به گزارش مشرق، برنامه سی ام  "راز" با اجرای طالب زاده و موضوع «آخرین تحولات منطقه از نگاه تیری میسان» به روی آنتن شبکه 4 رفت.
 مشروح گفتگوی طالب زاده با تیری میسان نویسنده کتاب "دروغ بزرگ" را در ادامه میخوانید:

تیری میسان صاحب سایت مشهور ولتر و همچنین از روشنفکرهای فرانسوی هستند. حرکت جالب و عجیب ایشان این است که الان در دمشق فعالیت می کنند و خبرها را از آن جا در سایت خود و نشریه جهانی ارسال می کنند. از مشهورترین اقدامات ایشان تألیف کتابی با عنوان «دروغ بزرگ» است که بعد از واقعه 11 سپتامبر نوشتند که سردمدار تمام تحقیقات در رابطه با واقعه 11 سپتامبر است.

میسان در حال حاضر برای کنفرانس بیداری اسلامی به ایران تشریف آورده اند.

طالب زاده: آقای تیری میسان به برنامه راز خیلی خوش آمدید. شما امروز ظهر از دمشق رسیدید. راجع به سوریه بفرمایید.



 زندگی عادی در سوریه ادامه دارد

تیری میسان: بخش هایی از سوریه که بخش های بسیار کوچکی در حومه شهرهای بزرگ هستند در کنترل گروه های مسلح است که تعداد کمی از مردم نیز در این مناطق مانده اند. برخی مواقع گروه های مسلح تلاش می کردند تا گروه های اسلامی را سازماندهی کنند اما ارتش ملی سوریه آن ها را سرکوب کردند و همچنان درگیری ها ادامه دارد. زیرساخت های بسیار زیادی از سوریه به خاطر درگیری های دو سال اخیر ویران شده اما زندگی عادی در سوریه ادامه دارد.

طالب زاده: تعداد مخالفین نسبت به کل جمعیت سوریه طبق آمار چقدر است؟

تیری میسان: اظهارنظر در این خصوص چندان آسان نیست. مناطقی که مردم از گروه های شبه نظامی حمایت می کنند چندان زیاد نیستند. حداکثر حدود دو و نیم میلیون نفر از گروه های مسلح حمایت می کنند که در مقایسه با تعداد حامیان حکومت سوریه بسیار اندک هستند. البته گروهی از مردم سوریه هم نمی دانند باید چه کار کنند و منتظرند ببینند کدام طرف پیروز می شود.

 

طالب زاده: طبق اخباری که از رسانه های غربی و داخلی داریم طی یک ماه پیش اتفاقات زیادی در روی داده است. مهم ترین تحولات در طی این یک ماه چه بوده است؟

 

تیری میسان: گروه های مسلح فکر می کنم در 18 ژوییه و 26 سپتامبر تلاش کردند دو عملیات مهم علیه دمشق انجام دهند، اما بعد از آن بود که متوجه شدند هرگز نمی توانند از نظر نظامی به پیروزی برسند به همین خاطر راهبرد خود را تغییر داده و تنها در پی تضعیف کشور و دولت سوریه هستند.

هفته گذشته ارتش سوریه پیشرفت قابل ملاحظه ای داشت و گروه های مسلح شبه نظامی مواضع خود را از دست دادند. گروه های شبه نظامی از راهبرد جدیدی استفاده و اقدام به بمب گذاری در خودروها و اقدامات تروریستی ای از این دست کردند.

طالب زاده: آینده را چطور مشاهده می کنید؟ احساس می کنید حکومت سوریه در مقابل مخالفانی که هر لحظه با پول و ثروت دولت های قطر و عربستان سعودی تجهیز می شوند، در چه وضعیتی قرار خواهد گرفت؟

 بی تردید هیچ راه حل نظامی ای برای سوریه وجود ندارد

تیری میسان: بی تردید هیچ راه حل نظامی ای برای سوریه وجود ندارد. این وضعیت ادامه خواهد داشت مگر این که کشورهای غربی و شماری از حامیان آن ها در منطقه از حمایت گروه های شبه نظامی در سوریه دست بردارند.

در حال حاضر شاهد تماس ها و دیپلماسی محرمانه مشخص و راهبری در جهت توقف کشتار در سوریه هستیم اما باید توجه داشت که کشورهای فرانسه، قطر و اسرائیل خواهان تداوم جنگ در سوریه هستند.

ما باید منتظر باشیم ببینیم آیا اوباما می تواند راه حل خود را بر این کشورها تحمیل کند یا خیر. اوباما می خواهد دولتی تشکیل دهد که امیدواریم ترکیب دولت جدید آمریکا در جهت صلح در سوریه باشد.

اما باید توجه داشته باشیم که افرادی همانند دیوید پترائوس و فرمانده دبیر کل ناتو صلح نمی خواهند. قطری ها و دولت فرانسه قصد دارند شبه نظامیان جدیدی را وارد سوریه کرده و تسلیحات جدیدی را هم به آن ها بدهند.

 حاکمان  فرانسه دنبال احیای استعمار فرانسه در سوریه هستند

طالب زاده: در رابطه با اقدامات فرانسه و قطر توضیح بیشتری دهید.

 

تیری میسان: سوریه تا سال 1942 در کنترل و حاکمیت فرانسه بود و فرانسه در حال حاضر سیاست های استعماری قدیمی خود را دنبال می کند و همان سیاستی را که در لیبی پیاده کرد را قصد دارد در سوریه پیاده کند. شماری از حاکمان  فرانسه دنبال احیای استعمار فرانسه در سوریه هستند.

حاکمان فرانسه ارتباط های شخصی ای با مقامات قطر دارند. نیکولا سارکوزی رئیس جمهور سابق فرانسه روابط بسیار نزدیکی با مقامات قطر داشت و در تعطیلات به قطر می رفت و حتی در آن جا سرمایه گذاری کرده بود و همسر او همیشه از هواپیمای اختصاصی امیر قطر استفاده می کرد. این مسائل نشان دهنده روابط نزدیک نیکولا سارکوزی با امرای قطر است. فرانسوا اولاند رئیس جمهور جدید فرانسه نیز سعی می کند همین روابط را حفظ کند. او می گوید دموکراسی در قطر فوق العاده است و صحبت های مضحکی را مطرح می کند. البته نمی توان این نکته را نادیده گرفت که منافع شخصی تأمین کننده روابط قطر و فرانسه است.

 

طالب زاده: ارتباط تلفنی با آقای پروفسور کوین بارت (Kevin Barrett) در آمریکا داریم.

سلام آقای پروفسور صدای من را می شنوید؟

 

کوین بارت: بله بنده صدای شما می شنوم، سلام علیکم.

 

طالب زاده: آقای کوین بارت از اساتید دانشگاه مدیسون میشیگان هستند که کتاب های بسیاری نوشته اند و از مبارزین هستند. ایشان تازه مسلمان شده اند و نظرات خاصی در رابطه با صهیونیست دارند و از مخالفین سرسخت آن ها هستند و اخیرا هم مقاله ای نوشته اند که در آن نقل قولی از برژینسکی نقل شده مبنی بر این که آمریکا نمی بایست دنبال اسرائیل مانند قاطر حرکت کند. از ایشان می خواهم این مقاله را توضیح دهند.

برژینسکی: آمریکا نباید همانند قاطر ابلهی دنبال اسرائیل باشد

کوین بارت: صحبت های آقای برژینسکی در رابطه اسرائیل یکی از شدیدترین و تندترین صحبت هایی است که از مقامات بلندپایه آمریکا شاهد بودیم. برژنسکی یکی از شخصیت های مهم و از مشاوران ارشد دولت های قبلی آمریکاست که با مشاوران اوباما نیز رابطه نزدیکی دارد. زمانی که برژنسکی می گوید آمریکا نباید همانند قاطر ابلهی دنبال اسرائیل باشد، سیگنالی منتقل می کند مبنی بر این که سیاست گذاران آمریکایی اجیرشده اسرائیل هستند.

مطالب زیادی در خصوص رابطه نزدیک آمریکا با اسرائیل و همچنین حمایت از اسرائیل مطرح است و شمار فزاینده ای از مقامات آمریکایی در این خصوص اظهار نظر و مخالفت خود را ابراز می کنند.

نکته جالب توجه این است که برژینسکی در کتاب خود تصریح کرده که آمریکا باید رابطه دوستانه ای با ایران داشته باشد و تنها مانع روابط آمریکا با ایران رابطه با اسرائیل است. لذا آمریکا می بایست از اسرائیل دور شود تا بتواند با ایران رابطه داشته باشد.

همان طور که شاهد هستیم دولت اسرائیل سیاست های رادیکالی بیشتری اتخاذ می کند و به توسعه شهرک های خود مشغول است که به همان نسبت دوستان خود را در دنیا از دست می دهد.

به نظر بنده شاهد تغییرات اساسی در غرب هستیم؛ به ویژه در سال های اخیر رویکرد آمریکا در قبال اسرائیل در حال تغییر است.

 

طالب زاده: شما به عنوان یک نویسنده و فعال سیاسی احساس می کنید یخ نقد اسرائیل واقعا در آمریکا در حال شکستن است؟

 

کوین بارت: درست است که به صورت سنتی زمانی دولتمردان آمریکایی در مقابل اسرائیل ایستادند و متوجه عواقب آن هم شدند و برای آن ها گران تمام شد مانند هِنِی کلن، اما افرادی که امنیت شغلی بیشتری دارند یا در وزارت امور خارجه یا وزارت دفاع هستند یا افرادی مانند برژینسکی می توانند انتقاد کنند و به صراحت دیدگاه های خود را بیان کنند.

مشکل این است که لابی صهیونیستی در آمریکا، رسانه ها و کنگره را در اختیار دارد، اما رئیس جمهور کنونی آمریکا در دوره دوم  و نظامیان این کشور را کاملا در اختیار ندارند.

درون تشکیلات سیاست گذاری آمریکا بحث های زیادی بین کسانی که طرفدار صهیونیست هستند و کسانی که نگاه واقع بینانه دارند، وجود دارد.

ما می توانیم انتظار داشته باشیم که در دوره دوم ریاست جمهوری اوباما گروه دوم یعنی رئالیست ها پیشرفت های قابل توجهی کسب کنند.

طرفداران نگرش های صهیونیستی با سیاست های خود عده بسیار را از خود دور کرده اند. آن ها با گروه های دخیل در جنایت های سازمان یافته ارتباط دارند. بنابراین فکر می کنم نگرش های خاصی در بین امرای ارتش مبنی بر این که آمریکا باید رویکرد خود را در رابطه با اسرائیل تغییر دهد در حال شکل گیری است.

 

طالب زاده: همان طور که می دانید آن ها نزدیک به 20 ایستگاه رسانه ای ایران را متوقف کردند. یکی از آن ها پرس تی وی است که همیشه با آقای بارت مصاحبه دارد. نظر شما در رابطه با این حرکت چیست؟ و چرا این کار را انجام می دهند؟

 شمار فزاینده ای از آمریکایی ها قدر کارهای رسانه هایی مانند پرس تی وی را می دانند

کوین بارت: این کار آن ها درواقع ادای احترام قابل توجهی به کار رسانه های ایرانی است و کاملا روشن است که برخی از صهیونیست ها از کار رسانه های ایرانی وحشت زده شده اند. این نکته جالب توجه است که ایران با طرح دیدگاه های خود می تواند با مردم آمریکا ارتباط برقرار کند.

مشکل این است که در آمریکا جنبش واقعی وجود ندارد که از این گونه رسانه ها حمایت کند اما شاهد آن هستیم که شمار فزاینده ای از آمریکایی ها قدر کارهای رسانه هایی مانند پرس تی وی را می دانند. این مسئله که پرس تی وی توانسته تعداد زیادی از تحلیل گران آمریکایی که در رسانه های آمریکایی امکان ابراز نظر ندارند را جلب خود کند بسیار جالب توجه و ستودنی است.

من فکر می کنم ما باید برای آزادی بیان در آمریکا مبارزه کنیم و از شما و همه رسانه های ایران به خاطر خدمتی که به مردم آمریکا می کنید تشکر می کنم.

 

طالب زاده: از آقای بارت تشکر می کنیم. امیدواریم در برنامه های آینده نیز از نظرات ایشان استفاده کنیم. شب شما بخیر.

بارت: خیلی ممنون من هم منتظر هستم انشاء الله.



طالب زاده: نکته آخر آقای بارت بسیار جالب بود که بسیاری از نویسندگان، فعالان سیاسی و اهل رسانه در آمریکا دیده نمی شوند و در سانسور مطلق هستند. رسانه ای مانند پرس تی وی یا راشا تو دی فرصتی است تا آن ها دیده شوند.

یکی از علل بستن شبکه های ایرانی حضور این متفکرین و فعالان سیاسی و نویسندگان است که تعداد آن ها هم کم نیست. نمونه ای از این نویسندگان و فعالان سیاسی آقای تیری میسان است؛ آقای میسان با توجه به این که شما فرانسوی هستید و در دمشق برای چند نشریه بین المللی دائما مقاله می نویسید، چرا رسانه های داخلی فرانسه یا آمریکایی یا هر کشور اروپایی دیگر سراغ شما نمی آیند؟

تیری میسان: هیچیک از رسانه های فرانسه در 10 سال گذشته با بنده مصاحبه نکرده اند. محدودیت هایی در قوانین فرانسه برای رسانه ها مبنی بر دعوت از بنده وجود دارد و خودشان می گویند اجازه این کار را ندارند. اما در عین حال من توانستم از طریق شبکه های تلویزیونی در کشورهای مختلف صحبت کنم.

طالب زاده: به طور مثال کدام کشورها؟

تیری میسان: بنده در کشورهای آمریکای لاتین، جهان عرب و برخی مواقع در چین امکان صحبت داشته ام. من وب سایت خود را دارم که در آن مقاله هایی را منتشر می کنم که از آن ها بسیار استقبال می شود و مراجعه کنندگان بسیاری هم دارد و بسیاری از این مقالات را روزنامه های بزرگ دنیا چاپ می کنند.

پدیده  بسیار عجیبی است. من در کشور خود به عنوان یکی از اصحاب رسانه، محل رجوع هستم اما رسانه های اصلی با بنده صحبت نمی کنند. یکی از کانال های اصلی فرانسه در ماه آینده می خواهد برنامه ویژه ای را در ساعت پر بیننده خود ترتیب دهد اما متأسفانه از بنده نخواستند که در آن برنامه حاضر شوم تا دیدگاه های بنده را تبیین کنند. البته بنده دوست دارم زمانی که از من در آن برنامه صحبت می شود حضور داشته باشم اما متأسفانه اجازه نمی دهند.

طالب زاده: ضرب و آهنگ حوادث و عکس العمل های حادی انجام می دهند و افرادی مانند شما را سانسور می کنند چقدر در حال سرعت گیری است.

تیری میسان: ما در سیستمی زندگی می کنیم که در حال سقوط است. هر اتفاقی در طبقه حاکم رخ می دهد سبب وحشت می شود و آن ها نمی توانند خود را با واقعیات منطبق کنند و کنترل اوضاع از دست آن ها خارج شده است و تنها چیزی که در اختیار دارند رسانه هاست.

 

طالب زاده: این مسئله مهمی است. اما فکر می کنید تا چه زمانی می توانند رسانه ها را کنترل کنند؟

 

تیری میسان: من نمی توانم به این سوال پاسخ دهم. اما فکر می کنم وضعیت نمی تواند بدین صورت ادامه پیدا کند و چنین کاری بی تردید امکان پذیر نیست. در اروپا یا ایالات متحده شاهد فروپاشی اقتصادی هستیم که نتیجه سیاست های آن ها در خارج از کشور است. ارتش آمریکا و کشورهای غربی به دلیل اقدامات گذشته کشورهای خود شکست خورده هستند. در حال حاضر هم شاهد ظهور جریانی هستیم که این وضعیت را به چالش می کشد که به نظر بنده باید تقویت شوند. در کشورهای عربی تحولی به نام بهار عربی رخ داده که سر منشأ این مشکلات برای آن ها بوده است. به طوری که سران برخی از کشورهای منطقه تغییر کردند و کشورهای غربی نمی  توانند همان نگاه قبل را نسبت به منطقه داشته باشند. مردم منطقه درگیر مسائل سیاسی شده اند و سیر تحولات به شکلی است که هیچ کس نمی داند اتفاق بعدی چه خواهد بود. اما واقعیت این است که نظام قدیمی شکست خورده است.

طالب زاده: شما منشأ این مسئله که در آمریکا و اروپا همزمان بحران اقتصادی روی داده را چه می دانید؟

تیری میسان: به نظر بنده عوامل مختلفی دخیل هستند. از سال 1974 شاهد آن بودیم که پول بیشتری به سرمایه داران و پول کمتری به طبقه کارگر داده شد و شکاف عمیقی پدید آمد که روز به روز هم عمیق تر شد. کارگران می دیدند هرچه بیشتر کار می کنند ضعیف تر می شوند و سرمایه داران در مقابل کار کمتر پول کلان تری به جیب می زنند. عامل دوم جنگ است که بسیار مهم است. غربی ها جنگ های بسیار پر هزینه ای را به راه انداختند. ابتدا تصور آن ها این بود که جنگ بازگشت سرمایه دارد اما این رویکرد اشتباه بود و تنها ویرانی را به همراه داشت. البته شرکت های بزرگ سرمایه گذاری زیادی در جنگ کردند اما این به ضرر مردم بود و تنها عده معدودی برنده این بازی بودند.

 

طالب زاده: چرا اراده ای برای تداوم جنگ وجود دارد؟

 

تیر میسان: اوباما و افرادی از قبیل برژینسکی فکر می کنند که دیگر امکان آن نیست که ایالات متحده بخواهد به رویای خود برای امپراطوری دنیا ادامه دهد. زمانی که شاهد فروپاشی سیستمی هستیم، می توانیم تصمیم بگیریم که آیا وضعیت گذشته را ادامه دهیم و کارها را سخت تر و سخت تر کرده تا به موانع بزرگ تری برسیم و یا این که گزینه دیگری را انتخاب کنیم  و یک نگاه واقع بینانه داشته باشیم. اگر براساس واقعیت بخواهیم به حرکت در مسیر گذشته ادامه دهیم چه چیزهایی را از دست خواهیم داد و بهترین کار چیست. الان در ایالات متحده چنین وضعیتی پیش آمده است. اوباما و افرادی از قبیل برژینسکی فکر می کنند که دیگر امکان آن نیست که ایالات متحده بخواهد به رویای خود برای امپراطوری دنیا ادامه دهد، چراکه با چالش های بسیار زیادی مواجه است و ملت ها در سراسر جهان در مقابل این امپراطوری می ایستند و در عین حال رقبای جدیدی مانند چین هم وارد صحنه شده اند. بنابراین آمریکایی ها باید برنامه خود را در جهان تغییر دهند.

کاری که اوباما انجام داده این است که نیروهای خود را از اروپا و خاورمیانه خارج و به خاور دور برده تا خود را برای تقابل در آینده با چین آماده کند که البته این رویکرد مشکلاتی را نیز به همراه دارد. کاری که آمریکا انجام می دهد نوعی تقسیم مشکلات است به این معنی که اگر مسئله ای در منطقه خاورمیانه اتفاق می افتد باید مردم خاورمیانه نیز دخیل باشند. البته گروه دیگری هم در آمریکا وجود دارند که مقامات بلندپایه و امرای ارتش آمریکا هستند که فکر می کنم بزرگ ترین قدرت نظامی آمریکا هستند و نباید از جاه طلبی و بلندپروازی خود عقب نشینی کنند و باید همان روند گذشته را ادامه دهند.

همان طور که مشاهده می کنید در سال های اخیر تقابل بین مقامات نظامی و غیرنظامی آمریکا شدت پیدا کرده و باید تلاش شود تا رویکرد جدیدی برای آمریکا تبیین شود و کسانی که در نهادهای نظامی آمریکا مشغول کار هستند باید بدانند که اوضاع تغییر کرده است. همچنین نگاه ناتو هم باید تغییر کند.

این نگاه ها کم کم خود را نشان می دهد و در این خصوص تحقیقاتی در جریان است که نشان می دهد اوضاع چگونه است و باید چه کار کرد.

 اروپا دنباله رو آمریکاست

در رابطه با نگاه اروپایی ها و وضعیت آن ها باید بگویم کاملا با آمریکا مرتبط هستند. اروپا دنباله رو آمریکاست. سال های اخیر و رویدادهای عراق علاقه قدرت های اروپایی به استعمار، خود را نشان داده است. اگر نگاهی به مسائل عراق داشته باشیم مشاهده می کنیم که اروپایی ها چه نوع نگاهی به تحولات منطقه و همچنین به جایگاه آمریکا دارند. باید توجه داشته باشید که جنگ هایی مانند جنگ عراق فقط به نفع شرکت های بسیاری معدودی تمام می شود و مردم متضرر هستند. الگویی که آمریکا استفاده کرد برای مقامات کشورهای اروپایی جالب بود که پیشینه استعماری انگلیس و به ویژه فرانسه برمی گردد. آن ها می خواهند همان تجربه آمریکا را تکرار کنند. نیکولاسارکوزی جنگ لیبی را سازماندهی کرد فقط به این خاطر که دوستان خود را که در شرکت های بزرگ خصوصی بودند، راضی کند. اما سرمایه گذاری ای که فرانسه در لیبی انجام داده برای مردم هیچ فایده ای ندارد، اما برای شماری از آدم ها که مدیران شرکت های بزرگ اروپایی هستند بسیار سود داشت. زمانی که نگاهی به مسائل سوریه می اندازیم، متوجه می شویم انگار چنین وضعیتی می خواهد در سوریه هم تکرار شود. سوریه هنوز منفجر نشده اما می تواند به آن سمت سوق داده شود، چراکه قدرت های غربی این را می خواهند و با وضعیتی که سوریه دارد ممکن است این جنگ سال ها ادامه پیدا کند. کشورهایی از قبیل روسیه در رابطه با سوریه نگاه های خاص خود را دارند. گازیروم که بزرگ ترین شرکت انرژی روسیه است نمی خواهد بازار سوریه را از دست بدهد و حتی نباید انتظار داشته باشیم کشورهایی مانند ایران نیز بخواهد بازارهای خود را از دست بدهند. کارهایی که روسیه در حمایت از سوریه انجام داده به همین خاطر بود. همان طور که می دانید مخالفان سوری در استامبول و پاریس جلساتی با روسیه داشتند، اما روسیه روی مواضع خود در مخالفت با دیدگاه های غربی ها در رابطه با سوریه تأکید می ورزد. اگر قرار باشد این وضعیت ادامه پیدا کند ممکن است در 20، 30 سال آینده سوریه ثبات نداشته باشد که به نفع مردم سوریه و قدرت هایی که خواهان خیر و صلح برای سوریه هستند نخواهد بود.

در چنین شرایطی شاهد آن هستیم که برخی از کشورهای منطقه مانند قطر نیز به متحدان قدرت های استعماری تبدیل شده اند. سوال این است که چگونه این کشورها در کنار قدرت هایی مانند فرانسه و انگلیس قرار می گیرند؟

باید بدانید که کمیسیون ویژه ای در شورای مخالفان سوری تشکیل شده که شرکت های انرژی بریتانیا و فرانسه نیز در بین آن ها هستند که نشان از اشتهای جدید غرب در رابطه با سوریه دارد که البته این ائتلاف باید با آمریکا همکاری و همراهی داشته باشد. یکی از نواده های حاکمان قدیمی فرانسه در این شورا حضور دارد که ارتباط بسیار نزدیکی با شرکت شل دارد که نشان می دهد باز هم منافع اقتصادی در این زمینه تأثیرگذار می باشد.

 

طالب زاده: هفته پیش در کنفرانس سابان تعدادی از خبرنگاران از هیلاری کلینتون سوال کردند: سخت ترین موضوع در این چهار سال برای شما چه بوده؟ او گفت: «ایران سخت ترین کشوری بود که نمی شد در آن نفوذ کرد».

این صحبت خانم کلینتون چه عکس العملی را به همراه داشت و نشان از چه دردی داشت؟

 

تیری میسان: از سال 2001 برنامه جنگ افروزی های جدیدی در خاورمیانه مد نظر بوده است. درواقع در آن زمان بود که برنامه جنگ عراق، سوریه، لبنان، افغانستان و سودان شمالی برنامه ریزی شد البته ایران هم جزء برنامه آن ها بود. آن ها می دانستند که به طور مستقیم نمی توانند سراغ آخر کار بروند و باید برنامه ریزی کنند. استراتژیست های نظامی آمریکا بر این باور بودند که سوریه راهی است که به ایران منتهی می شود. یعنی اگر برای سوریه بحران سازی کنند حمله به ایران بسیار راحت تر خواهد شد. شاید از بعضی ابعاد سخن آن ها درست بود اما سوریه بسیار مقاومت کرده، بنابراین هیچ راه حل دیگری برای آمریکا نمانده که بخواهد علیه ابران وارد جنگ شود و آمریکا باید این واقعیت را بپذیرد. به همین خاطر است که در دولت اوباما بسیاری از افراد می گویند باید بپذیریم که ایران یک قدرت منطقه ای است و باید آن را به رسمیت بشناسیم و از جنگ ابلهانه در سوریه دست بکشیم که به بی ثباتی کل منطقه منجر می شود و کشورهایی از قبیل لبنان، اردن و حتی ترکیه را بی ثبات می کند.

 

طالب زاده: منطقی است که چنین حرکتی داشته باشند اما آیا اشتها و ولع آن ها برای رسیدن به اهداف اجازه خواهد داد که چنین منطقی را اعمال کنند؟

 

 رسانه های غربی رویکرد بسیار ابلهانه ای در رابطه با سوریه دارند

تیری میسان: نوعی منازعه و تقابل بین گروه های داخل آمریکا وجود دارد، اما باید منتظر بود که بالاخره کدام گروه غالب می شود. در ترکیه هم این داستان را داریم. رسانه های غربی رویکرد بسیار ابلهانه ای در رابطه با سوریه دارند و از استقرار موشک های پاتریوت در مرز ترکیه با سوریه صحبت می کنند تا از ترکیه در مقابل سوریه محافظت شود. موشک های پاتریوت به خاطر مسائل داخل سوریه مستقر نشده اند بلکه هدف از استقرار آن ها ایران است. یعنی اگر قرار باشد به ایران حمله شود باید موشک های سوریه نیز رهگیری شود چراکه در صورت حمله به ایران سوریه از این موشک ها برای هدف قرار دادن پایگاه های نظامی آمریکا در منطقه استفاده خواهد کرد.

افرادی در واشنگتن هستند که فکر می کنند الان هم می توانند جنگ افروزی کنند.

 

طالب زاده: شما مطلب جالبی در مقاله اخیر خود تحت عنوان «پایان قدرت یهود» داشتید. چرا این مقاله را نوشتید؟

 

تیری میسان: زمانی که روابط بین المللی را تحلیل می کنیم، دچار اشتباه می شویم و فکر می کنیم اسرائیل بازیگر اصلی عرصه بین المللی است، اما به این نکته توجه نداریم که اسرائیل هم مشکلات خود را دارد. زمانی که به تاریخ آمریکا و اروپا می نگریم متوجه می شویم که آن ها متوجه واقعیت نیستند و فکر می کنند اسرائیل همچنان در عرصه روابط بین الملل باقی می ماند، در حالی که این طور نیست. اسرائیل یک اقلیت محدود است که حالا این قدر قدرت گرفته که در عرصه بین الملل عادی است. من فکر می کنم اشتباه بسیار بزرگی است که غربی ها به چنین قدرتی دل خوش کرده اند. این تحولات واقعیات را به غربی ها نشان خواهد داد و آن ها متوجه خواهند شد که اسرائیل هم نمی تواند تداوم داشته باشد چراکه مشروعیت ندارد. معادلات قدرت در حال تغییر است و در ایالات متحده و در دولت اوباما مشاجرات جدی در جریان است. دموکرات ها تلاش کردند کتابی در رابطه با نفوذ لابی اسرائیلی در آمریکا چاپ کنند، اما مانع تراشی کردند. سیاست هایی که دولت اوباما پیش گرفت درون جبهه صهیونیست شکاف به وجود آورد. گروهی معتقدند که اسرائیل همچنان یک قدرت بزرگ خواهد بود، اما گروه دیگر می گویند اسرائیل باید تغییر کند یا باید ابزارهای کاری خود را تغییر دهد. در نهایت مشاهده می کنیم که درگیری بسیار جدی ای در کاخ سفید در این رابطه رخ خواهد داد و اوباما مجبور می شود به خاطر این دعواها سیاست های خود را تغییر دهد.

آمریکا بزرگ ترین قدرت نظامی دنیاست، اما سوال این است که چگونه این قدرت بزرگ نظامی دنیا از قدرت کوچکی مانند اسرائیل دستور می گیرد! در عرصه سیاسی آمریکا شاهد جنبش صهیونیست مسیحی هستیم که بسیار قدرتمند است که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا نیز نفوذ بسیار زیادی داشت اما ترکیب جمعیتی آمریکا هم در حال تغییر است و در صندوق های رأی خود را نشان می دهد. این مسئله به تغییر سیاست های آمریکا منجر خواهد شد.

 

طالب زاده: موشک فجر 5 ایران که توسط مبارزین غزه به اسرائیل شلیک شد چطور این معادله را برهم ریخت؟

 

تیری میسان: درست است که گنبد آهنین در مقابل موشک های قصام و امثالهم و امثال آن بسیار مؤثر است اما نه در مقابل موشک فجر 5. این مسئله هم تأثیر سیاسی و هم نظامی داشت. تأثیر نظامی آن نوعی آزمایش بود. استفاده از موشک های فجر 5 نشان داد که گنبد آهنین اسرائیل نمی تواند چنین موشک هایی را رهگیری کند و هدف قرار دهد.

 اسرائیل نتوانست به اهداف خود در جنگ 8 روزه دست پیدا کند

این ناکارآمدی نشان داد که فلسطینی ها در مقابل اسرائیل تا چه اندازه قدرت دارند و همان طور که ملاحظه کردید اسرائیل نتوانست به اهداف خود در جنگ 8 روزه دست پیدا کند و در نهایت دید که نمی تواند به جنگ ادامه دهد. یک امر طبیعی زمانی که نمی توانید به اهداف مورد نظر دست یابید دنبال راه حل سیاسی باشید در این جا بود که آمریکا وارد عمل شد و تلاش کرد به نوعی آتش بس برقرار کند. بعد از آن شاهد رویدادهای بعدی هم بودیم. سازمان آزادی بخش فلسطین یا همان تشکیلات خودگردان توانسته جایگاه خود را در سازمان ملل متحد به عنوان عضو ناظر ارتقا دهد که این مسئله بسیار عجیب است. چرا این طور شده؟ به این دلیل که به هر حال تغییراتی رخ داده است. سازمان آزادی بخش فلسطین توانست اسم خود را در گذر زمان به تشکیلات خودگردان و الان به فلسطین تبدیل کند که این تغییر قابل توجه است.

به نظر بنده همه باور دارند که این پیروزی بسیار بزرگی برای فلسطینی هاست، چراکه بعد از 64 سال فلسطینی ها توانستند جایگاه خود را در سازمان ملل ارتقا دهند. البته این تغییرات تنها تغییر اسم است و نباید تصور کرد که تغییرات اساسی پدید آمده است، اما همین تغییر نام می تواند عواقب بسیار زیادی داشته باشد. فلسطینی ها فقط نباید این اسم را داشته باشند بلکه باید حق بازگشت به سرزمین های خود را پیگیری کنند، یعنی پس از 64 سال آوارگی بتوانند به سرزمین های مادری خود بازگردند. ما نباید از این واقعیت غافل شویم. برای این 64 سال آوارگی چه غرامتی می توان پرداخت کرد. آیا می توان غرامت خوبی داد؟ ارتقا جایگاه فلسطین تصمیم خوبی بود، اما آیا کافی است؟! باید حق بازگشت فلسطینی ها به سرزمین های خود به رسمیت شناخته شود و فلسطینی ها در رابطه با آینده خود تصمیم بگیرند نه این که آقای محمود عباس یا افرادی مانند او در رابطه با آینده فلسطینی ها تصمیم گیری کنند.

 

طالب زاده: به نظر شما چه کسی می تواند سرنوشت مردم فلسطین را به سرانجام برساند؟

 

تیری میسان: همه می دانند که در فلسطین مشکلی وجود ندارد و مشکل اسرائیل است و ریشه مشکلات اسرائیل است و مشکلات زمانی شکل گرفت که اسرائیل موجودیت پیدا کرد. مشکل به سیاست های آپارتاژی اسرائیل مرتبط است. راه حل آن فقط و فقط برقراری عدالت و تغییر سیاست های اسرائیل است. یعنی اسرائیل باید تغییر کند و تا زمانی که این رژیم این رویکرد را دنبال کند نمی توانیم شاهد صلح باشیم، بنابراین نخستین گام در این زمینه همان کارهای اخیر محمودعباس و سران فلسطینی است. اما این فقط گام نخست است. باید پرسید چرا مقامات فلسطینی با اسرائیل مذاکره می کنند؟ تا زمانی که فلسطین به رسمیت شناخته نشود این مذاکره چه فایده ای دارد؟ چرا قطعنامه هایی که علیه اسرائیل به تصویب رسیده، اجرا نشده است؟

کنفرانس بزرگی در مسکو در رابطه با صلح در خاورمیانه برگزار می شود که در امتداد اجلاس مادرید است که از سال 1991 جیمز بیکر وزیر خارجه وقت آمریکا سازماندهی کرده بود که کشورهای عربی و اسرائیل در آن حضور داشتند اما نتیجه چه شد؟ آیا اسرائیل به نتایج آن اجلاس عمل کرد! اگر قرار است مشکل حل شود باید دنبال راه حل مسالمت آمیز برای منطقه بود، آیا اسرائیل حاضر است در این مسیر حرکت کند یا خیر؟! بنده فکر می کنم این مسئله بسیار روشن است. ایده اصلی جیمز بیکر این بود که اگر صلح در خاورمیانه برقرار نشود ما شاهد صلح در عرصه جهانی نخواهیم بود و اگر کشورهای عربی صلح نداشته باشند یعنی با اسرائیل صلح برقرار نشود ما نمی توانیم بر مشکلات در سطح های مختلف فائق آییم. بنابراین باید به فکر راه حلی برای خاورمیانه بود و زمانی که راه حلی نهایی می شود همه باید به آن احترام بگذارند و اسرائیل هم باید از آن پیروی کند.

اما آن زمان گفته می شد که حافظ اسد رئیس جمهور سابق سوریه باید در روند صلح مداخله کند و کاملا روشن است که اگر غرب در رابطه با صلح در منطقه صحبت می کند باید در حال حاضر اول صلح را در سوریه بپذیرد و سپس به فکر گام های بعدی باشد. زیرا زمانی که در سوریه بی ثباتی وجود داشته باشد نمی توان شاهد ثبات در منطقه خاورمیانه باشیم. بنابراین کشورها نباید تنها راه حل خود را دنبال کنند و فقط دنبال منافع خود باشند.

 بی تردید بی ثباتی در سوریه به نفع هیچ کس نیست

نکته دیگری که باید بدان توجه داشت مسئله غزه است که باید به عنوان بخشی از این مجموعه مد نظر قرار گیرد. توجه داشته باشید که محمودعباس می تواند چه نقشی در روند صلح ایفا کند و چه تعاملی با کشورهای منطقه داشته باشد! در منطقه نوعی دومینو در جریان است که اگر در نقطه ای اتفاقی روی می دهد، تأثیرات آن در مناطق دیگر هم کاملا مشهود است. مثلا زمانی که در فلسطین مشکلی وجود دارد این مشکل به اردن هم سرایت می کند. باید دانست که کشورهای منطقه  و خالد مشعل که مدت ها در دمشق بود چگونه می توانتد در این بازی نقش آفرینی کنند. باید بدانیم که پادشاه اردن و دیگر کشورهای عربی چه نقشی می توانند در حل مسائل سوریه و منطقه داشته باشند. بی تردید بی ثباتی در سوریه به نفع هیچ کس نیست.

قدرت ها مانع تراشی می کنند در حالی که این مسئله هیچ ربطی به آن ها ندارد بنابراین تأثیر آن در منطقه سرایت پیدا می کند.

 

طالب زاده: گزارشی از یکی از سلفی ها به نام شیخ عرعور داریم. می خواهم شما این گزارش را تفسیر کنید.

 

تیری میسان: شیخ عرعور رهبر معنوی ارتش آزاد سوری یعنی نیروی نظامی مخالفان سوری است. حدود 80 درصد اقدامات این افراد نشأت گرفته از صحبت های شیخ عرعور انجام می شود، بنابراین باید ایشان را شناخت. انتخابی که در سوریه است، بین دموکراسی یا بشاراسد نیست بلکه انتخاب بین بشار اسد یا افراطیون سلفی است. تظاهراتی که در حمایت از گروه های شبه نظامی مسلح در سوریه رخ داد یا شورای نظامی مخالفان سوری یا ائتلاف مخالفان سوری که برگزار شد و رسانه های غربی در بوق و کرنا کردند را همین آقای شیخ عرعور سازماندهی کرده بود.

 

طالب زاده: گزارش شماره یک را با هم تماشا می کنیم. آقای تیری میسان در حین پخش اگر توضیحاتی هست بفرمایید.

 

تیری میسان: او شبکه اختصاصی خود را دارد که هر روز از عربستان صعودی صحبت می کند و در صحبت های خود همیشه می خواهد که همه علوی ها کشته شوند البته خواسته های او بیش از این هاست. ایشان در یکی از سخنرانی های معروف خود گفت همه علوی ها و حامیان آن ها باید قطعه قطعه شوند و قطعه های بدن آن ها جلوی سگ انداخته شود.

در تظاهراتی که در منطقه به اصطلاح آزاد برپا شد شعارهایی را را برخلاف شیعیان، حزب الله و ایران سر می دادند. این تظاهرات در باب حمر برگزار شد. آن ها می گفتند ما می خواهیم تمام علوی ها را معدوم کنیم و نمی خواهیم علوی ها بیشتر از این در کشور ما حضور داشته باشند. آن ها این شعار را مطرح می کردند که انقلاب در حال پیشرفت است، اما چه انقلابی!

در درعا (جنوب سوریه) گفته می شد که مردم درعا قیام خواهد کرد و به پا می خیزند. اگر به نقاط دیگر سوریه نیز توجه کنید مشاهده خواهید کرد که این گونه تظاهرات سازمان یافته وجود دارد و گفته می شود که دین علوی ها بد و دینی که آن ها تبلیغ می کنند خوب است.

شیخ عرعور یکی از مبلغان وهابی  و از خاندانی است که پیشینه آن کاملا مشخص است. برادران او و خودش از خاندان دزدان معروفی در عربستان می باشند، اما شیخ عرعور در میان مخالفان سوری نفوذ کرده و توانسته افسرانی را از ارتش سوریه دور خود جمع کند.

ایشان دچار انحرافات اخلاقی هم هستند. او افرادی را از لحاظ جنسی اذیت کرده و در مقطعی هم زندانی شد و نهایتا از سوریه فرار کرد و به عربستان سعودی رفت و شیخ عرعور شد. او از عربستان سعودی با شبکه ای که در اختیار دارد به همه مخالفان سوریه دستور می دهد. ایشان در سخنرانی های خود در وهله اول می گوید سنی ها باید در مقابل علوی ها قرار بگیرند. نکته دوم این است که سنی ها باید در مقابل شیعیان قرار بگیرند، سپس مسیحیان را هدف قرار می دهد. یعنی شعار او تنها علیه علوی ها و شیعیان نیست بلکه مسیحیان هم هدف تبلیغات او هستند. آن ها می خواهند با خشونت حکومتی شبیه حکومت آل سعود بر سوریه تحمیل کنند.

 




نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 4
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۱۰:۰۹ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۳
    0 0
    تا این عربستان بهم نریزه این غده سرظانی وهابی سعودی همه جا را به گند میکشه
  • نادر ۱۴:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۳
    0 0
    خوابهایی دیده اند ولی ملتهای منطقه بیدارن ودیگر مثل ده های قبل نمی باشد .
  • ۱۷:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۳
    0 0
    با سلام با وضعیتی که در سوریه ایجاد شده و تلاش مضاعفی که ترکیه و قطر برای سقوط دمشق میکنند بزودی سوریه سقوط خواهد کرد. و شما که بیشترین انرژی خود را صرف دعواهای داخلی گروهها و جناح های سخیف سیاسی برای در دست گرفتن قدرت انجام میدهید باعث کم توجهی به موضوع سوریه میشود و در جرم و جنایتی که قطر و ترکیه به نمایندگی از استکبار انجام میدهند شریک هستید بیایید در روزهای باقیمانده اخبار جنگ ترکیه و قطر علیه سوریه را اولویت خود قرار دهید (( اگر دین ندارید لا اقل آزاده باشید.))
  • داریوش احمد رضا بهمنیار ۲۱:۴۶ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۴
    0 0
    دشمنان سوریه و ایران و خط مقاومت منطقه بدانند صدور انقلاب اسلامی نه با توپ صورت گرفته نه با تانک بلکه با ندای الله اکبر و روحیه ی استکبار ستیزی صورت گرفته است و این فریاد هم خاموش نخواهد گشت و تا پیروزی خون بر شمشیر ادامه خواهد یافت و سلفی های ناپاک سوریه را هم به نابودی خواهد کشاند همچنان که اربابانشان را به سقوط کشانده است

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس