسئول  ماهنامه "گردون "بود.  درباره فعالیت های "گردون "همین بس که گفته شود در شـمـاره 47ـ46 خـود از سـانـسـور تـصـاویــر مستهجن زنان در ایران انتقاد کرده بود. فعالی   معروفی در این مجله تا سال 1374 ادامه داشت تا اینکه سرانجام کار این مجله بخاطر انتشار تصویری موهن بر روی جلد،به توقیف و محاکمه مراجع رسمی و قضایی مملکتی کشید. معروفی که دیگر عرصه را بر خود و افکار منحرفش تنگ می دید، پس از این اتفاق به ناچار و بدنبال جایگاهی برای ادامه فعالیت های ضد انقلابی اش به  آلمان و مشخصا شهر برلین گریخت. فراموش نکنیم که  عباس معروفی " در جریان حوادث بعد از انتخابات 88 جز حقله اصلی جریان ادبی معاند نظام بود. وی علاوه بر امضاء اکثر بیانیه‌ها علیه جمهوری اسلامی ایران به طرفداری از اغتشاشگران پرداخت و در حالی که اصلاً در ایران حضور نداشت به سیاه‌نمایی وضعیت جامعه و بغرنج نشان دادن آن می‌پرداخت. معروفی اقداماتش را با نگارش یادداشت‌هایی در سایت‌های اینترنتی و همکاری با سایر رسانه‌های ضد انقلاب انجام داد.
 
زورگیری کانال‌های تلگرامی از وزیر ارشاد/ وقتی پژوهشگر جعلی ناجی هنر می‌شود! 

اغلب مطالب این نویسنده فراری به موضوع القای دیکتاتوری حکومت ایران تأکید دارد و با تحلیل فضای جامعه ایران! (از برلین) راهکارهای جالبی را برای اعتراض مردمی به نظام جمهوری اسلامی ایران مطرح کرده‌است. در سایه کم‌کاری و بسترسازی برخی نهادها و دستگاه‌های مرتبط با حوزه فرهنگ، متاسفانه اکنون میدانی برای تحرک روشنفکران معاند ایجاد شده است. استفاده از روشنفکران وابسته به غرب و کسانی که همواره علیه سیاست‌های مردم متدین کشور حرکت کرده‌اند، نیز همواره یکی از ابزار دشمنان برای پیشبرد اهداف‌شان بوده است. بسیاری از نویسندگان، اهالی شعر و ادب و حتی برخی از ناشران با هدف بازگشت به دوره اسف‌بار پهلوی و برای به دست آوردن آزادی‌های بی‌بندوبار در سایه غرب هر کـاری که از دست‌شان بر می‌آمد در جهت حذف نظام دینی و مردمیِ جمهوری اسلامی ایران انجام دادند. آنان علاوه بر تنظیم بیانیه‌هایی علیه جمهوری اسلامی ایران، در حوادث بعد از انتخابات و تشویق مردم به حضور در خیابان‌ها برای به چالش کشیدن نظام، در سازماندهی تجمعات خیابانی و اغتشاشات نقش پررنگی داشتند. از سوی دیگر حمایت‌های بی‌شماری از سوی جریان‌های مخالف نظام در خارج از کشور از آنان صورت پذیرفت.در برخی از دستگاه‌ها و سازمان‌ها متاسفانه کار از روزنه‌های نفوذ گذشته و شاهدیم که اتوبانی برای تهاجم فرهنگی معاندین نظام فراهم شده است. سبک و سیاق برخی محصولات فرهنگی اعم از سینما، تئاتر و مطبوعات چیزی جز تضعیف پایه‌های دین‌مداری و اسلام سیاسی نیست که هدف آن در نهایت، جاده صاف‌کنی برای حضور عناصر غرب‌گرا در مراکز تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری است.

  از حامیان مالی افشین پ فردی یهودی به نام "اریک آذری" است که در سالهای گذشته روابط حسنه ای با مقامات و نهادهای آمریکایی داشته است. در سال‌های پیش از انقلاب اسلامی فردی با معرفی خود به نام یکی از گالری‌داران مطرح امریکا از تعداد زیادی از هنرمندان  ایران کلاه‌برداری کرد و آثار آنها را با خود به آمریکا برد و هیچگاه بازنگرداند.در وصف  ابعاد مالی این کلاه‌برداری باید نوشت که او از هنرمندانی چون سهراب سپهری، ناصر اویسی، فرامرز پیلارام، مسعود عربشاهی، صادق تبریزی، پرویز تناولی و ... آثاری را به امانت گرفته و برنگرداند! با نگاهی به قیمت آثار این هنرمندان پی به اهمیت و بزرگی این کلاه‌برداری می بریم.

صادق تبریزی؛ هنرمند پیشکسوت حوزه نقاشیخط ایران که وی نیز در این پرونده بسیار متضرر شده است  در مصاحبه ای با خبرگزاری مهر درباره ماجرای "اریک آذری"گفته است :  45 سال پیش آثار تعدادی از هنرمندان مطرح ایران از جمله پرویز تناولی، سهراب سپهری، فرامرز پیل‌آرام، حسین زنده‌‌رودی و من را برای نمایش و فروش در بازارهای خارجی با خود به آمریکا برد و دیگر پس از آن خبری از او نشد تا چند سال پیش که رد پای این مجموعه آثار به حراج کریستی باز شد.
 
زورگیری کانال‌های تلگرامی از وزیر ارشاد/ وقتی پژوهشگر جعلی ناجی هنر می‌شود! 

وی افزوده: به همت آقای تناولی مانع نمایش و فروش این آثار در حراج کریستی شدیم و شکایت ما از آذری منجر به مدیر حراج کریستی شد که با این گالری‌دار آمریکایی تبانی کرده بود.

تبریزی دلیل همراهی هنرمندان ایران با این گالری‌دار آمریکایی را عدم فروش آثار نقاشی و هنر معاصر ایران می داند: "هنرمندان در آن زمان به امید یافتن بازارهای جهانی و مطرح کردن هنر معاصر ایران در سطح دنیا آثارشان را به این گالری‌دار سپردند."

تبریزی می گوید:" آذری او بسیار چرب‌زبان بود و بابت هر تابلو آن زمان به ما 40 تومان داد که تنها پول رنگ و قلم و ... می‌شد و این بیعانه‌ای بود برای فروش آثار تا مابقی پول فروش آثار را برایمان بفرستد اما تا 45 سال از او خبری نشد تا چند سال پیش که از طریق آقای تناولی متوجه شدیم پسر اریک آذری این آثار را به حراج کریستی آورده است و به این ترتیب مانع فروش آنها شدیم."

تبریزی درباره سرنوشت این آثار و شکایت شاکیان این پرونده گفت: پرونده همچنان در جریان و در دست بررسی است و مؤسسه کریستی نیز این آثار را ضبط کرده و به آذری پس نداده است."

وی ادامه داد: خاطرم هست در سال 58 و در اوایل انقلاب بود که ردی از او پیدا کردم و به همراه یکی از دوستانم به خانه‌ای که در محله دروس تهران داشت رفتم و اریک آذری را هم دیدیم که در حال بستن بار سفر خود به آمریکا بود. قصد داشتم همان‌جا آثار خود و باقی هنرمندان را از او بگیرم که متاسفانه باز هم گول حرف‌های او را خورده و دست خالی بازگشتم و دیگر او را ندیدم.

زورگیری کانال‌های تلگرامی از وزیر ارشاد/ وقتی پژوهشگر جعلی ناجی هنر می‌شود!حبیب آیت‌اللهی؛ از پیشکسوتان هنر معاصر ایران در مورد آذری و کاری که با هنرمندان ایران کرد می‌گوید: اریک آذری یک ایرانی آمریکایی تبار بود از یک مادر یهودی آمریکایی و پدر مشهدی که در خیابان فردوسی وسایل و لوازم بهداشتی می‌فروخت. آذری مدعی بود مدیر و صاحب گالری ایشتار در لس آنجلس است. او با چرب زبانی و وعده های توخالی و اغوا کننده موفق شد از تعدادی از هنرمندان ایران یکصد اثر به امانت بگیرد و آنها را یکجا بالا بکشد. تنها متاعی که در عوض این آثار نصیب گروه نقاشان سقاخانه شد، قراردادی بی‌حاصل است که در سفارت آمریکا و به زبان انگلیسی منعقد شده که مزین به لاک و مهر برجسته و طلایی است که برق آن چشم را خیره می کند به طوری که هرگاه به آن نگاه می کنیم، یاد مصیبتی است که بر ما گذشته است. "

افشین پ در فیسبوک خود حملات زیادی به استادان   هنر ایران کرده و آنها را به کلاهبرداری، فساد ،دروغ گویی و جعل متهم کرده است.با توجه به وابستگی این شخص به اریک آذری و پسرانش به خوبی می توان فهمید انگیزه او از افشاگری ها و حملات بدون سند وی به هنرمندان ایرانی چیست.

****
افشین، آزادانه پروژه نفوذ اربابان خود را از طریق رسانه های ایران دنبال می کند. اینک در انتظار پاسخ قانع‌کننده معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره همکاری این عنصر هتاک وابسته به ضد انقلاب با نشریات داخل کشور  هستیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 4
  • غیر قابل انتشار: 6
  • ۱۴:۰۱ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۸
    1 6
    این موجودات از جون مملکت چی می خواهند؟

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس