کد خبر 191540
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۵:۵۴

برنامه «دیروز، امروز، فردا» از جمله برنامه های گفت وگومحوری است که آغاز و ادامه آن در رویدادهای پس از انتخابات سال 88 با حواشی متعددی مواجه شد.

به گزارش مشرق، برنامه «دیروز، امروز، فردا» از جمله برنامه های گفت وگو محوری است که آغاز و ادامه آن در رویدادهای پس از انتخابات سال 88 با حواشی متعددی مواجه شد. چراکه این برنامه، همانند سایر برنامه های گفت و گو محوری نبود که از رسانه ملی پخش می شد و شاید نخستین خطا میتوانست آخرین اجرا را به دنبال داشته باشد.

این برنامه با وجود حواشی محتوایی که به نوعی مرتبط با فضای سیاسی کشور و خارج از کشور بود به ناگاه مجری اش را عوض کرد و "وحید یامین پور"ی که برنامه با آن آغاز شده بود را کنار گذاشت و به سراغ "محمدحسین رنجبران" رفت. گرچه از همان ابتدا با نقدهای تندی مواجه شد که ترکش های آن هنوز هم دست از سر او برنداشته و بسیاری بر این باور بودند که باید مجری باتجربه تر و حرفه ای تری جایگزین مجری نخست میشد اما او کارش را ادامه داد و هنوز هم مجری این برنامه است.

رنجبران فردی است که کارش را با خبرنگاری صدا و سیما آغاز کرده و معتقد است که تمام تلاشش را برای رشد محتوایی و کیفی برنامه انجام داده است. او از حواشی ورودش به این برنامه میگوید و بر این باور است که اگر کم تجربه ام اما در رسالت کاری ام از هیچ تلاشی برای آرمانهای انقلاب مبالغه نمیکنم و حرفم را خواهم زد همانطور که حرف و انتقادم را صراحتا درباره انتخاب رحیم مشایی به رییس جمهور گفتم.

مشروح گفت وگوی تسنیم را با او می خوانید:

* ورود شما به برنامه «دیروز، امروز، فردا» با شائبه‌هایی همراه بود‌. برخی معتقد بودند که شما به عنوان مجری کمکی آمده بودید و بعد ثابت شدید و برخی هم اعتقاد داشتند که شما از سوی جریاناتی برای هدایت برنامه سفارش شده‌اید. صراحتان بگویید که چطور شد وارد برنامه «دیروز، امروز، فردا» رفتید؟

من کارشناسی ریاضی محض خوانده بودم درسال 80 که اعلام شد سازمان صدا وسیما با آزمون ورودی نیرو می گیرد آزمون دادم و با توجه به رشته تحصیلی‌ام در عنوان شغلی تهیه‌کنندگی تلویزیون پذیرفته شدم‌، اما بدلیل علاقه فراوان به خبرنگاری در شغل خبرنگاری مصاحبه و پذیرفته شدم و به واحد مرکزی خبر راه یافتم‌. بعد از ورودم خیلی دوست داشتم کارم را از حوزه اجتماعی شروع کنم، اما به اصرار مسئولان واحد بعد از مدتی کسب تجربه درخبرنگاری مکتوب ‌به مجلس ششم رفتم و خبرنگار پارلمانی حوزه سیاسی شدم.

فضای آن دوره مجلس، برای کار کردن فضای بسیار خاصی بود به خصوص با وجود تندروهای مشارکت و سازمان مجاهدین، مثل اقایان بهزاد نبوی، محسن آرمین، محمدرضا خاتمی، محسن میردامادی‌، فاطمه حقیقت‌جو‌، موسوی خوئینی و رجبعلی مزروعی‌(‌که این سه الان از خارج‌نشین‌های اپوزیسیون نظام هستند‌) و ... البته وقتی می‌گویم تندرو، لازم می‌دانم که بگویم من دو سال از سال 81 تا 83 به‌عنوان خبرنگار مجلس ششم ارتباط خیلی نزدیکی هم با بسیاری از نمایندگان؛ از جمله آقای کروبی داشتم و برغم تندروی‌ها و بعضا توهین‌هایی که می‌دیدم، اما همیشه احترام انها را نگه می‌داشتم. آن زمان به واقع از سوی آنها با خبرنگاران منتقد و مخالفشان‌ برخوردهای خوبی صورت نمی‌گرفت.(خلاف شعارهای آن دوره از جمله تساهل و تسامح‌، آزادی بیان‌ و ... . واقعیت این است که ما در عمل برخوردهای کاملا متفاوتی دیدیم‌.)

* منظورتان از تندروی، افراط در کار قانونگذاری بود یا در برخورد با خبرنگاران؟

ببینید من شخصا خود را در عالم سیاست جوان و کم تجربه می‌دانم به همین سبب برای ریش‌سفیدان این عرصه احترام خاصی قائلم گرچه زوایای فکری‌مان متفاوت باشد لذا برخی اوقات با که با بهزاد نبوی بحث می‌کردم می‌گفت با ما خیلی فرق می‌کنی اما احترام ما را نگه می‌داری. به واقع در مجلس ششم ما خبرنگاران صدا و سیما با رفتارهای تحقیر‌آمیزی مواجه می‌شدیم. هیچ موقع یادم نمی‌رود که محمدرضا خاتمی چگونه محترمانه خبرنگاران مخالف یا منتقد دوم خرداد رو تحقیر می‌کرد‌، در حالیکه همین آقایان وقتی با دوربین و خبرنگاران خارجی مواجه می‌شدند، ‌حسابی تحویلشان می‌گرفتند. در همان دوره می‌دیدیم که خبرنگاران بی‌بی‌سی یا الجزیره و ... با چه استقبالی از سوی نمایندگان روبرو می‌شدند‌، اما ‌به ما که می‌رسیدند، ‌پاسخ نمی‌دادند به دوربین پشت می‌کردند و...، با این حال ما احترامشان را نگه می‌داشتیم.

و اما درباره سوال شما که آیا این تندروی فقط در برخورد با خبرنگاران منتقد یا مخالف بود یا در کار قانونگذاری هم دیده می‌شد، باید بگویم در هر دو زمینه وجود داشت درباره برخورد با خبرنگاران که گفتم اما درباره قانونگذاری‌؛ آن زمان در مجلس ششم‌، رای‌گیری الکترونیکی نبود و به صورت قیام و قعود انجام می‌شد و هر زمان رییس جلسه‌(‌البته به طورویژه اگر آقایان نبوی یا خاتمی بودند‌) بلند می‌شدند، امکان نداشت که اکثریت دوم خردادی مجلس بلند نشوند‌‌، برای مسائل حساس اقتصادی هم سیاسی تصمیم می‌گرفت اگر آقایان نایب رییس بلند می‌شدند، همه بلند می‌شدند، اگر نه‌، آن طرح تصویب نمی‌شد حتی اگر به نفع مردم بود البته دربسیاری از موارد‌. به نظر شما این کار معنایش افراطی‌گری نیست‌؟ این معنایش تندروی نیست‌؟

در مجلس هفتم هم کارم را ادامه دادم و اوایل هشتم هم بودم‌، بعد در دولت محمود ‌احمدی نژاد 6 سال خبرنگار دولت بودم تا اوایل سال 89‌، دراوج فتنه 88 و آاغاز راه اندازی برنامه «دیروز، امروز، فردا‌« برای نخستین بار بحث اجرا در این برنامه با من مطرح شد اما مسئولان حوزه سیاسی که من آن موقع زیر‌مجموعه آنها بودم موافق نبودند و پرونده کار بسته شد من هم همزمان خبرنگار دولت بودم و گوینده اخبار شبانگاهی شبکه سه، تا اینکه اردیبهشت 89 به عنوان مدیرکل روابط عمومی وزارت رفاه به آن وزارت‌خانه رفتم و 9 ماهی در آغاز هدفمندی و گرفتن شماره حساب‌ها و ریختن نخستین یارانه آنجا انجام وظیفه کردم که در اواسط کار باز هم دوستان شبکه سه(در زمان معاونت سیمای‌ میرباقری) برای اجرای یکی از برنامه‌های «دیروز، امروز، فردا» من را دعوت کردند که در آخر به سرانجامی نرسید.

تا اینکه اواخر آبان ماه 89 به دعوت علی دارابی، معاون رییس سازمان در امور سیما آمدم برای اجرای برنامه البته در ابتدا قرار بود که یکی از مجریان باشم اما چند ساعت قبل از نخستین برنامه از سری جدید که پنج شنبه 18 آذر 89 روی آنتن می‌رفت با من‌ تماس گرفتند که مجری دیگر برنامه در آخرین ساعات میدان را خالی کرده است و شما باید اجرای اولین برنامه را هم عهده دار شوید، به دلایلی این مسئولیت را پذیرفتم برغم اینکه واقعا یک ریسک حرفه‌ای‌ بود‌، ‌علی زاهدی تهیه‌کننده وقت برنامه بعدها به من گفت؛ بزرگ‌ترین ریسک را تو کردی که برنامه را در این شرایط پذیرفتی‌.

* و بعد هم اجرای برنامه را بر عهده گرفتید اما اجرای چنین برنامه‌ای که از همان سال 88 هم با حساسیت‌هایی روبرو بود مستلزم داشتن یک سری تجارب، اطلاعات و همینطور شناخت کامل رسانه بود آیا این مصادیق را در خود می دیدید یا فقط دلخوش به اعتماد به نفستان بودید؟ مورد دیگر هم رعایت اصل بیطرفی است که عدم رعایت این مقوله میتواند باعث ارتقاء یا عدم ارتقاءتان شود. در این مسیر چقدر با خودتان کلنجار رفتید و در واقع چقدر صادق بودید؟

البته شاید این دومین تجربه اجرای زنده من در تلویزیون بعد از اجرای دوساله اخبار شبانگاهی بود اما حدود 9 سال سابقه خبرنگاری‌ درحوزه‌های ‌حساسی همچون مجلس‌، دولت‌، وزارت خارجه و ...‌، تسلط به موضوعات روز سیاسی و ‌همچنین شناخت و ارتباط نزدیک با بسیاری از شخصیت‌های سیاسی مزیت و پشتوانه بزرگی برای من در اجرای این برنامه بود.

البته انکار نمی‌کنم به دلیل بسیاری از حواشی و فشارهایی که از پیش از آغاز این برنامه شکل گرفته بود تردیدهایی برای پذیرش آن داشتم اما شاید یکی از دلایلم برای عهده‌دار شدن این مسئولیت هم‌، همین فشارها بود چرا که اعتقاد دارم استفاده ابزاری و غیراخلاقی از موقعیت‌های حرفه‌ای برای گرفتن امتیاز یا رسیدن به اهداف شخصی با ایجاد فشار در شأن افرادی مثل بنده با ادعای دیانت و اخلاق‌مداری نیست و اگر مثل خیلی‌های دیگر هدف وسیله را برای ما هم توجیه کرد دیگر نباید ادعای آرمانگرایی، حزب‌اللهی بودن و ... داشته باشیم.

* این مواردی که اشاره کردید در خصوص آگاهی، اطلاعات و سواد بود. اصل بیطرفی چطور؟ آیا به آن وفادار بودید؟ به هرحال میدانید که مجری یک رسانه اگر در هر کجای برنامه اش مشخص شود که این اصل را رعایت نکرده همانجا سقوطش را رقم زده و مجری باهوش سعی میکند نامحسوس مهمان برنامه را درست هدایت و مدیریت کند.

اجرای چنین برنامه هایی یک پروسه است. آدم در مسیری قرار می گیرد که باید حداقل هایی داشته باشد تا در این مسیر رشد کند. ضمن اینکه اجراهای مختلف موفق را بررسی کند. به طور قطع در همه مواردی که اشاره کردید خودم را کامل نمی‌دانم و تا رسیدن شرایط ایده‌آل فاصله دارم.

«دیروز، ‌امروز، فردا» برنامه ای است فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و مذهبی که به نوعی مباحث در هر حوزه به ریشه های سیاسی اش ختم می شود از این رو اعتقاد دارم باید در همه زمینه ها مطالعه داشت و تلاش کرد‌، ضمن اینکه در عالم رسانه هیچگاه نباید فکر کنی که در نقطه مطلوب ایستاده‌ای‌.

در بحث بی‌طرفی هم لازم است یادآور شوم که در همه رسانه‌ها و بویژه در رسانه‌ای که عنوان رسانه ملی را به دوش می‌کشد، بی‌طرفی مفهومی شخصی نیست به این معنی که سهمی که من در اداره بی‌طرفانه گفت‌وگوها دارم سهمی مشخص است که البته صدردصدی نیست‌، این چیزی نیست که در برنامه‌ها زیرنویس کنند و هرکسی اندک آشنایی با رسانه داشته باشد قطعا درک می‌کند که چارچوب‌های کلی و سیاست‌گذاری موردی، بویژه در چنین برنامه‌های حساس، اجرا را تحت تاثیرقرار می‌دهد. البته بنده تلاش کردم به تدریج با غلبه بر حواشی و فشارهای کاذب به نقطه متعادل‌تری برسم.

دوست دارم این را هم اینجا اشاره کنم که حمایت‌های ویژه عزت‌الله ضرغامی و علی دارابی، در چند برنامه اخیر سهم قابل توجهی در بازشدن فضای برنامه داشت و امکان حرکت در چارچوب بی‌طرفانه‌تری را برای من فراهم کرد‌، این فرصت رو غنیمت می‌دانم که از این حمایت‌ها تشکر کنم و امیدوارم همچنان ادامه داشته باشد.

* یک مجری برنامه‌های گفت‌وگومحور علاوه بر موارد و مصادیقی که اشاره کردیم نیاز به آگاهی به مسائل روانشناسی هم دارد به طوری‌که بداند کجا و کی باید چه سوالی را بپرسد و چگونه باید برخورد کند که با واکنش سرد، تند، خشن و رنجش مواجه نشود و از آن سو باید به گونه‌ای رفتار کند که مهمان به اصطلاح مشت مجری را باز نکند. اما من گاهی شاهد بودم که در این خصوص پا پس کشیده اید و اصطلاحا کم آورده اید. به عنوان نمونه گفت‌و‌گوی شما با محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت از آن دسته گفت‌وگوهایی بود که هر مخاطبی می‌توانست حس کند که ایشان بر شما مسلط شده‌اند و شما نمیتوانید آن طور که باید، سیاست‌های برنامه را دنبال کنید.

البته این نظر شماست و محترم است اما من عمومیت دادن این حس را قبول ندارم به‌ هرحال من به عنوان مجری این برنامه بازخوردهای متعدد و متفاوتی از هر برنامه دریافت می‌کنم و ارزیابی خیلی‌ها از آن برنامه هم خلاف نظر شما بود و من شخصا در هر برنامه‌ای که به برایندی متوازن از بازخوردهای متفاوت برسم تا حدودی به این اطمینان می‌رسم که برنامه در جهت درستی هدایت شده است. به‌عنوان مثال در برنامه‌های مناظره‌ای، بهترین برنامه‌، برنامه‌ای است که برنده کاملا مشخصی برای آن وجود نداشته باشند و به نوعی سهمی از برد و باخت بین دو طرف توزیع شده باشد.

از سوی دیگر واقعیت این است که در فضای سیاسی کنونی کشور که می‌بینید وضع تعامل میان سیاسیون و حتی قوای سه گانه به چه صورت است‌، اجرای چنین برنامه چالشی و زنده‌ای راه رفتن برروی لبه تیغ است، در همین چند برنامه اخیر هم من به شدت از طرف جناح‌ها‌، افراد و حتی برخی دوستان خودم تحت فشار شدید بودم و هرکدام به نوعی متوقع بودند که بنده موضع‌گیری خاصی را در برنامه دنبال کنم که در این جا هم اول از همه توکل برخدا و مددگرفتن از اهل بیت‌(ع) و تمرکز بر بالا بردن توانایی‌هایم بسیار اثرگذار بوده است.

* در محافل رسانه ای سکوت بیش از حد، محکومیت اهل رسانه را برای ناآگاهی و کم اطلاعی بیشتر میکند. اما در عین حال سکوت به موقع می‌تواند باعث ارتقاء کیفیت برنامه شود. هراس نداشتید که به کم اطلاع و کم آگاه بودن محکوم شوید، چراکه دیده شده در برخی از برنامه‌ها سکوت‌ها نشان از سکوت به موقع نیست‌؟

یکی از سفارش‌هایی که به مجریان به‌ویژه مجریان‌ چنین گفت‌وگوهایی در همه جای دنیا می‌کنند این است که پوست‌کلفت باشند‌، در واقع یکی از ویژگی‌های مجریان کاربلد پوست‌کلفتی است من هم سعی کردم این را بیاموزم و کارم را درست‌ انجام دهم، هربرنامه در واقع تجربه‌ای است که به تجربیات من اضافه می‌شود و من هم‌ از این تجربه‌ها استفاده میکنم و هم با پیشکسوتان این عرصه گفت‌وگو و از نظرات آنها بهره مند می‌شوم به متهم شدن و این گونه چیزها کمتر توجه می‌کنم.

