در راستاي دشمن شناسي و آشنايي با اقدامات مهره‌هاي اصلي در پروژه خيالي سرنگوني ايران اسلامي، "مشرق" اقدام به معرفي تعدادي از چهره‌هاي مهم و تأثيرگذار در عرصه سياست‌هاي كاخ سفيد، رژيم صهيونيستي، كشورهاي اسلامي، منطقه خاورميانه و ديگر مناطق جهان تحت عنوان ژنرال‌هاي جنگ نرم كرده است.

به گزارش مشرق، آنچه در ادامه از نظرتان می‌گذرد بخش نهم معرفی ژنرال‌هاي جنگ نرم است که اختصاص به معرفی ریچارد پایپز یکی دیگر از استراتژیست های دنیای غرب دارد.


ریچارد پایپز

تاریخ تولد:

  • 11 جولای 1923

مذهب:

  • یهودی

تحصیلات:

  • تحصیل در دانشگاه کرنل[1] بدون دریافت مدرک مشخص
  • دکتری رشته تاریخ دانشگاه هاروارد

سوابق علمی و اجرائی:

  • عضو پیشین کمیته خطر جاری[2] (در دهه 1970)
  • سخنگوی بنیاد هریتیج[3]
  • ار عناصر فعال در مؤسسه هودسون[4]
  • استاد بازنشسته رشته تاریخ دانشگاه هاروارد (از سال 1997 تا به امروز)، استاد تاریخ همین دانشگاه (1958ـ 1996)، استاد و سخنران رشته تاریخ و ادبیات (1950ـ1996)
  • مدیر مرکز روسیه شناسی دانشگاه هاروارد (1968ـ 1973)
  • عضو شورای روابط خارجی
  • عضو کمیته آمریکایی خانه آزادی برای صلح در قفقاز[5]
  • عضو دفتر روابط عمومی، رسانه و از سخنرانان بین المللی اتحادیه بنادور[6]
  • عضو بنیاد حفظ یاد و خاطره قربانیان کمونیسم وابسته به شورای مشاوره ملی[7]

خدمات دولتی:

  • مدیر دایره امور اروپای شرقی و شوروی شورای امنیت ملی (1981ـ 1982)
  • عضو تیم انتقالی دولت ریگان[8] در وزارت خارجه (1980)
  • مدیر پنل اهداف استراتژیک تیم B[9]
  • افسر پیشین نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا

آثار و تألیفات:

  • شکل­ گیری اتحاد جماهیر شوروی، کمونیسم و ملی­گرایی در سال­های میانی 1917 تا 1923 (1954)[10]
  • روشنفکران روسی (1961)[11]
  • سوسیال دموکراسی و جنبش کارگری سن پترزبورگ در سال­ های میانی 1885 تا 1897 (1963)[12]
  • استراتژی اتحاد جماهیر شوروی در اروپا (1976)[13]
  • پیتر استراو، لیبرالی علیه جناح راست در سال­های میانی 1905 تا 1944 (1980)[14]
  • روابط آمریکا و شوروی در عصر تنش زدائی: تراژدی اشتباهات (1981)[15]
  • بقا کافی نیست: واقعیت­های شوروی و آینده آمریکا (1984)[16]
  • انقلاب روسیه (1990)[17]
  • روسیه تحت رژیم بلشویکی در سال­های میانی 1919 تا 1924 (1993)[18]
  • کمونیسم، توهم بر باد رفته (1994)[19]
  • سه علت بروز انقلاب روسیه (1995)[20]
  • لنین ناشناخته: برگرفته از آرشیو محرمانه (1996)[21]
  • ثروت و آزادی (1999)[22]
  • تاریخ کمونیسم (2001)[23]
  • محافظه­ کاری روسیه و منتقدان آن (2006)[24]

ریچارد پایپز، استاد تاریخ دانشگاه هاروارد و متخصص مسائل روسیه و کمونیسم، یکی از مهمترین مخالفان شوروی در عصر جنگ سرد در دهه­ های 70 و 80 میلادی بوده است. وی مشاور هنری اسکوپ جکسون[25] ـ نماینده دموکرات ایالت واشنگتن و از اولین و مهمترین شخصیت­ های حلقه نومحافظه­ کاران ـ در دهه 1970 بود. وی در همین دهه، به عنوان یکی از اعضای کمیته خطر جاری فعالیت می ­کرد. پایپز همچنین مدیریت پنل اهداف استراتژیک گروه بی را ـ که اقدامی جنجالی در میانه دهه 1970 در بازتعریف وظایف سازمان جاسوسی سیا پیرامون تهدیدهای اتحاد جماهیر شوروی بود ـ برعهده داشت. پایپز، یکی از منتقدان برجسته سیاست تنش­ زدایی[26] بود. وی این سیاست را "مملو از کند ذهنی و مبتنی بر نادیده انگاشتن دشمنی­ ها و در نتیجه آنرا ذاتاً بی معنی و پوچ " توصیف کرد.[27]



ریاست تیم B:

پایپز مدیر تیم B در سال 1976 بوده است. این تیم که متشکل از متخصصان غیر نظامی و افسران بازنشسته ارتش بود، در نتیجه اصرار هیأت مشاوره اطلاعات خارجی ریاست جمهوری[28] به عنوان تمرین تحلیل رقابتی، مقبول جرج بوش پدر، مدیر بعدی سازمان سیا واقع شد.[29] تیم B به عنوان نیروی رقیب گروهی از مقامات اطلاعاتی سازمان سیا که با عنوان گروه A شناخته می شدند ایجاد شد. استدلال تیم B این بود که برآورد اطلاعات ملی[30] در حوزه جماهیر شوروی که هر ساله توسط سازمان سیا ارائه می­شد، استراتژی نظامی و همچنین جاه طلبی­ های شوروی را ناچیز می­پنداشت[31] و نیز تفسیر درستی از اهداف استراتژیک شوروی در اختیار نداشت.

آن کاهن[32] در یکی از کتاب­های خود تحت عنوان حذف تنش ­زدائی: حملات راست­گرایان به سیا[33] که آن را در سال 1998 منتشر نمود، در این­باره می­ نویسد: "این ریچارد پایپز بود که نهایتاً به مدیریت تیم B پنل اهداف استراتژیک منصوب شد. وی که از مهاجران لهستانی آمریکاست، استاد تاریخ روسیه در دانشگاه هاروارد می­ باشد. پایپز شوروی را همواره قدرت امپریالیستی سلطه­ جوئی می ­نامید که سودای سلطه جهانی را در سر می­ پرورانده است. این ریچارد پرل[34] بود که پایپز را کشف کرد و مدیرش، سناتور هنری جکسون را متقاعد کرد تا وی را به عنوان مشاور به استخدام درآورد."

پایپز همچنین نقش سازنده­ای در انتخاب سایر اعضای پنل اهداف استراتژیک نظیر پال ولفوویتز[35] داشت. پایپز در مصاحبه­ ای با آن کاهن در خصوص استخدام ولفوویتز اظهار داشت: " ولفوویتز را از این جهت انتخاب کردم که ریچارد پرل او را بسیار به من سفارش می­ کرد. وی در آن زمان، معاونت ویژه مذاکرات سالت[36] (گفتگوهای محدودساز سلاح­ های استراتژیک)را بر عهده داشت."

ریچارد پایپز و همکاران متخصص او که خارج از چارچوب سازمان سیا فعالیت می­ کردند، از سوی جرج بوش پدر[37]، که بعدها به مدیریت سازمان سیا منصوب شد، برای انجام قسمتی از فعالیت­های پنل اهداف استراتژیک، موظف شدند تا با کمک سازمان ارزیابی اسناد امنیت ملی آمریکا[38] به بررسی و ارزیابی اهداف و توانمندی­ های استراتژیک اتحاد جماهیر شوروی بپردازند. تیم پایپز افرادی چون ویلیام ون کلیو[39] و حمایت شخصیت­ هایی نظیر جان اس فاستر[40] و دونالد رامسفلد[41] را با خود به همراه داشت. آنها مخالف دیدگاه سیاستمداران واقع­ گرائی چون هنری کیسینجر[42] بودند. کیسینجر چنین اقداماتی را برای روابط میان آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی خطرناک می­ دانست.[43] با وجود اینکه هدف گزارش شده این پنل ارائه تحلیلی بی­ طرفانه از تهدید­های شوروی بود، اما بنا به گفته کاهن: "هدف این پنل که توسط جنگجویان محافظه ­کار عصر جنگ سرد ایجاد شده بود، بر نابودی فرایند تنش ­زدائی و مذاکرات سالت قرار گرفت. اعضای این پنل تحقیقاتی همگی افرادی متعصب و افراطی بودند. فعالیت این پنل تحقیقاتی در تلاشی ناموفق در روز سورپرایز اکتبر[44] برای رسانه­ ها فاش شد. گزارشات این پنل تحقیقاتی، زمینه­ های فکری آسیب ­شناسی و نیز افزایش تدریجی سلاح­های سنگین را فراهم ساخت. این روند در اواخر دولت جیمی کارتر شروع شد و در دوران ریگان شتاب بیشتری به خود گرفت"[45].



اقدامات تیم B با انتقادات تند و فراوانی مواجه شد. فرِد کاپلان[46] در این باره نوشت: "تیم B تقریباً در هر موضوعی اشتباه نتیجه گیری می­کند."[47] تیم پایپز اصرار داشت که شوروی از 1976 به "تولید ناخالص ملی زیاد و در حال افزایش" خود همچنان ادامه داده است.[48] وی مدعی بود اعتقاد سازمان سیا مبنی بر اینکه که هرج و مرج اقتصادی، سد راه استحکامات و پدافند شوروی شده، نقشه­ای از سوی اتحاد جماهیر شوروی بوده است.[49] بعضی از اعضای تیم B تا سیاست ضربه اول[50] علیه اتحاد جماهیر شوروی نیز پیش رفتند. یکی از کارمندان سازمان سیا، تیم B را "دادگاهی پوشالی"[51] نامید[52].

یکی از دعاوی عجیبی که از سوی متخصصان پنل مطرح شد مسئله دسترسی شوروی به نوعی رادار زیردریایی غیرصوتی بود. این رادار بسیار پیشرفته و پیچیده بوده و سرویس­ های جاسوسی خارجی نیز از کشف و شناسایی آن عاجز ماندند. بنا به گفته ریچارد پایپز عدم دستیابی این پنل به مدرکی در این زمینه، خود دلیلی دال بر وجود چنین ابزاری بود[!]. وی در این­ باره گفت: "بله، این مسئله مهمی است. اگر در آنجا چیزی نیست، قطعاً مسئله مهم و تأمل برانگیزی است. اگر تصور می­کنید شوروی با شما در زمینه سلاح­های استراتژیک هم عقیده است و درباره آن صحبتی به میان نمی­آورد، بنابراین باید گفت در این میان چیزی گم شده و درست از آب در نمی­آید. و سازمان سیا نیز اطلاعی از آن ندارد."

آن کاهن نیز در رابطه با این جریان می­گوید: "آنها نمی­ توانستند بگویند شوروی ابزاری غیرصوتی جهت شکار زیردریایی ­های آمریکا دراختیار داشته است، چراکه توانایی کشف این سیستم غیرصوتی را نداشتند. لذا گفتند شاید شوروی ابزاری غیر­صوتی در اختیار دارد که ناوگان زیردریایی آمریکا را آسیب ­پذیر می­ سازد. اما از طرف دیگر هیچ گونه مدرکی، مبنی بر اینکه شوروی از چنین سیستمی برخوردار بوده، وجود نداشت. آنها می ­گویند: ما نتوانستیم مدرکی پیدا کنیم که به ما بگوید شوروی همانگونه که بسیاری از مردم تصور می­ کنند اقدام می ­کند، لذا به نظر می ­رسد آنها به شیوه­ای دیگر فعالیت می­ کنند، و ما نمی­ دانیم آن شیوه متفاوت چیست؟، اما همین مقدار می­ دانیم که آنها قطعاً بدان عمل می ­کنند."



اگرچه پایپز ادعا می ­کند تاریخ، تیم B را تأیید کرده ­است، اما منتقدان او قانع نشده ­اند. به گفته یکی از مقامات آژانس کنترل خلع سلاح تسلیحاتی[53]، ادعاهای پایپز و تیم او همگی " توهم بوده است. منظور من این است، آنها به رادارهای بیرون شهر کراسنویارسک[54] نگاه می­ کنند و می ­گویند: "این یک سلاح لیزری است"، درحالیکه در حقیقت (اساساً) چیزی از این نوع نبوده... و اگر شما اظهارات بخصوص بسیاری از اعضای تیمB   را درباره سیستم­ های تسلیحاتی بررسی کرده و آنها را تک تک مورد سنجش قرار دهید، می ­بینید که همگی در اشتباه بوده ­اند.[55]


تاریخ ­نگاری امنیتی در حوزه شوروی

امروزه ریچارد پایپز همچنان به تفسیر سیاست­ ها و فرهنگ روسیه می­ پردازد. در رابطه با وابستگی وی با تعدادی از مؤسسات سیاسی دست ­راستی و نومحافظه­ کار که رهبری جریان خود را برعهده دارند می­ توان به مرکز آزادی ـ که پایپز در یکی از پروژه ­های این مرکز به عنوان یکی از اعضای کمیته آمریکایی برقراری صلح در قفقاز فعالیت می ­کرد ـ مؤسسه هودسون و بنیاد هریتیج اشاره نمود. در سال 2007 وی همراه با مؤسسه هودسون بیانه­ مشترکی علیه روسیه صادر کرد. این بیانه روسیه را "به بازگشت به الگو های رفتاری اتحاد جماهیر شوروی" متهم می­ کرد.

در دوازدهم ژوئن سال 2007، پایپز در میزگردی پیرامون "قربانیان جنایت­ های کمونیسم از سال 1917 تا به امروز"[56] که از طرف بنیاد هریتیج برگزار گردید، شرکت کرد. این میزگرد به دنبال برگزاری مراسمی اختصاصی در واشنگتن­ دی­سی به منظور حفظ یاد و خاطره "صد میلیون انسان بی­گناه، که توسط رژیم­ های خودکامه­ کمونیستی در سطح جهان کشته شدند" برگزار گردید. این مراسم یادبود توسط بنیاد حفظ یاد و خاطره قربانیان کمونیسم که وابسته به شورای مشاوره ملی است و ریچارد پایپز نیز در آن مشغول فعالیت است، برگزار گردید. سایر اعضای این بنیاد را افرادی چون ادوین فولنر[57]، کارل گرشمن[58]، جرج ویگل[59] و جک کمپ[60] تشکیل می­دادند. پیش از این نیز ریچارد پایپز یکی از سخنرانان سمیناری با عنوان "لهستان قبل از حکومت نظامی و بیست و پنج سال بعد از آن"[61]، بوده است. این سمینار از طرف بنیاد هریتیج و در دسامبر سال 2006 برگزار شد.



همچنین ریچارد پایپز نویسنده­ ای­ فعال در روزنامه­ ها و مجلات مهم داخلی آمریکاست. وی در سال 2004 مقاله ­ای در مجله فارن افرز[62] به چاپ رساند که در آن بعضی از انتقادات بسیار تند و شدید خود را به تمایلات فرهنگی و تاریخی روسیه برای حرکت به سمت حکومتی دیکتاتوری، تکرار کرده بود؛ " مدارک بسیاری، مبنی بر اقدامات ضددموکراتیک و ضد­ آزادی که از سوی دولت کنونی روسیه [دولت پوتین] اعمال می­ شود، وجود دارد. هرچند چنین اقداماتی از سوی دولت روسیه بر مردم این کشور تحمیل نمی­ شود، اما در حقیقت دولت روسیه از چنین فعالیت­ هایی حمایت می ­کند."

پایپز در مصاحبه ­ای با مجله ایتالیایی تحت عنوان کوریره دلاسرا[63] ـ که در میلان ایتالیا منتشر می­شود ـ هشدار داد: در صورتی که روسیه بر برنامه­ های دفاع موشکی خود در اروپای شرقی پافشاری کند و نفوذ خود را به بلوک شوروی سابق گسترش دهد، با این کار زمینه­ های بروز "جنگ سرد جدیدی" را فراهم خواهد آورد.



به دنبال بحران گروگان­ گیری مدرسه بسلان[64] در سال 2004، پایپز با اظهار تأسف از ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، گفت: "به نظر می­ رسید وی قصد نداشت حتی یک وجب از خاک چچن را تسلیم کند. پوتین در روز شنبه (بعد از قتل عام همه افراد داخل مدرسه اعم از دانش ­آموزان و گروگان­ گیرها) گفت: "ما از خود ضعف و سستی نشان دادیم؛ شخص ضعیف همیشه مغلوب است". این مسأله برای مردم روسیه جزء بدیهیات است، اما چنین تلقی­ در مورد مسأله چچن اشتباه است. روسیه بزرگترین کشور روی کره زمین است و مطمئناً می­ تواند از یک مستعمره کوچک و وابسته صرفنظر کند، و روسیه باید این کار را فوراً انجام دهد."[65]



پایپز در مقاله ­ای مشابه، بسیار تلاش کرد تا میان شورشیان چچن و تروریست ­هایی که حملات یازده سپتامبر را در آمریکا ترتیب داده بودند تمایز قائل شود. وی در این مقاله می­ نویسد: "پوتین در سخنرانی خود بعد از ماجرای گروگان­ گیری، تقریباً این حمله را مرتبط با اسلام دانست و گفت: "باید اقرار کرد که در بازشناسی ماهیت پیچیده و خطرناک فرایندهایی که در روسیه و در سطح جهان، بطور فراگیر دخالت دارند شکست خورده ­ایم." پوتین در ادامه می ­افزاید: تعدادی از این تروریست­ ها، عرب­ هایی بودند که این خط فکری را حمایت می­ کردند و به تقویت آن می­ پرداختند. اما حقیقت این است که انگیزه­ های شورشیان چچن با القاعده کاملاً متفاوت است و شورشیان چچن راه­ های بسیار متفاوتی را در مبارزه با ایشان(روس­ ها)، دنبال می­ کنند."





پایپز بخاطر دیدگاه­ هایش در باب جنگ سرد، گاهی اوقات به عنوان "نظریه­ پرداز ابتکارات سیاست خارجی شجاعانه دولت بوش" مورد توجه قرار می ­گرفت.[66]

با این وجود، وی انتقاداتی به جنگ عراق وارد می­ دید. پایپز در مصاحب ه­ای با پایگاه اینترنتی بوستن گلوب[67] اظهار داشت: " فکر می ­کنم جنگ عراق از این جهت که منجر به نابودی این شیطان متجاوز شد، درست بود. اما در ورای این، تصور می­ کنم که آنها بسیار جاه طلب و بلند پروازند". پایپز اعتقاد دارد دموکراسی­ سازی در عراق "غیر ممکن و در حد یک توهم" است. وی همچون اولین نومحافظه­ کاران، نظیر ایروینگ کریستول[68] که در موضوعاتی چون توسعه دموکراسی شبیه به مداخله نظامی در خاک یک کشور، مواضع مبهم و نامعلومی دارد، در انعکاس نظریات خود پیرامون روند دموکراسی­ سازی عراق می ­گوید: دموکراسی در میان سایر مسائل، به فردگرایی نیازمند است؛ فردگرایی موردنظر به معنی تفکیک میان عصبیت­ های قومی، نهادهای طایفه­ ای و مقاومت فردی و رو­ در ­روی دولت است. شما چنین چیزی را در منطقه خاورمیانه نمی­ بینید. به عبارت ساده ­تر عراق به شکل قومی اداره می­ شود." وی عدم آینده ­نگری در دولت را به نبود بازاندیشی تجربیات و اقدامات گذشته آن نسبت می ­دهد. پایپز در این باره می­ گوید: پال ولفوویتز مطالعات زیادی در زمینه تاریخ نداشته و تاریخ حوزه تخصصی وی نبوده است. او را باید یک کارشناس نظامی و نیز متخصص سلاح­ های هسته ­ای دانست، چرا که تحصیلات خود را در این زمینه­ ها گذارنده است. وی همچون بسیاری از دانشمندان، درک مشخص و درستی از سایر فرهنگ­ ها ندارد."



پسر وی، یعنی دانیل پایپز[69] را نیز باید در زمره نومحافظه کاران افراطی به حساب آورد. دانیل پایپز مفسر و تحلیلگر مسائل خاورمیانه، نومحافظه کاری جنجالی و بسیار افراطی است. در سال 2003، هنگامی که جرج بوش وی را به عنوان مدیر، به منظور فعالیت در هیأت مدیره مؤسسه صلح ایالات متحده[70] انتخاب کرد، حجم وسیعی از انتقادات به جرج بوش وارد شد و وی را وادار به واکنش نمود. این انتقادات باعث شد تا جرج بوش کنگره را مورد بی­اعتنایی قرار دهد و در نهایت، پایپز را در این پست منصوب سازد.

ریچارد پایپز چندین کتاب نیز به نگارش درآورده است. از جمله این کتاب­ ها می ­توان به انقلاب روسیه، روسیه تحت رژیم بلشویکی و نیز ثروت و آزادی اشاره نمود. وی به عنوان یک شاهد حرفه­ای در سال 1992، در دادگاهی برای محاکمه قانونی روسیه[71] علیه حزب کمونیست شهادت داد.


منابع و مأخذ


[1] Cornell University

[2] Committee on the Present Danger

[3] Heritage Foundation

[4] Hudson Institute

[5] Freedom House's American Committee for Peace in the Caucasus

[6] Benador Associates

[7] Victims of Communism Memorial Foundation (VCMF) - National Advisory Council (NAC)

[8] Reagan Transition Team

[9] ـ تیم B گروهی از تحلیل­گرانی بودند که از سوی سازمان سیا برای تحلیل ظرفیت­های استراتژیک و اهداف نظامی و رهبری سیاسی جماهیر شوروی، گردهم آمدند.

[10] The Formation of the Soviet Union, Communism and Nationalism, 1917-1923 (1954)

[11] The Russian Intelligentsia (1961)

[12] Social Democracy and the St. Petersburg Labor Movement, 1885-1897 (1963)

[13] Soviet Strategy in Europe (1976)

[14] Struve, Liberal on the Right, 1905-1944 (1980)

[15] U.S.-Soviet Relations in the Era of Détente: a Tragedy of Errors (1981)

[16] Survival is Not Enough: Soviet Realities and America's Future (1984)

[17] The Russian Revolution (1990)

[18] Russia Under the Bolshevik Regime: 1919-1924 (1993)

[19] Communism, the Vanished Specter (1994)

[20]The Three "Whys" of the Russian Revolution (1995)

[22] Property and Freedom (1999)

[23] Communism: A History (2001)

[24] Russian Conservatism and Its Critics (2006)

[25] Henry Scoop Jackson

[27] Bogle, Lori Lyn "Pipes, Richard" page 922.

[28] president's Foreign Intelligence Advisory Board (PFIAB)

[31] Betts, Richard K. and Mahnken, Thomas G. Paradoxes of Strategic Intelligence: Essays in Honor of Michael I. Handel. 2003, page 68.

[32] Anne Cahn

[33] Killing Détente: The Right Attacks the CIA

[36] Strategic Arms Limitation Talks (SALT)

[37] George H.W. Bush

[38] National Intelligence Estimates

[42] Henry Kissinger

[44] October surprise: انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در اولین سه شنبه ماه نوامبر برگزار می­گردد، لذا اتفاقاتی که در اواخر ماه اکتبر رخ می­دهد ازاهمیت فوق العاده­ای برخوردار بوده و تأثیر زیادی بر افکار عمومی مردم آمریکا دارد و می­تواند نتایج انتخابات ریاست جمهوری مردم آمریکا را تحت الشعاع خود قرار دهد.

[45] Anne Cahn, "Team B: The Trillion Dollar Experiment", Bulletin of the Atomic Scientists, April 1993.

[46] Fred Kaplan

[47] Fred Kaplan, "Can the CIA Be Saved?" Slate (July 9, 2004).

[48] Fareed Zakaria, "Exaggerating The Threats," Newsweek (16 June 2003).

[49] The Power of Nightmares, Part 1 - Baby It's Cold Outside. and "Anatomy of a Neo-Conservative White House". Canadian Dimension 39 (03): 46. May 1, 2005. Stone, Devin (March 16, 2005). and "Americans must be wary of war on terror". University Wire, Virginia Tech.

[50] first-strike policy

[51] A kangaroo court

[53] Arms Control Disarmament Agency

[54] Krasnoyarsk

[55]" Mad as Hell: The Crisis of the 1970s and the Rise of the Populist Right" By Dominic Sandbrook 2001, page 99. and "Common Sense Revisited" By Stephen Paine 2005, page 23.

[56] The Victims and Crimes of Communism from 1917 to the Present

[61] Poland on the Eve of Martial Law: 25 Years On

[62] Foreign Affairs

[63] Corriere della Sera

[64] Beslan

[65] Richard Pipes, "Give the Chechens a Land of Their Own", New York Times, September 9, 2004, http://www.benadorassociates.com/article/7308.

[66] Sam Tanenhaus, "The Hard Liner", Boston Globe, November 2, 2003, http://www.boston.com/news/globe/ideas/articles/2003/11/02/the_hard_liner/.

[67] Boston Globe

[70] U.S. Institute of Peace

[71] Russian Constitutional Court's trial


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 1
  • غیر قابل انتشار: 0
  • استاد دانشگاه علامه ۲۳:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۲
    7 1
    عالی بود.به مشرق تبریک می گویم.
  • علي اكبر ۰۰:۱۸ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۳
    3 0
    مطلب خوبي بود، دستتون درد نكنه استفاده كرديم

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس