-
راه شهید فهمیده ادامه دارد
به حال خودم غبطه خوردم و سپس خوشحال شدم به اینکه انقلاب ما هنوز زنده است و رویشهایش را روز به روز مشاهده میکنیم و چه خوب راه شهید فهمیده و علمالهدیها ادامه دارد و چه زیبا...
-
برای سومین بار توسط انتشارات خط مقدم؛
خاطرات فرمانده یگان مخصوص نیروی قدس دوباره آمد
کتاب «میاندار» نوشته مسعود امیرخانی خاطرات شفاهی فرمانده مخصوص نیروی قدس توسط انتشارات خط مقدم به چاپ سوم رسید.
-
شهید سپهبد صیاد شیرازی، مردی که انقلاب را به ارتش آورد؛
«صیاد»ی که از قایق به هور پرتاب شد! + عکس
نهایتاً وقتی فشار عراقیها زیاد شد، موقع برگشتن به جزیره مجنون، ایشان خودش را از قایق به داخل هور پرت کرد، تا باز هم ایستادگی کند!
-
«عمو صادق رزمندهها» پرکشید + عکس
این رزمنده دلاور در طول ۸ سال دفاع مقدس فعالانه در ماموریتهای سخت جبههها از جمله در جبهههای سوسنگرد مشارکت داشت، بطوریکه بارها مجروح گشته و مفتخر به مقام جانبازی گردید.
-
روایت حمید داودآبادی از سید مرتضی آوینی؛
از قاچاقچی تا بلدچی
روز جمعه ۲۸ اسفند ماه ۱۳۷۱، به آرزوی دیرینهام رسیدم. آرزویی که با دیدن اولین قسمتهای روایتفتح در سالهای گذشته، در وجودم شعله کشید تا بر دستان مبارک سازندگانش بوسه زنم.
-
صدای زنانه جنگ در سوریه در گفتگو با سمیه عالمی؛
آدمهای این اردوگاه از مرگ برگشتهاند!
کتاب «باغهای معلق» تازهترین اثر سمیه عالمی روایت ساده هفت زن سوری در شهر «نبل و الزهراء» است که چهار سال محاصره توسط مسلحین را تجربه کردهاند.
-
گفتوگو با اصغر بختیاری مدیر تولید مجموعه مستند «روایت فتح» در سیویکمین سالروز شهادت آوینی؛
تا امروز کسی مانند آوینی نیامده است
اصغر بختیاری گفت: تا امروز کسی مانند آوینی نیامده است. شاید انسانهای شریفی باشند اما مدیریت آوینی را ندارند. من آدمی مثل او نمیبینم. آوینی دنبال نام نبود اما امروز افراد کمی این طور هستند.
-
چند دقیقه با کتاب «راز بیبی جان» / ۱۶۵
شگرد بیبیجان برای تحمل روزهداری در گرمای اهواز / خونشویی بیبیجان با سنگ پا!
لباسهایی که خون شهدا در تار و پودشان تنیده شده بود. بعد چادرش را روی سکویی گذاشت مثل همیشه مانتوی گشاد و بلندی پوشیده بود. چفیه بلندی را که تا کمرش میرسید با سنجاق زیر گردنش محکم کرد و...
-
چند دقیقه با کتاب «خانمجلسهای» / ۱۶۴
تهدید خانم شاملو؛ سرت را روی سینهات میگذاریم! / خانمهای اعدامی ضجه میزدند و غش میکردند!
به زندانها که میرفتم بیشتر در مورد توبه صحبت میکردم بعد هم دعای کمیل برایشان برگزار میکردم که خیلی رویشان تأثیر میگذاشت. بعضی از این خانمها که حکم اعدامشان آمده بود. ضجه میزدند و غش می کردند.
-
به مناسبت شهادت سرلشکر محمدرضا (علی) زاهدی؛ فرمانده فداکار تیپ ۴۴ قمر بنیهاشم (ع)؛
وقتی حاج علی زاهدی با موتور به خط مقدم آمد
متوجه موتورسواری میشوند که روی جاده به سمت خط مقدم در حرکت است. بچهها متوجه میشوند که وی، فرمانده تیپ ۴۴ قمر بنیهاشم (ع)، آقای حاج علی زاهدی است.
-
چند دقیقه با کتاب «حاج مالک» / ۱۶۳
مسئولان با کله خوردند زمین!
دو تا از کُردهایی که آن طرف تله کابین بودند. با همدیگر دعوایشان شد و یکیشان با اسلحه زد دیگری را کشت! جنازه را روی این گهواره گذاشتند و گفتند بکشید. به زحمت با استفاده از تلهکابین جنازه را آوردیم.
-
توسط انتشارات خط مقدم انجام شد؛
«نامهای از جنوب» به کتابفروشیها رسید
کتاب «نامهای از جنوب» نوشته عزت الله الوندی توسط انتشارات خط مقدم منتشر و راهی بازار نشر شد.
-
برنامه جالب اسرای ایرانی برای ختم قرآن
یک آزاده دوران دفاع مقدس گفت: ماه رحمت و برکت در آن فضای سخت، خودنمایی میکرد، مخصوصا در سالهایی که سید آزادگان حاج آقا ابوترابی رضوانالله تعالی علیه در جمع ما بود.
-
چند دقیقه با کتاب «شکارچی» / ۱۶۲
ذوق «رشیدپور» برای دیدن بعثیها!
اوایل از دیدن بعثیها در حالی که خودم دیده نمیشدم ذوق میکردم و دوست داشتم دست به اسلحه ببرم و شلیک کنم ولی آرام آرام به خودم مسلط شدم. یاد گرفته بودم قبل از هر شلیکی روی خاکهای مقابلم را خیس کنم.
-
انهدام چهار لشکر صدام در غرب کارون؛
ماجرای انتخاب نام عملیات «فتحالمبین»
عملیات فتحالمبین در ۲ منطقه «غرب دزفول» و «منطقه عمومی خرمشهر» (غرب کارون) نظر فرماندهان نظامی را به خود جلب کرده بود که الزاما میبایست یکی از آنها جهت اجرای عملیات انتخاب میشد.
-
در اصفهان؛
وقتی امام خمینی (ره) به داد جانبازان رسید
«بنائیزاده» از اولین جانبازان اصفهان در جنگ تحمیلی است که با بیان خاطراتی به شرح جزئیات تاسیس نقاهتگاه جانبازان در این شهر پرداخته است.
-
چند دقیقه با کتاب «سیاح» / ۱۶۱
راهکار برای کسی که تا بیست روز نمیتواند حمام کند!
عمار به بچهها سفارش کرده بود هر سؤالی دارند از من بپرسند. کاظم سؤالهای جزئی را خیلی خودمانی میپرسید و به خاطر شرایطی که داریم شاید بچهها چند شب نتونند بروند حمام. گاهی تا بیست روز هم نمیتوانند.
-
چند دقیقه با کتاب «ستین ایلم» / ۱۶۰
تصمیم پسر ۱۰ ساله برای ترور ترامپ!
خبر شهادت را صبح زود از تلویزیون شنیدم. دعا می کردم دروغ باشد. حتی پسر کوچکم شروع به جیغ زدن کرد. ۱۰ سالش بود و از قبل سردار را میشناخت. عکسش را زده بود روی دیوار اتاقش. ماتمزده لباس عزا پوشیدیم.
-
توسط انتشارات امیرکبیر؛
چهار کتاب از «نصرالله» در راه است
ابراهیم نصرالله در خانوادهای فلسطینی متولد شد که شش سال پیش از تولد او توسط رژیم صهیونیستی از روستای اجدادیشان بیرون رانده شدند. او دوران کودکی و جوانیاش را در اردوگاه پناهندگان در اردن گذراند...
-
چند دقیقه با کتاب «مثل نسیم» / ۱۵۹
فرق کتاب عربی و فارسی در نبرد سوریه!
به او گفتم راستی سید کتاب خوندی؟ کتاب عربی خوندی یا کتاب فارسی؟ منظورمان از کتاب، غذا بود. بعضی وقتها برای ناهار غذای عربی میآوردند و بعضی وقتها غذای ایرانی. سید گفت: «کتاب بخوره تو سرت بابا!»
-
گفتوگو با محمدمجید عمیدی مظاهری، نویسنده کتاب «تاکسی دایموند ۵۳»
«تاکسی دایموند» در این روایت، شخصیت دارد!
اسم کتاب در ابتدا چیز دیگری بود؛ اما آن را مناسب برای جلب مخاطب و یک کتاب داستانی ندیدم و به نظرم نامی کلیشهای بود. با نیت انتخاب اسم جدید، به خود داستان مراجعه کردم...
-
به همت انتشارات شهید کاظمی؛
«تأملی در یادداشتهای آقای هاشمی» به چاپ دوم رسید
کتاب «تأملی در یادداشتهای آقای هاشمی» نوشته نگاهی نقادانه به مجموعه کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی ۱۳۷۸ـ۱۳۶۰ بهقلم مسعود رضائی توسط انتشارات شهید کاظمی برای دومینبار منتشر شد.
-
چند دقیقه با کتاب «بیست و هفت روز و یک لبخند» / ۱۵۸
بابای شهید رفته بود استخر!
گردن کج میکنم. پدر کمی آنطرفتر از ما تکیه داده به ستون. زانوها را بغل گرفته و به جایی نا معلوم خیره شده است. مادر رد نگاهم را میگیرد. روزی که خبر شهادت بابکم رو آوردن، باباش رفته بود استخر... ر.
-
معصومه رامهرمزی در نشست نقد و بررسی کتاب «خانواده ابدی»:
علاقه ندارم درباره سرداران بنویسم!
وقتی کار نویسندگی در حوزه جنگ را شروع کردم، آرزویم این بود درباره گمنامترینها بنویسم. دوست داشتم درباره آدمهای معمولی جنگ بنویسم و علاقهای نداشتم درباره فرماندهان، سرداران و آدمهای شاخص بنویسم.
-
کمبود امکانات برای ایثارگران، چشمگیر است
۴۰۰۰تخت برای بیش از ۳میلیون ۳۰۰ هزار نفر!
جعفری گفت: جامعه هدف بنیاد شهید ۳۳۰۰۰۰۰ نفر است اما فقط ۴۰۰۰ تخت شب امکان داریم و طبیعی است که نمیتوانیم همه را پاسخ بدهیم و ایجاد کیف پول، این امکان برای همه مهیا خواهیم کرد تا...
-
چند دقیقه با کتاب «کلنا قاسم» / ۱۵۷
توصیه حاجغُلوم بعد از شهادت سردار!
خیلی از زندانیان با شنیدن خبر شهادت حاج قاسم متأثر شدند. مرد مسنی به نام حاج غلوم که به اتهام مواد مخدر و شرکت در جنگ تحمیلی زندانی شده بود به ما میگفت: «چرا شما این قدر ناراحتید؟...
-
سرگروه مستندنگاری کتاب سال دفاع مقدس:
اگر نویسندهای شکایت دارد، همه ایرادات را با جزئیات میگوییم
محمد قاسمیپور، سرگروه داوران مستندنگاری جایزه کتاب سال دفاع مقدس گفت: به نظرم در بخش زندگینامه، زندگینامه مستند و زندگینامه داستانی نسبت به سنوات گذشته با رشد کمّی مواجه هستیم.
-
چند دقیقه با کتاب «روایت رستاخیز» / ۱۵۶
سردار سلامی: نگران نباشید؛ ما میزنیم!
رفتم جلوتر تا ببینم چه اتفاقی افتاده است. جلوی ماشینی جمعیت زیادی حلقه زده بودند و با خشم و حرارت درخواست انتقام میکردند. رفتم جلوتر و دیدم ماشین سردار سلامی است. مردم از سردار چیزی میخواستند.
-
چاپ دهم «عقیق» به همت انتشارات شهید کاظمی منتشر شد؛
کتاب شهید خرازی در سالگرد شهادتش آمد +عکس
کتاب «عقیق»؛ زندگینامه داستانی شهید حسین خرازی به قلم نصرتالله محمودزاده، همزمان با سالرزو شهادت این سردار همیشهخندان جبههها، برای دهمینبار توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
-
چند دقیقه با کتاب «تعبیر یک رویا» / ۱۵۵
شیخ کویتی چطور در سوریه شهید شد؟ + عکس
گفتند: هنوز جنازه نیامده. جنازه توی میدان جا مانده. نتوانستهاندآن را عقب بیاورند. مانده وسط ایرانیها و داعشیها. همان جا توی حیاط افتادم، جیغ کشیدم و به سر و سینهام زدم.