* سوالی که در خصوص برنامه‌های اینچنینی همواره مطرح بوده، قدرت مهمانان است. چراکه اغلب مهمانان برنامه، هرکدام دارای پستها و مسئولیتهای سنگینی هستند. این موضوع چقدر در راهبرد برنامه «دیروز، امروز، فردا» تاثیرگذار بوده و شما را با مشکل مواجه کرده است؟

خیلی تاثیرگذار بوده و هست. مثلا وقتی وزیر اطلاعات را دعوت می کنیم که در هیچ برنامه زنده ای حضور نداشته، باید بسیار دقت کنیم و هر کلمه‌ای می‌تواند تعابیر مثبت و منفی متعددی داشته باشد یا وقتی وزیر امور خارجه تنها چند روز مانده به اجلاس عدم‌تعهد در برنامه ما حاضر می‌شود که هرجمله‌اش می‌تواند یک پالس برای خارج از کشور باشد باید خیلی دقت کنیم و کلان‌تر از یک برنامه تلویزیونی بنگریم.

* در برخی از برنامه‌ها احساس می‌شود که همین تاثیرات از مسئولیت‌های مهمانان؛ یا برنامه را به سمت تریبون حزبی تبدیل کرده و یا به صورت برنامه مونولوگ‌محور مبدل شده است که در نهایت کسالت مخاطب را با خود در بر دارد.

بله قبول دارم البته بخشی از این مسئله به تجربه من ودوستانم در برنامه مربوط می‌شود که سهم من به عنوان سردبیر برنامه بیشتر است.‌ البته فکر می‌کنم رو به تکامل هستیم و خیلی از نواقص ما در حال برطرف شدن است و بخشی هم به سیاست‌گذاری رسانه برمی‌گردد که دست ما نیست‌.

* چقدر خوب است که برنامه‌ای چون «دیروز، امروز، فردا» مجری انتقادپذیری دارد. از این رو می‌توان در آینده انتظار برنامه های پرمحتواتری را داشت. اما بحثی که امروز مطرح است از سوی بسیاری از همکاران و دوستان شما در رسانه ملی است که معتقدند که بایستی برای اجرا در این برنامه از مجری باتجربه‌تری استفاده می‌شد. آیا با نظرات این دوستان که اغلب هم مجری هستند موافق هستید؟
نخست اینکه انتقاد همه همکاران رسانه‌ای‌ام برروی چشم بنده و همه این حرف‌هایشان و نظرهایشان محترم اما چند نکته را باید عرض کنم.
اول اینکه هیچ مجری از نقطه اوج شروع نکرده است و همه دوستان شناخته شده بنده و مجریان توانمند با یک توانمندی عمومی و حداقلی شروع کرده‌اند و بیشتر تجربه کرده و به نقطه مطلوب رسیده‌اند که همان‌طور که گفتم در عالم رسانه هیچگاه نباید خودرا درنقطه مطلوب دانست و باید رو به جلو حرکت کرد و ماندن درهمان نقطه مطلوب هم ملاحظات بسیاری دارد که باید آنها را همیشه در نظر داشت.

دوم هم آن است که ازسوی دیگر وقتی انتقادها سازنده خواهد بود که نگاه واقعا‌، واقع‌بینانه باشد‌، این شکل برنامه چالشی درعرصه سیاسی کشور واقعا یک شکل جدیدی است هم برای رسانه هم برای فضای سیاسی کشور و سال‌ها ما خلا چنین برنامه‌ای را به معنای واقعی داشتیم و واقعا هم نمیشه چنین برنامه چالشی در فضای سیاسی را که قطعا حریم و حدودهای خودش را دارد با نمونه‌های ورزشی‌، اجتماعی یا حتی اقتصادی اون مقایسه کرد.

خود من این برنامه را تجربه‌ای موفق برای رسانه‌، افکار عمومی و فضای سیاسی کشور می‌دانم و معتقدم برای رسیدن به نقطه مطلوب همه ما از من مجری گرفته تا افکارعمومی‌، سیاستگذاران رسانه و چهره‌ها و جریان‌های سیاسی سهیم هستیم و قطعا اگر حرکت را به درستی پیش ببریم می‌تواند سهم قابل توجهی در بهبود فضای سیاسی کشور و نهادینه شدن اصول گفت‌وگو‌، نوع تعامل با افکارعمومی و شفافیت درعرصه جامعه و... داشته باشد و ما هم به جد ازنظرات و پیشنهادات دراین زمینه استقبال می‌کنیم و نقدها را برروی چشم می‌گذاریم به شرط آنکه واقعا فاصله نقد و تخریب و مرز ظریفش، رعایت شده باشد.

اما بدانید آن موقع که من این برنامه را شروع کردم خیلی از این دوستان اکثرا منتقدی که اشاره کردید، به خاطر هزینه‌هایی که این نوع برنامه داشت حاضر نبودند، وارد شوند و در چنین فضای سنگینی مورد قضاوت قرار بگیرند. ضمن اینکه بسیاری از این منتقدان برای خودشان گروه‌هایی را درست کرده‌اند که بعضا دوست دارند در راستای کار حرفه‌ای‌شان با پیشنهاداتی که اغلب هم دچار اشکال است، پیش ببرند و اگر فردی هم نخواهد از این راه وارد شود، انتقادهایشان را علنی می‌کنند.

* شما هم پیشنهاداتی داشته‌اید که مثلا با فلان شخصیت گفت وگو کن و ما به نوعی جبران می‌کنیم؟

رنجبران: بله همین هفته پیش... دبیر کل آن حزب زنگ زد گفت با فلانی باید صحبت ‌کنی که من تلفن را قطع کردم.
در دوران انتخابات مجلس هم از این تماسها بود. اول به تهیه کننده برنامه زنگ زدند و بعد به خودم که از فلان حزب هستیم و به فلان جا وصل هستیم و فرد مورد نظر ما را بیاورید بار مالی خوبی برایتان خواهد داشت‌، یادم هست که خیلی تند با او صحبت کردم.

مجری از زمانی که چهره شد به نظرم تازه مشکلاتش اغاز خواهد شد دیگرجامعه به صورتی دیگر به او خواهد نگریست‌، مردم از او انتظار دارند که آنگونه‌ای باشد که می‌نماید. نمی توان مجری رسانه ملی بود و ژست مجری حرفه‌ای و بیطرف را گرفت و از یک سو از درد مردم خبری نداشت و از سوی دیگر به کارتل‌های اقتصادی وصل شد‌...

گفتید قدرت مهمانان در برنامه بسیار تاثیرگذار است. اما نگفتید که در پاسخگویی شما چقدر تاثیر گذار بوده؟

بدون تاثیر نیست البته نه درهمه جا بلکه درمواقع خاص و بویژه در مواردی که موضوع بحث و شخصیت‌ها کاملا تخصصی و علمی هستند تا حدودی این تاثیر وجود دارد. ‌مثلا مناظره های داشتیم با عماد افروغ و واعظی ‌که برایم خیلی مشکل بود چراکه این دو مهمان از بار علمی بالایی برخوردار بودند و با وجودی که برای برنامه مطالعه بسیاری کرده بودم، اما هدایت گفت‌وگو و مناظره ‌برایم بسیارسخت بود.

* بحث اطلاعات علمی یک مبحث است و بحث قدرت ارگانی مبحثی دیگر. سوال من قدرت ارگانی است که آیا شما و سوال‌هایتان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد؟

نه؛ برای من اثر ندارد هم به لحاظ شخصیتی اینگونه نیستم که تحت‌تاثیر مقام طرف باشم و هم این تجربه خبرنگاری که در فضای سیاسی کشور در حدود 9 سال گذشته با آدم‌های سطح اول داخلی و بعضا خارجی داشته‌ام آن قدر اطمینان به نفس به من داده است که چنین حسی به من غلبه نکند شاید جا داشته باشد اینجا خاطره‌ای را نقل کنم که هیچ‌کجا نگفته‌ام که مربوط به فضای پشت‌صحنه خبرنگاری‌ام است.

بعد از انتصاب اسفندیار رحیم مشایی به معاونت اولی، ما خبر‌دار شدیم که آقا نامه‌ای نوشته‌اند به محمود احمدی نژاد و خواستار تجدید‌نظر در این موضوع شده بودند و تقریبا سه روزی پس از نوشتن نامه، هنوز رسانه‌ای نشده بود. در همان روز از ریاست جمهوری خبر دادند که سفری داریم به ساری با آقای رییس جمهور مثل همیشه در پاویون جمهوری باید حاضر می‌شدیم، از صبح که برای نماز بلند شدم با خودم کلنجار رفتم که در مسیر چیزی از این موضوع به دکتر بگویم یا نه‌؟ به این نیت قران را گشودم و‌ آیه رب اشرح لی صدری ... آمد و مصمم شدم که بگویم.

آن سفر مشایی نیامده بود. آقای رییس جمهور مثل بیشتر سفرها که سراغی از ما می‌گرفت تا صحبت کوتاهی داشته باشیم‌، سراغ گرفت‌، رفتم قسمت جلوی هواپیما یا همانvip(قبلا و بویژه در سفرها زیاد با هم صحبت می‌کردیم و به بنده لطف داشتند‌) گفت چه خبر؟ گفتم خبری نیست.‌ بچه های علاقه‌مند به شما خیلی ناراحت هستند، چرا آقا باید نامه بنویسند و سه روز از آن بگذرد و شما اعمال نکرده باشید؟ مگر نمی گفتید ولایت چیزی می گوید باید بدوید پشت سرش؟! که ایشان هم توجیهات خاص خودشان را ‌کردند و گفتند که شما از معادلات من و رهبری چیزی نمی دانید صبر داشته باشید. گفتم صبر تا چه حد؟! سه روز است که میگذرد و ... ایشان هم حرف‌های خودشان را گفتند که بگذریم .... ادامه دادم ... دکتر جسارتا می‌خواهم مطلبی خدمتتون بگم که شاید از دست من ناراحت بشوید، اما می‌گویم چون باید بگویم‌: "‌اگر مردم به ویژه قشر حزب‌اللهی نظام به شما رای دادند و پشت سرتان این همه هزینه کردند‌، حس می‌کردند شما پشت سر آقا حرکت می‌کنید و لاغیر...‌" نگاهی کرد و هیچی نگفت...

یا در همین برنامه «دیروز، امروز، فردا»‌، آقای رئیسی آمده بودند پشت خط‌، من از او در مورد عملکرد اقتصاد مقاومتی در قوه قضائیه پرسیدم، ‌پاسخ صریحی نمی‌داد و به نظرم رسید چون عملکرد مشخصی نداشته‌اند، توجیه می‌کند گفتم بگویید کار درستی نشده است گفتند: شما سوالت را عوض کن و اینطور بپرس من خندیدم گفتم شما که سوال مرا هم که عوض کردید و از پشت صحنه به من گفتند زیاد ادامه نده من هم ادامه ندادم البته این را بگویم که جناب اقای رییسی از بزرگان کشور هستند و احترامشان واجب است و البته به حقیر هم خیلی لطف دارند در همان برنامه هم کلی از برنامه ما تعریف کردند اما به لطف خدا من یاد گرفته‌ام ضمن رعایت احترام و شان مهمان‌، وظیفه رسانه‌ای‌ام را بدون در نظرگرفتن مقام طرف مقابل درحد مطلوب انجام دهم.

ماه‌های آینده هم دور تازه‌ای از مناظره‌ها و برنامه‌های گفت‌و‌گو‌محور آغاز می شود. شما هم با جدیت کار خود را تا آن زمان ادامه خواهید داد؟ بله بعد از عید ویژه برنامههای انتخاباتی به صورت جدیتر آغاز میشود و اگر سیاستگذاریها تغییر نکند و مسئولان سازمان همچنان به بنده اعتماد داشته باشند باافتخار قطعا هستم و انجام وظیفه می کنم.

* احتمال داده اید که شاید شما به عنوان مجری مناظره‌های کاندیداها انتخاب شوید؟

چنین تمایلی ندارم و ترجیح می‌دهم تجربیاتم را کامل‌تر کنم و بعد وارد عرصه‌های پرمخاطره‌تر شوم.

اگر به شما تکلیف شد چه؟

امیدوارم تکلیف نشود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس