نويسنده وبلاگ "زن امروز" در جديدترين مطلب وبلاگ خود نوشت: اين تصاوير سه مرد بزرگ دلي است که حتي بخاطر انقلاب محبت به فرزند چشمانشان را کور نکرد و از قلبشان گذشتند تا نهال انقلاب استوار و پايدار باقي بماند ، امروز اما کساني هستند که خاري به پاي فرزند متخلفشان را نميخواهند ببيند ، فرياد ازينهمه بي انصافي و دريغ از مردانگي. شايد براي جوانان نسل سومي باورش سخت باشد که مرداني در جمهوري اسلامي بوده و هستند که در راه اعتلاي انقلاب و آرمان هايش پاي حکم اعدام «فرزندان ناخلف» خود را هم امضاء مي کنند ...
در طول تاريخ همواره يکي از سنت هاي الهي آزمودن بندگان توسط اموال و فرزندان و خانواده آنها بوده است؛ به نحوي که در آياتي از قرآن نيز با صراحت به اين موضوع اشاره شده است.
وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ (انفال/2)؛ و بدانيد که اموال و اولاد شما وسيله آزمايشند.
إِنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ (تغابن / 15)؛ جز اين نيست که اموال و اولاد شما وسيله آزمايشند.
در اين راستا مي توان بارز ترين نمونه هاي تاريخي در اين خصوص را در زندگي برخي انبياء الهي نظير نوح و لوط و... جستجو کرد. نکته اي که در طول زندگي اين بزرگواران به خوبي قابل مشاهده است جدا کردن حساب خود از اطرافيان ناصالح در خانواده مي باشد که نهايتا منجر به عاقبت به خيري آنها مي شود.
اما با نگاهي اجمالي به تاريخ انقلاب نيز وجود نمونه هاي متعدد از اين دست به کرات به چشم مي خورد.
آيت الله محمدي گيلاني
يکي از بارز ترين نمونه ها در اين خصوص نحوه برخورد آيت الله محمدي گيلاني در قبال دو فرزند ناخلف خود مي باشد که در جريان بلواي منافقين در خرداد سال 60 ، به همراه عده زيادي از منافقين دستگير شدند. در آن زمان، برخلاف امروز، که فرزندان خواص! حاشيه امني جهت انجام اقدامات خود احساس مي کنند، فرزندان ايشان گرفتار تيغ عدالت پدر شده و نهايتا حضرت آيت الله خود شخصا آنها را محاکمه و حکم اعدام را صادر نمود.
شايد به پاس همين عدالت‌طلبي و بي‌توجهي به ملاحظات خانوادگي در راستاي حفظ نظام بود که 28 سال بعد رئيس جمهور در ديدار با ايشان وي را مدال افتخاري بر سينه ملت ايران دانسته و افزود: «آيت الله محمدي گيلاني عدالت را از خودشان آغاز کردند.»
آيت الله حسني امام جمعه اروميه
رشيد حسني (پسر بزرگ آيت‌الله حسني) پس از پيروزى انقلاب ناگهان به گروه سياسى سازمان فدائيان خلق پيوست و از سران آنها شد، به طورى که مسئوليت شاخه آذربايجان غربى بر عهده او بود. در پي شناسايي محل حضور رشيد در تهران آيت ا... حسني حکم دستگيري وي را صادر کرد. وي در بخشي از خاطرات خود مي نويسد : " جايش را شناسايى کرديم. در کميته انقلاب تهران با آيت‌الله مهدوى‌کنى تماس گرفتم و گفتم: يک موردى هست، چند نفر مسلح بفرستد. نگفتم پسرم است..... گفتم اگر مقاومت يا فرار کند، بزنيد، نگذاريد فرار کند و اگر هم تسليم شد، دستگير کنيد و به کميته تحويل بدهيد. آنها رفتند و او را دستگير کردند."
امام جمعه شهرستان اروميه در ادامه مي افزايد : "رشيد را بعد براى بازجويى و محاکمه به تبريز انتقال دادند. او چون محل فعاليت‌هايش آذربايجان بود در اين شهر محاکمه و به اعدام محکوم شد و بلافاصله حکم اجرا گرديد…»
در اين رابطه وي بعدها نيز کمترين ترديدي از خود نشان نداده و مي‌نويسد: "وقتى خبر اعدام رشيد را شنيدم، چون به وظيفه خود عمل کرده بودم هيچ ناراحت نشدم. من در مورد انقلاب با هيچ شخصى ولو پسرم باشد، شوخى ندارم و با هيچ احدى در اين مورد عقد اخوتى هم نبسته‌ام. هنوز هم اگر يکى از فرزندانم بر ضدانقلاب و رهبرى خداى ناکرده فعاليت کند، همان کارى را خواهم کرد که با رشيد کردم."
امام خميني(ره)
در سال 59 وقتي سيدحسين خميني در مشهد در دفاع از بني‌صدر سخنراني کرده بود مردم در اعتراض به او حمله‌ور شدند که وي دست به اسلحه برد و نيروهاي کميته او را از بين مردم بيرون آوردند.
حضرت امام پس از اطلاع از اين موضوع بدون کوچکترين ملاحظه‌اي بر ضرورت برخورد قاطع با تحرکات وي تأکيد و بخصوص بر اين نکته که انتساب وي به بيت امام نبايد سبب ملاحظه و تبعيض در برخورد با وي از سوي نيروهاي انتظامي گردد، تصريح نمودند. ايشان دستور دادند سيد حسين خميني تحت‌الحفظ به تهران بازگردانده شود و اگر دست به اسلحه خود زد او را با تير بزنند.
آيت الله خزعلي:
اما بعنوان آخرين نمونه ميتوان به مهدي خزعلي فرزند آيت ا... خزعلي اشاره کرد که با حضور محوري خود در فتنه 88 و افتادن به زندان در پي آن، آخرين برگ از داستان بيراهه رفتن فرزندان بزرگان را رقم زد. لذا اين بار نيز شاهد مفارقت و اعلام برائت بزرگي از فرزند خود بوديم. آيت ا... خزعلي ضمن تأکيد بر انحراف فرزندش بيانيه اي در برائت از وي صادر کرد که به شرح زير است:
"خداوند متعال مي‌فرمايد: «يا ايها الذين آمنوا ان من ازواجکم و اولادکم عدوا لکم فاحذروهم» و نيز تذکر مي‌دهد «لا تجد قوما يومنون بالله و اليوم الاخر يوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا آباءهم او ابناءهم.
در اين دو آيه ارجمند خداوند سبحان به ما تنبه مي‌دهد اگر اولادتان با خدا و رسول کنار نيامدند از آنها احتراز کنيد و آنها را دوست نداشته باشيد .
مدت مديدي است پسرم مهدي خزعلي از راه مستقيم منحرف شده درست در خط مقابل قرار گرفته هر چه نصحيت مي‌کنم و براي هدايتش متوسل به اولياي خدا مي‌شوم اثر نمي‌کند.... ديگر کاسه صبرم لبريز شده، ديگر با او صحبت نمي‌کنم و حرف‌هاي نامناسب او را بر نمي‌تابم.
ملت انقلابي عزيز هميشه در صحنه ما بدانند او از ما جدا هست و هر چه از من نقل کند، نپذيرند. با من ارتباطي ندارد ولي الان هم دعا مي‌کنم خداوند به او توفيق دهد که از راه انحرافي که پيش گرفته است برگردد و گرنه خداوند مقتدر، اسلام و انقلاب و امام و رهبر و رئيس جمهور و مسلمين عزيز را از شر او مصون و محفوظ بفرمايد."
حرف آخر؛
اقدام تحسين برانگيز علماي مذکور امروز بايد الگويي باشد براي همه کساني که سالها در رکاب انقلاب بوده اند و اما اين روزهاي فتنه آلود، آنان را در مخمصه انتخاب «مصلحت اولاد» و «منفعت انقلاب و نظام» قرار داده است.
ملت ايران مشتاق است نخبگان و خواص خود را همانند سلف شجاع خويش آنگونه ببيند که در معرکه جدال حق و باطل حتي ملاحظه خويش و اولاد را هم نکنند. انشاءالله
