کد خبر 142129
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۱ - ۰۲:۲۹

قائم‌مقام فراهانی در یکی از قصایدش به خطر تجاوز روسیه تزاری، اشاره می‌کند و به صراحت ولی‌عهد را از پرداختن به لهو و خوش‌گذرانی و غفلت از تکالیف و مسوولیت‌های خویش برحذر می‌دارد.

به گزارش مشرق به نقل از فارس، اخیرا کتابی به قلم علی اکبر ولایتی درباره قائم مقام فراهانی صدر اعظم دوره قاجار توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شده است که حاوی مطالب جالبی درباره این شخصیت سیاسی و فرهنگی کشورمان است. آنچه در ادامه میآید نکاتی خواندنی از این کتاب در ارتباط با قائم مقام و شعر است:

نویسندگان متون عهده قاجار قدرت قائم‌مقام در شعر فارسی و عربی را ستوده‌اند. در صدر‌التواریخ گفته شده: «در نظر و نثر عرب و عجم به طوری احاطه داشت که محتاج به توصیف نیست» (اعتمادالسلطنه، بی‌تاب، ص 144).

اما در تحلیل‌های ادبی جدید اعتباری که به نثر قائم‌مقام داده‌‌اند به شعرش نداده‌اند. ملک‌الشعرای بهار نوشته است: «قائم‌مقام در شعر نیز قدرتی دارد، اما نثرش، هر چند به عجله کاری می‌رانده و قلم می‌زده است، ولی باز مایه وافری از ذوق و حسن سلیقه در اوست.»

اما واقعیت این است که شعر نیز همچون نثر ابزار دست و اسلحه نبرد قائم مقام بوده است. تسلط او در این زمینه از بسیاری از کسانی که به شعاری شهرت یافته‌اند بیشتر است. او که در ادب فارسی و عرب به تصدیق همه استاد بوده ضوابط فنی و بدیعی را با قدرت و چیرگی تمام در شعرش به کار گرفته است. در مجموع، شعر قائم‌مقام شعر اجتماعی و سیاسی است و هم به این اعتبار است که می‌گوییم او از شعر در حکم اسلحه‌ای در کارزار سیاست استفاده می‌کند. این ویژگی شعر قائم‌مقام را از شعر معاصرانش ممتاز می‌کند. یحیی آرین‌پور در اشاره به این ویژگی می‌نویسد: «اهمیت شعر قائم‌مقام در این است که وی برخلاف معاصران خود، که هیچ‌گونه اشاره‌‌ای به حوادث زمان خود نمی‌کنند، در بعضی از این اشعار از وقایع و پیشامدهای روز سخن می‌راند».

 

*قصیده قائم مقام و هشدار خطر تجاوز روسیه به ایران

در مدح‌های او، که به سبک قصیده‌های کهن پارسی و بیشتر در مدح عباس میرزای ولی‌عهد سروده شده‌اند، محور اصلی مضمون بر مسائل سیاسی و اجتماعی روز و هشدار به خطرها و آفاتی است که کشور و سلطنت را تهدید می‌کند.

در یکی از این گونه قصاید، در اشاره به خطر تجاوز روسیه تزاری، گفته است:

نه مگر ننگ بود این که به ملک اسلام

روس رو کرده چون کرکس به هوای جیف است

در این قصیده، پس از اشاره به موقعیت حساس کشور، به صراحت ولی‌عهد را از پرداختن به لهو و خوش‌گذرانی و غفلت از تکالیف و مسوولیت‌های خویش برحذر می‌دارد:

شاهدان گرچه لطیف‌اند و ظریف‌اند، ولی

این نه هنگام لطایف نه مقام ظرف است...

گرگ با گله قرین است؛ چه جای طرب است؟

کفر را رخنه به دین است؛ چه جای شعف است؟

راستی این که نه دین‌دار و نه دولت‌خواه است

هر که امروز به تعطیل و کسل متصف است

زان که از کشور اسلام کنون چندین شهر

به ستم مغتصب است و به جفا معتسف است...

 

در کل این قصیه نسبتا بلند، جز چند بیت اول، به مسائل سیاسی و اجتماعی روز پرداخته شده است. در یک جا به ریخت و پاش‌های ولی‌عهد در هنگامی که خزانه کشور تهی است اعتراض می‌کند:

دست شاه آن کند امروز که عالم گویند

بالله این بذر و سخا نیست که بذر و سرف است

 

*گزارش وضعیت آذربایجان به ولیعهد در قالب شعر

در قطعه بلند دیگری، که ظاهرا هنگام عزیمت به تهران برای ملاقات شاه و تقدیم گزارش از اوضاع آذربایجان سروده شده و خطاب به ولی‌عهد است، به نکات مهمی از نارسایی‌ها و نابسامانی‌ها اشاره می‌کند:

این نیز یقین است که دارای جهان را

از رزم تو و بزم تو زین بنده سوال است

پاسخ چه دهم دادگرا، خود تو بفرمای

زین بنده چه زیبنده به جز صدق مقال است؟...

از جیش تو و عیش تو گر پرسد گویم

شه دشمن مال است و سپه دشمن مال است...

جز آن که در این ملک مگر خون فقیران

بر هر که ز جا جست و جفا جست حلال است

 

قائم مقام در این قطعه نیز از بخشش‌های بیجا و ریخت‌وپاش‌های ولی عهده گلایه دارد و با طنز و تمسخر می‌گوید:

این بخشش بی‌حد را حدی نبه آخر

جود تو مگر جود خدای متعال است؟

 

سپس تصریح می‌کند که، اگر پول ریگ بیابان هم بود، کسی آن را بدین‌گونه به دور نمی‌ریخت. در قصیدهای دیگر، به وعاظ السلاطینی که بی‌داشتن مایه علمی و صدق و تقوا شخصی چون او را هدف تهمت و افترا قرار می‌دهند، اعتراض می‌کند:

آن زاهد ظالم که به ما زهد فروشد

گرگی است که امروز بدین گله شبان است

خود را همه‌دان دید و مرا هیچ ندان گفت

اما نه چنینم من و او هم نه چنان است...

گر زرق و فسون است مر او راست حق، اما

من بر حقم، ار کار به نطق است و بیان است

بالله که حسینی نبود ورنه در این عصر

بس شمر و ستان است که با سیف و ستان است

 

*عشق به اهل بیت در اشعار قائم مقام فراهانی

شعر او، با آن که بیشتر محتوای اجتماعی و سیاسی دارد، با عشق به اهل‌بیت - علیهم‌السلام - سرشته شده و در خلال سروده‌های خود با اشاره و یا به تصریح ذکر آنان را پاس می‌دارد؛ آن جا که ضمن اشاره به سیادت خود می‌گوید: اگر امروز حسین(ع) نیست، فرزند او گرفتار دشمنان کوفی‌مسلک است:

گر نیست حسین، اینکه فرزند حسین است

کز فتنه این فرقه کوفی به فغان است

 

خان ملک ساسانی (1379، ص 14) یک قصیده نود بیتی از قائم‌مقام در مدح امیرالمومنین حضرت علی _ علیه‌السلام - یافته که به روشنی گویای ارادت ژرف آن بزرگ مرد سیاست به ارزش و مقام اهل‌بیت(ع) است:

ای که در دیباچه حسنت از ازل انشاستی

صفحه رخسارت از خط ابد طغراستی

مهر و مه از نور حسنت هر یک یک ذره

نه فلک در بحر اجلالت حباب آساستی

عقل و فهم از درک کنهت در چه جهل است و عجز

زان که ذات کبریایت لیس کالا شیأستی

علم مشکل جهل دشوار است بر ذات تو زانک

مختفی ظاهر عیان مخفی نهان پیداستی...

 

*هجو جاسوس انگلیس در شعر قائم مقام

ویژگی دیگر در شعرهای اجتماعی و سیاسی قائم‌مقام استفاده گسترده وی از سلاح طنز و هزل است. این اسلحه را قائم‌مقام کمابیش در منشآت خود نیز به کار برده است. نمونه‌های شعر متعدد از کاربران این شیوه را می‌توان به دست داد.

یکی از این نمونه، قصیده‌ای بسیار معروف در هجو الله‌یار خان آصف‌الدوله، جاسوس و سرسپرده انگلیس و دشمن قائم‌مقام، این قصیده را قائم‌مقام به سبب فرار آصف‌الدوله از صحنه جنگ تبریز سروده است. زبان قائم‌مقام در این هجویه تند و قاطع است و شعرش از کنایه و تمسخری که صبغه دشنام دارد سرشار است.

بگریز به هنگم که هنگام گریز است

رو در پی جان باش که جان سخت عزیز است

آن صلح به هم برزن و از جنگ به درزن

نه مرد نبرد است؛ زنی قحبه و هیز است

آن آهوی رمیده که در یک شب و یک روز

از رود زکم آمده تا دیزج و دیز است

برگشته به صد خواری و بی‌عاری و اینک

باز از پی اخذ و طمع دانک و قفیز است

نه دشمن روس است و نه در جنگ و جهاد است

بل تازه عروس است و پی جمع جهیز است

ای خائن نان و نمک شاه و ولی عهد

حق نمک شاه و ولی‌عهد گریز است

سختم عجب آمد که تو را با صد و ده توپ

رکضت به ستیز آمد و نهضت به سر تیز است

آخر به من ای قوم بگویید کزین مرد

چیزی که شهنشاه پسندیده چه چیز است

در شعر دیگری، آنگاه که حاج حیدرعلی خان شیرازی مهردار ولی‌عهد را معروض هجو قرار می‌دهد. از ایراد دشنام‌های تلخ و نسبت‌های تند در حقش کوتاه نمی‌آید. شعر خطاب به ولی‌عهد است:

اگر از تخم اسلاف خود است این ناخلف، لاشک

ز بیخ مرده‌شو شاخی که روید شاخ غم باشد

از آن دم کاین جهود بدقدم را بسط ید دادی

تو را زحمت پیاپی درد و محنت دم به دم باشد...

بیا این سفله را هالک کن و دستور مالک کن

که نحسی در سقر خوش‌تر که سعدی در سقم باشد...

/10

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس